به گزارش
جام جم آنلاین، هرچند بهطور معمول نباید راه سینما و سیاست یکی باشد و بهتر است استقلال و اصالت جشنوارههای فرهنگی، هنری و سینمایی دنیا بهویژه جشنوارههای معتبر حفظ شود، اما سیاست به هرحال مفری به سینما پیدا میکند و معادلات را بر هم میزند. وقتی هم نگاه سیاستزدهای بر جشنواره سینمایی حاکم باشد، تاثیرات خودآگاه و ناخودآگاهش را روی سازوکار آن رویداد میگذارد و از مرحله انتخاب آثار تا اهدای جوایز نمیتوانند متاثر از این نگاه غالب و فضای سنگین سیاست نباشند. هرچقدر هم فیلمسازان سینمای ایران که عاشق جشنوارههای ریز و درشت جهانی از جمله کن، ونیز و برلین و جشنی، چون اسکار باشند، نمیتوانند با قاطعیت از سلامت سینمایی این رویدادها بگویند و ادعا کنند در انتخابها و اعطای جوایز تنها متر و معیارهای هنری نقش دارد و سیاست، نگاه، اهداف، مقاصد و رویکردهای سیاسی نقشی در این زمینه ندارد.
کن از کجا کن شد؟
برگردیم به منشأ ایجاد جشنواره فیلم کن؛ ژان زای سیاستمدار و وکیل یهودی و فراماسون فرانسوی، اواخر دهه ۳۰ میلادی با حمایت آمریکا و انگلیس تصمیم گرفت در واکنش به نفوذ دولتهای فاشیست آلمان و ایتالیا در انتخاب فیلمهای جشنواره ونیز، جشنوارهای سینمایی راهاندازی کند.
این تاریخچه ضمن اینکه اشارهای به نگاه سیاستزده جشنواره ونیز ایتالیا دارد، ماهیت جشنواره فرانسوی کن را هم هویدا میکند. جشنواره کن ابتدا سال ۱۹۳۹ برگزار شد، اما وقوع جنگ جهانی دوم، ادامه برگزاری آن را چند سال متوقف کرد و این جشنواره کار خود را از سال ۱۹۴۶ از سر گرفت. با وجود برچیده شدن بساط جنگ، حتی آغاز دوباره این رویداد هم با سیاست گره خورد و این وزارت خارجه فرانسه بود که پای کار آمد و از برگزاری جشنواره فیلم کن حمایت کرد.
رویدادهای سال ۱۹۶۸
اگرچه جایگاه جشنواره فیلم کن در دهههای ۵۰ و ۶۰ در جهان سینما تثبیت شد و فیلمسازان زیادی به عنوان رویداد معتبر سینمایی به آن روی خوش نشان دادند، اما سیاست در سایه حضوری پررنگ داشت و هر وقت سیاستمداران پشت پرده صلاح میدیدند، بهصورت علنی خودش را به رخ میکشید. رویدادی که نگاه سیاست زده داشته باشد و هرجایی که اختیار بداند هنر و سینما را قربانی سیاست کند، باید هم انتظار داشته باشد گاهی دود سیاست در چشم خودش برود. دقیقا مثل اتفاقی که برای جشنواره فیلم کن در می ۱۹۶۸ افتاد و برخی فیلمسازان بزرگ موج نوی فرانسه، همچون ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو در حمایت از جنبش دانشجویی و اعتصاب کارگران فرانسوی نسبت به سیاستهای غلط دولت، جشنواره را تحریم کردند و حتی آن را به تعطیلی کشاندند.
چرا که جشنواره کن، همراستا و همداستان با دولتمردان فرانسوی، قصد سرپوش گذاشتن بر واقعیتهای اجتماعی را داشت و انگار نه انگار اتفاقات مهمی در کشور درحال وقوع بود. درواقع مسوولان کن این بار هم نگاه سیاستزدهای داشتند، ولی نگاهی که به سمت دولت فرانسه غش میکرد و وقعی به دغدغههای مردم نمینهاد.
جشنواره بدنام فیلم کن با وجود کسب اعتبار و تقویت وجهه هنری در ویترین و تاثیراتش بر هنر- صنعت سینما در جهان، با عقبه رسواییهای اخلاقی در چندین دوره و نگاه سیاستزده پشت پرده یا علنی، چندان هم خوشنام نیست و حتی در بعضی دورهها با تصمیمات اشتباه و مقاصد سیاسی و تفرقه افکن، گام بیشتری به سمت بدنامی برمیدارد.
همراهی با جریانهای ضدمردمی
در این میان، جشنواره کن در برخی موارد، همگام و همجهت با جشنوارههای ونیز و برلین، فیلمهایی از سینمای ایران را برای حضور در رویداد و اعطای جایزه انتخاب کرده که به هیچوجه مورد تایید و نگاه رسمی کشور ما نبوده و حتی میتوان از بعضی از این آثار به عنوان فیلمهای سیاهنما و ضدایرانی نام برد که تصویر نادرست و ناخوشایندی از مردم ایران در مجامع جهانی ارائه میکند.
رویهای که به نظر تعمدی و آگاهانه میآید، بهشدت ناشی و متاثر از نگاه سیاستزده است و در همسویی و همنظری با جریان ضدانقلاب و ضدمردم ایران حرکت میکند.
فرش قرمزها و جوایزی که فرهنگ و منافع ملی هر کشوری از جمله ایران را هدف قرار دهد، نه تنها جای افتخار ندارد، بلکه میتوان آن را به خیانتهای خواسته یا ناخواسته و تیشه و تبرهایی تعبیر کرد که به ریشه وطن میزنند. روندی که محرک آن سیاستگذاران پشت پرده جشنوارههایی، چون کن هستند.
امید رحمانی - گروه فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم