نگاهی به رفتار سیاسی در تاریخ جشنواره فیلم کن

تسلیم کارگردانان مؤلف در مقابل سیاست‌بازی

مطلب پیش رو ادامه گزارشی با عنوان «حرکت سرباز هنرمند در صفحه شطرنج سیاست» است که پیشتر در روزنامه جام‌جم منتشر شد؛ بنابراین توصیه می‌شود بخش نخست این گزارش را حتما بخوانید.
کد خبر: ۱۳۷۰۱۴۰
نویسنده رضا حسینی - نویسنده و منتقد

به گزارش جام جم آنلاین، سال ۲۰۱۷ میلادی وزیر فرهنگ فرانسه ادره آزوله در واپسین روز‌های دولت فرانسوا اولاند و چند روز پیش از آغاز رقابت امانوئل مکرون و مارین لوپن در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه، از تریبون هفتادمین جشنواره فیلم کن برای تبلیغ گزینه موردنظر خود استفاده و مردم را به انتخاب مکرون تشویق کرد.

او انتخاب لوپن را تهدیدی جدی برای فضای باز و روحیه جهانی جشنواره کن دانست و نسبت به حضور او در کاخ الیزه هشدار داد. خانم آزوله همچنین به پیشینه کن اشاره کرد و یادآور شد تلاش برای شکل‌گیری این جشنواره در دهه ۳۰ میلادی، در عمل یک پاسخ سیاسی محکم و حساب شده به جشنواره فیلم ونیز بود؛ جشنواره‌ای که در آن روزگار تنها رویداد جهانی مرتبط با فیلم به شمار می‌رفت و در دهه ۳۰ تحت تسلط زمامدار فاشیست ایتالیا بنیتو موسولینی قرار داشت. عواملی مانند پذیرایی جشنواره ونیز از یوزف گوبلز، وزیر دستگاه تبلیغات آلمان نازی به عنوان مهمان افتخاری و جایزه دادن به آثاری که آشکارا مروج ایده‌های فاشیسم و نازیسم بودند، موجب شد دولت فرانسه و انگلیس به دنبال برگزاری جشنواره مشابهی برای رقابت با هیتلر و موسولینی بروند. در واقع وزیر فرهنگ سابق فرانسه طی سخنان خود در جشنواره کن به یک حقیقت تاریخی نیز اشاره کرد؛ این‌که کن از ابتدا با اهداف سیاسی شکل گرفت و پا به عرصه وجود نهاد. همچنین تبلیغ او به نفع امانوئل مکرون با اشاره به لزوم حفظ میراث کن ثابت کرد عنصر سیاست هنوز هم در این جشنواره نقش مهمی ایفا می‌کند.

در نخستین سال‌های قرن بیست و یکم میلادی جشنواره فیلم کن تمرکزی ویژه بر حمایت از انتقادات وارد به سیاست‌های جورج بوش، رئیس‌جمهور آمریکا داشت. وقوع حادثه ناگوار تیراندازی و کشتار در دبیرستان کلمباین آمریکا، ساخت آثار مستند و داستانی متعددی را رقم زد که شاخص‌ترین نمونه‌های آن موردتوجه و التفات جشنواره کن قرار گرفت. یکی از این آثار که سیاست مورد حمایت بوش و حزب جمهوریخواه (سیاست حمایت از حمل آزاد سلاح گرم) را با عینک هنر به بوته نقد در آورد فیلم «فیل» ساخته گاس ون‌سنت بود. این فیلم سال ۲۰۰۳ میلادی موفق به دریافت جایزه نخل‌طلای کن شد. این موضوع در شرایطی مطرح شد که یک سال پیش از آن فیلم مستند «بولینگ برای کلمباین» ساخته مایکل مور (با نگاهی به همین حادثه) یکی از جوایز مهم این رویداد سالانه یعنی جایزه ویژه پنجاه‌وپنجمین سالگرد جشنواره را به خود اختصاص داده‌بود. البته توجه جشنواره کن به مایکل مور تنها به همین فیلم محدود نشد و او سال ۲۰۰۴ نیز نخل‌طلا را برای فیلم «فارنهایت ۱۱.۹» دریافت کرد؛ در حالی که به طور معمول این جایزه به فیلم‌های غیر مستند تعلق می‌گرفت.

