«جام‌جم» غفلت ۲۰ساله از ساخت‌ سالن‌های اجرای موسیقی را بررسی می‌کند

موسیقی ردیفی سالن ندارد!

نتیجه غفلت از نسل جوان کشور ؛

غفلت نهادهای فرهنگی / اتفاق شیراز آغازگر یک دوقطبی امنیتی است

کارشناسان رسانه با حضور در رادیو گفت‌وگو پیشینه و تکنیک های رسانه ای مورد استفاده در ماجرای شیراز و رویدادهای اجتماعی - فرهنگی مشابه آن را تشریح کردند.
کد خبر: ۱۳۷۳۱۶۲
به گزارش جام جم آنلاین، این روز‌ها شاهد تلاش رسانه‌های معاند در جهت ساختارشکنی فرهنگی و اجتماعی در قالب یک جریان و شبکه سازماندهی شده هستیم و اگر درباره آن غفلت کنیم متحمل هزینه‌های بسیار سنگینی خواهیم شد. رصد رسانه‌های بیگانه به روشنی نشان می‌دهد که چه سرمایه گذاری بزرگی بر این مسیر صورت گرفته است. برنامه امروز امواج شبهه با موضوع نقش هدایتگری رسانه‌های بیگانه در ساختارشکنی فرهنگی و اجتماعی، تلاش می‌کند مصادیق این مسائل را مطرح و مورد بررسی قرار دهد. در این برنامه که به همت سرویس سیاسی رادیو گفتگو برگزار شد، دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و دکتر نوید کمالی، کارشناس رسانه و دیپلماسی فرهنگی به گفتگو و مباحثه پرداختند که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

* تقسیم کار رسانه‌های معاند در ایجاد ناسازگاری

آقای داودی، این روز‌ها موارد متعددی از ماجرای شیراز تا موضوعات دیگر را می‌بینیم که نشان دهنده شدت گرفتن جریان ساختارشکنی در جامعه ایران است. شما این رفتار رسانه‌های معاند را که بر عادی سازی برخی ناهنجاری‌ها تاکید دارد، چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ساختار شکنی و ناسازگاری پیش از آن که با رسانه در ارتباط باشد، نتیجه فعل و انفعالات ناقص شده در حوزه برنامه ریزی نسبت به رفتارسازی در جامعه است. در این میان رسانه‌های بیگانه می‌توانند طراح این ناسازگاری یا متصل کننده و توسعه دهنده آن باشند. بر اساس جنس موضوع مورد مطالعه، جایگاه این رسانه‌ها متفاوت است. به عنوان مثال، در ذات رسانه ای، چون رادیو فردا، شروع کنندگی تعریف نشده است. درواقع اگر تمام موارد اتفاق افتاده از سال ۱۳۷۹ به بعد را مورد بررسی قرار دهید؛ چه زمانی که این رسانه با نام رادیو آزادی شناخته می‌شد و چه پس از آن که رادیو فردا نام گرفت، هیچ گاه آغاز کننده جریان نبوده است یعنی تخصص اصلی این رسانه توسعه دادن مسئله است و صرفا در حوزه سیاسی و امنیتی فعالیت می‌کند. در مقابل رسانه‌ای مانند بی بی سی، به هیچ وجه توانایی گسترش ندارد و در ذات آن طراحی و شروع کنندگی تعریف شده است؛ بنابراین از حدواصل بین شروع کنندگی تا توسعه دهندگی در حوزه ایجاد ناسازگاری‌ها و از موضوعات امنیتی تا اجتماعی بین شش رسانه فارسی زبان تقسیم می‌شود.

* اساس ساختارشکنی اختلال در فهم افراد جامعه است

تخصص‌هایی که هر رسانه در مدلینگ ناسازگاری دارند مرکب از دو تخصص است؛ یک تخصص ترکیب بندی بین زنان و دختران در ایجاد گسل‌های اجتماعی و فرهنگی و دیگری استفاده از سیستم‌های نهادی و مردان در تحریک و توسعه دهندگی است. پس هر موضوعی که در ایران ناسازگاری دارد، اگر بر پایه زن و دختر است، جای تردیدی نیست که به کلنی طراحی رسانه ای، چون بی بی سی مرتبط است. این یک مکانیسم سازماندهی شده است که ثمره سال‌ها تمرکز، پژوهش و مطالعه اتاق‌های فکر درباره ایران است. درواقع آن‌ها به این جمع بندی رسیده اند که چگونه میان رسانه‌های اصلی در ایجاد ناسازگاری و رسانه‌های اقماری در ایجاد آشوب پس از ناسازگاری تقسیم کار داشته باشند. باید یادآور شد از اسفند ۱۳۷۹ تا امروز، بیش از ۷۰۰ پروژه ایجابی در حوزه ساختارشکنی‌های فرهنگی و اجتماعی با رویکرد سیاسی - امنیتی اجرا شده است. ناسازگاری‌های اجتماعی در ایران یک شبه و یک ماهه رخ نمی‌دهد، به معنای دیگر اساس و پایه برنامه ریزی رسانه‌های بیگانه برای ایجاد ناسازگاری در جامعه، ایجاد اختلال در فهم، درک و برنامه ریزی در گذار نسل بندی در ایران است.

* چرا دشمن از حوزه فرهنگ وارد شد

** آقای کمالی، این گونه به نظر می‌رسد که رسانه‌های فارسی زبان بیگانه که هر روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود یک تحریریه مشترک دارند و هر رسانه بخشی از کار را هدایت می‌کند، نظر شما درباره این تقسیم کار رسانه‌ای چیست؟

مطالعه تاریخ نشان می‌دهد ظهور و انحراف ملت‌ها بر سه عامل فرهنگ، اقتصاد و سیاست استوار است و از میان آن‌ها فرهنگ از اهمیت بیشتری نسبت به دیگر موارد برخوردار است چرا که اگر فرهنگ در کشوری قوی باشد، می‌تواند دو عامل دیگر را جبران کند، اما اگر فرهنگ ملت و جامعه‌ای ضعیف باشد، طبیعتا دو شاخص دیگر دچار مشکل خواهند شد.

پرسش اصلی این است که چرا دشمنان ما به دنبال ساختارشکنی فرهنگی در کشور هستند. برای پاسخ به سوال باید گفت؛ آنچه که موجب شده است ملت ایران در طول چهاردهه گذشته، با وجود تمام تحریم‌ها، فشار‌ها و تهدید‌های بین المللی بتوانند مقتدرانه ایستادگی و رشد کند، داشتن یک نظام فرهنگی مقتدر و پویاست، پس رمز کامیابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نظام فرهنگی آن است. به دلیل تجربه تلخ دشمن در جنگ سخت در برابر ایران و این که موفق نشدند در این زمینه خدشه‌ای به نظام اسلامی وارد کنند، تلاش برای ضربه زدن در جنگ نرم شدت گرفت. درواقع توصیف مقام معظم رهبری در دهه هفتاد و انتساب «ناتوی فرهنگی» به این جریان بی دلیل نبود. می‌توان دلیل شدت گرفتن این جریان را در تغییر ساختار‌های فرهنگی جامعه جستجو کرد که رهبری از آن با عنوان " استحاله فرهنگی " نام می‌برند یعنی نظام اسلامی بماند، اما نظام‌های فرهنگی دیگر که در آن وجود دارد از بین برود و اصالت نظام اسلامی زیر سوال برود.

* طرح ریزی نرم دشمن برای تغییر هویت ایران اسلامی

باید توجه داشت اقدامات دشمن بر علیه فرهنگ ایرانی محدود به ۴ دهه پس از انقلاب اسلامی نیست، با نگاهی به تاریخ درمی یابیم که ما از دوران صفویه شاهد طرح ریزی نرم دشمن برای تغییر هویت ایران اسلامی بوده ایم. از همان دوره ورود مبلغین مسیحی از پرتغال و اسپانیا برای تغییر دین ایرانیان آغاز شد و با موضوعاتی مانند تحریم تنباکو ادامه یافت، اما زمانی که با اقدام به موقع روحانیون ناکام ماندند وارد عرصه تلاش‌های پنهان یا همان دیپلماسی عمومی و فرهنگی شدند که اوج آن مربوط به دوران پهلوی بود. در آن زمان حضور مبارک امام خمینی (ره) موجب شد آن فتنه‌ها هم خنثی شود. پس از انقلاب، دشمن با افزایش ظرفیت رسانه‌ای و رشد اینترنت، فصل جدیدی از تاثیرگذاری رسانه‌ها بر کشور و افکار عمومی شروع شد و بخش بزرگی از تلاش‌های آنان به ساختارشکنی اجتماعی و فرهنگی معطوف شد.

* تکنیک‌های رسانه‌ای در موضوع شیراز

** آقای داودی، به صورت مصداقی وارد موضوع شویم. از نظر شما همین موضوع شیراز چگونه شروع شد و رسانه‌ها می‌خواهند این جریان را به کجا برسانند؟

ماجرای شیراز، مورد بسیار ضعیفی بود یعنی اگر بخواهیم از لحاظ فرم میدانی برای آن سطح تعیین کنیم، حتی درجه ۵ را نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. قوی‌تر از این مورد، می‌توان به تجمع بلاگر‌ها در دهه ۸۰ و اواسط همین دهه به گردهمایی مادران عزادار در میدان هفت تیر اشاره کرد و در ادامه جمع کردن همین مادران در پارک لاله تهران و موضوع اصفهان و ... را شاهد بودیم. درواقع موارد بسیار قوی‌تر از شیراز رخ داده بود، اما آنچه که این موضوع را متفاوت‌تر از دیگران کرد این بود که اتفاقی نیافتاد بلکه آنچه که پیش‌تر رخ داده بود دیده شد. متاسفانه باید اعتراف کنیم که برخی از نهاد‌های فرهنگی خواب نیستند، گویی مرده اند.

برای آن که به این موضوع بپردازم باید پیشینه‌ای را بیان کنم. از سال ۷۹ که موضوع " دی جی مریم " توسط بی بی سی عرضه شد، به مرور، جذب مخاطب به عرصه موسیقی با ظرافت صورت گرفت، در نهایت آکادمی یک خواننده شکل گرفت و یک بانوی محجبه وارد رقابت‌ها شد که از ۱۰سال پیش تحت تربیت و پرورش بود تا جریان را به مرحله انقطاع برسانند. به همین دلیل است که بی بی سی به صراحت اعلام کرد که می‌تواند با مسئله موسیقی انقطاع نسلی ایجاد کند. موضوع شیراز دو مقدمه داشت. مرحله نخست آن جشنواره کن و پیش از آن موضوع دروغ بزرگ بود که هیچ کس به آن توجه نکرد و ندید. در این جریان چند اتفاق مهم رخ داد. نخست برنامه ریزی برای دریافت محتوای تحریک کننده بود. باید توجه کنیم که آستانه پذیرش تحریک جدید و آستانه تحمل آن دو مسئله مهم در جامعه ماست. از چاپ کتابی به نویسندگی سلمان رشدی تا تولید فیلم فتنه و تسنیم، طراحی کاریکاتور دانمارکی و انتشار موسیقی توهین آمیز شاهین نجفی، موجب شد کشش ذهن مخاطب باز شود، پذیرش آشوب و ساختارشکنی نهادینه شود و برای مبارزه، تحویل به آینده در دستورکار ذهن آوانگارد قرار داده شود. به بیان ساده‌تر یعنی قدرت مقابله و پاسخ صحیح و به هنگام در این مورد و مواردی از این دست دچار آسیب جدی شده است. به همین دلیل ما را از مرحله آفندی از نظر معنا و ساختار کاملا به پدافندی تغییر دادند. پس در مرحله نخست روی ساختار ذهنی و اجتماعی افراد موثر واقع شده است و ساختار برنامه ریزی را دچار اختلال جدی کرده است. جان کلام همان «نفوذ» است که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند. موضوع شیراز حاصل خلا بسیار جدی میان برنامه ریزان و درک کنندگان اجتماعی با واقعیت موجود لایه ۳ بین نسلی بود. اگر کلمه فاجعه را به آن نسبت دهیم بیراه نگفته ایم.