تسلیم تارانتینو در برابر سیاست

سال ۲۰۰۴ میلادی ریاست هیات‌داوران جشنواره کن را کوئنتین تارانتینو بر عهده داشت. او در این دوره سخت تحت تاثیر فیلم کره‌ای «پیر پسر» به کارگردانی پارک چان ووک قرار گرفته‌بود. شیوه استفاده از عنصر خشونت در این فیلم به آثار تارانتینو شباهت نزدیکی داشت و علاوه بر آن، پیر پسر از هر جهت فیلمی قدرتمند و مستحکم به شمار می‌رفت. با این حال جشنواره کن در آن سال قصد داشت بیانیه‌ای سیاسی علیه حمله بوش به عراق صادر کند و صدور این بیانیه ضدجنگ با اهدای نخل‌طلا به فیلم مستند فارنهایت ۱۱.۹ محقق شد. بحث‌های چندساعته تارانتینو با اعضای هیات‌داوران و عوامل جشنواره پیش از اعلام تصمیم‌نهایی به سرانجام نرسید و فیلم پارک چان ووک جایزه بزرگ این جشنواره یا همان جایزه ویژه هیات‌داوران را دریافت کرد.

دهانی که بی‌موقع باز شد

پس از آن‌که نخل‌طلای شصت‌و‌چهارمین دوره جشنواره کن به فیلم «درخت زندگی» اثر ترنس مالیک رسید، شایعات مختلفی مطرح شد مبنی بر این‌که فیلم مذکور انتخاب اصلی هیات‌داوران نبوده و آن‌ها در ابتدا فیلم «مالیخولیا» ساخته لارس فون‌تریه را به عنوان اثر برتر این جشنواره برگزیده‌بودند. شایعات مذکور بر این امر دلالت داشت که اظهارات فون‌تریه در کنفرانس مطبوعاتی فیلم، برایش گران تمام شد و نخل‌طلا را از دستان او ربود.
 
کارگردان مالیخولیا در کنفرانس مطبوعاتی این فیلم (به شوخی) با هیتلر ابراز همدردی کرده و گفته‌بود اعمال و رفتار او را درک می‌کند. چندی بعد کارگردان فرانسوی سینما اولیویه آسایاس، که در آن دوره یکی از اعضای هیات‌داوران جشنواره کن بود، این شایعات را تایید کرد. به گفته آسایاس، در بین اعضای هیات‌داوران تنها او و جود لاو نسبت به فیلم درخت زندگی نظر مثبت داشتند و دیگران فیلم مالیخولیا را شایسته دریافت نخل‌طلا می‌دانستند. با این حال اظهارنظر کارگردان مالیخولیا موجب از دست رفتن نخل‌طلا برای او شد و به منظور تجلیل از این فیلم، جایزه بهترین بازیگر زن به کیرستن دانست رسید.

طعم گیلاس با چاشنی مارماهی

در پنجاهمین دوره جشنواره فیلم کن، تنها چهار روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری سال۱۳۷۶ که به انتخاب سیدمحمد خاتمی انجامید، سینمای ایران نخستین نخل‌طلای خود را دریافت کرد و این جایزه برخلاف انتظار منتقدان سینمایی به فیلم «طعم گیلاس» عباس کیارستمی رسید. این امر در شرایطی رقم خورد که تنها ۳۶روز از ترک خاک ایران توسط سفیران ۱۳کشور اتحادیه‌اروپا و قطع روابط دیپلماتیک می‌گذشت.
 