اتفاق دوم قدرت تسری و کاهش میزان بازدارندگی بود که رسانه پیشرو در این زمینه بی بی سی فارسی است. این رسانه با ۵۰ قمر خود که ۵ مورد از آن‌ها در فضای عینی و ۴۵ مورد آن در فضای مجازی هستند، این کار را مدیریت می‌کند. به همین دلیل بر وایرال شدن یک موضوع از طریق مخاطب ایرانی در شبکه‌های اجتماعی، چون اینستاگرام حساب باز می‌کند. اینجاست که میزان ورود پیشگیرانه ما به شدت کاهش می‌یابد و مدل مواجه ما را به جای فرهنگی، انتظامی می‌کند یعنی تغییر پارادایم در چگونگی مواجهه رخ می‌دهد. این دگرگونی به معنای این است که ما وارد مرحله بروز مفاد پرونده شده ایم.

* ۶ سال نسبت به حیا و غیرت غفلت کردیم

رویداد سوم فشل سازی رسانه‌های رسمی در داخل و برجسته کردن رسانه‌های غیررسمی در داخل است یعنی شما از این مسئله روایت رسمی نخواهید داشت، اما در مقابل خوانش‌های غیررسمی مورد پذیرش افکار عمومی به شدت گسترش پیدا می‌کنند. مسئله شیراز، موضوع دهه هشتادی‌هایی بود که پیش از این رخداد، در یک گروه موسیقی در کنار هم اجرا داشتند. این گروه در جامعه اختلالی ایجاد نمی‌کرد، اما در مسیر خود چندین بار ساختارشکنی کرده بود، چون نهاد‌های فرهنگی برای درس آموزی حاضر نشدند و مدل مواجهه آن‌ها با این ناسازگاری‌ها به هنگام نبود، ناچار شدند مدل مقابله را برگزینند. در این مدل ایجاد گارد اجتماعی برای به جریان درآوردن اصل ماجرا را دیدیم. نشانه تجمع دهه هشتادی‌ها در شیراز را می‌توان در کشف حجابی که در ماه مبارک رمضان در تهران رخ داد دانست. این موضوع هم از چهارشنبه‌های سفید نشات گرفت که مدل رسانه‌ای آن در داخل تعریف نشد. آنچه که در شیراز دیدیم نتیجه غفلت شش و نیم ساله از مدل رسانه‌های معاند بود. در این مدت این رسانه‌ها فقط بر موضوع رابطه نسل و حیا و غیرت متمرکز بودند و ما جدی نگرفتیم و نتیجه را دیدیم؛ بنابراین ما باید از این موضوع و موارد مشابه یک مدل استخراج کنیم تا در اتفاقات دیگر بدانیم چگونه وارد عمل شویم.

* رصد دقیق سوژه‌ها عامل موفقیت دشمن

** در مورد قضیه شیراز باید بپذیریم که نهاد‌های فرهنگی در میدان نبوده اند. با موضوع فرهنگ، نمی‌توان برخورد اداری داشت و باید شبانه روز برای آن زمان گذاشت. در شیراز شاهد یک شکاف عمیق بین نسلی بودیم یعنی ما از این مسئله غفلت کردیم و دشمن دقیقا بر آن متمرکز شده است و نتیجه عملیات روانی آن به گونه‌ای است که نسل امروز هیچ گونه قرابتی با نسل پیشین خود ندارد. آقای کمالی از نظر شما مشکل اصلی چیست و چگونه باید این حفره را بپوشانیم؟

این که دشمن این چنین دقیق سوژه را پیدا می‌کند، پرورش می‌دهد و سپس عملیات تکمیلی را انجام می‌هد، نشان دهنده رصد عمیق آنهاست؛ چیزی که نهاد‌های فرهنگی ما در آن به شدت ضعیف هستند. دشمن پس از رصد، فهم دقیقی از سوژه‌ها هم پیدا می‌کند یعنی می‌داند از کوچکترین سوژه‌ها هم باید چگونه بهره ببرد.
مشکل این جاست که نهاد‌های فرهنگی داخل کشور که ۷۰ مورد آن فقط در پایتخت فعال هستند. این سازمان ها، چون در حوزه رصدگری چالش‌های فرهنگی فعالیت ندارند و متاسفانه مخاطب شناسی هم نمی‌دانند. چند نفر از مسئولان کشور می‌دانند که نسل Z و نیازمندی‌های آن‌ها چیست تا بر مبنای آن برنامه ریزی فرهنگی انجام دهد. از سوی دیگر علیرغم تاکید رهبری بر موضوع جوان گرایی، معدود مدیران دستگاه‌های فرهنگی را می‌بینیم که به این اصل توجه داشته باشند. مسلما فردی که در دهه‌های گذشته آموزش دیده است نمی‌تواند برای نوجوانان امروزی برنامه ریزی و اقدام فرهنگی داشته باشد.

* جوان گرایی مدیران می‌تواند راهگشا باشد

نوجوانان حاضر در گردهمایی شیراز فرزندان من و شما هستند یعنی ما نتوانسته ایم خلا فکری و فرهنگی این نسل را پاسخ دهیم. آموزش در مدارس و طراحی برنامه‌های اوقات فراغت به شیوه کاملا سنتی است و تنها چند تن از معلمان ما فهم دقیق و عمیقی از فضای مجازی و سواد رسانه‌ای دارند. همچنین تعداد والدینی که در این حوزه آگاهی دارند بسیار کم است و سواد فرهنگی و رسانه‌ای در آموزش رسمی کشور جایگاهی ندارد؛ بنابراین نوجوانی که به خیابان می‌آید و چنین رفتاری را از خود بروز می‌دهد ضعف سیستم‌های فرهنگی و آموزشی را نشان می‌دهد. در این بین رسانه معاند به عنوان دشمن ما از این ضعف بهره می‌برد و عملیات تحریک، هدایت و برجسته سازی را انجام می‌دهد تا مسئله هرچند ساده را به بحران تبدیل کند. متاسفانه واکنش مسئولین رسمی استانی و کشوری در برابر این موضوع بسیار اسف بار است. این اتفاق نشان داد نه تنها سواد رسانه‌ای خانواده‌ها پایین بوده، بلکه این دانش و آگاهی در بین مسئولان هم بسیار ضعیف است یعنی مسئولان ما از نحوه بهره برداری درست از رسانه در مواجه کارآمد با چالش‌های فرهنگی را چیزی نمی‌دانند. تنها واکنش آن‌ها این است که موضوع را تبدیل به بحران می‌کنند و دشمن هم از این موضوع بر علیه ما استفاده می‌کند. مقام معظم رهبری در مراسم تحلیف رئیس جمهور بر استفاده هوشمندانه از ظرفیت رسانه تاکید کردند که بخش عمده آن به شناخت دقیق مسائل مربوط است.

* اعتبار زدایی دشمن از رسانه‌های رسمی

دشمن برای پیروزی در جنگ روایت‌ها و پیشبرد اقدام فرهنگی و ضدفرهنگی خود، در حال اعتبارزدایی از رسانه رسمی و اعتبار افزایی به رسانه غیررسمی است. امروز