از این نظر شاید بتوان نخل‌طلای پنجاهمین دوره از جشنواره کن را با جایزه مشابه اهدا شده به فیلم «درنا‌ها پرواز می‌کنند» از اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۵۸ میلادی مقایسه کرد؛ جایزه‌ای که در عمل سیگنالی تشویقی برای عادی‌سازی مجدد روابط سیاسی بود. این وضعیت وقتی تشدید می‌شود که بدانیم فرآیند انتخاب فیلم‌ها برای دریافت این جایزه همواره پشت در‌های بسته و به شکل محرمانه صورت می‌گیرد و ساز و کار آن معمولا برای عموم آشکار نمی‌شود. با این حال موضوع قابل اثبات که بازیگر فرانسوی ایزابل آجانی (رئیس هیات‌داوران جشنواره کن ۵۰) بعد‌ها به آن اعتراف کرد، این است که تا لحظات پایانی جشنواره قرار نبود فیلم طعم گیلاس جایزه‌ای دریافت کند.
 
بر اساس گفته‌های خانم آجانی، انتخاب اصلی او و تعداد دیگری از اعضای هیات‌داوران برای اهدای نخل‌طلا در آن دوره فیلم «آخرت شیرین» ساخته اتم اگویان بود. با این حال یکی از اعضای هیات‌داوران یعنی نانی مورتی (کارگردان، بازیگر و تهیه‌کننده ایتالیایی) اصرار عجیبی به انتخاب فیلم طعم گیلاس داشت. به دلیل پافشاری بیش از اندازه او ایزابل‌آجانی و همکارانش تصمیم گرفتند نام هر دو فیلم را به عنوان برنده نخل‌طلا اعلام کنند، اما نانی‌مورتی در رای‌گیری نهایی نیز کارشکنی کرد تا فیلم آخرت شیرین به طور کامل از فهرست انتخاب خارج شود و فیلم «مارماهی» به کارگردانی شوهی ایمامورا جای آن را بگیرد. در نهایت نخل‌طلای پنجاهمین جشنواره کن به دو فیلم طعم گیلاس از ایران و مارماهی از ژاپن رسید. در مجموع ایزابل آجانی نام نانی مورتی را به عنوان عامل اصلی اهدای نخل‌طلا به فیلم طعم گیلاس اعلام کرد و به او لقب ماکیاولی داد.

نقش صاحبان سرمایه در تعیین برنده

نانی‌مورتی یک سال پیش از حضور در هیات‌داوران کن، فیلم کوتاه «روز افتتاحیه کلوزآپ» را در بخش غیر رقابتی چهل‌و‌نهمین دوره این جشنواره به نمایش درآورد. این فیلم همان‌گونه که از نام آن پیداست به اکران فیلم «کلوزآپ» عباس کیارستمی در شهر رم اشاره دارد. مورتی که خود تهیه‌کننده سینما نیز به شمار می‌رود، در این فیلم کوتاه نقش مدیر یک سینمای کوچک را ایفا کرده که میزبان فیلم کلوزآپ است.
 
در واقع این کارگردان ایتالیایی در فیلم خود (که می‌توان آن را یک اثر تبلیغاتی نامید) به انتقاد از شیوه اکران فیلم کلوزآپ در شهر رم پرداخته و از اختصاص نیافتن بودجه کافی برای معرفی آن گلایه کرده‌بود. از دهه ۸۰ میلادی به بعد بحث بودجه و مسائل اقتصادی نقشی پررنگ در جشنواره فیلم کن ایفا کرد و به یکی از ارکان مهم در گزینش منتخبان این رویداد هنری تبدیل شد. تا جایی که صاحبان سرمایه نام خود را به عنوان عوامل تعیین کننده در شناخته‌شدن نام فیلم‌ها و عوامل تولید آن‌ها در کن مطرح کردند. در بخش بعدی این مطلب اشاره مفصل‌تری به این موضوع خواهیم داشت.


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها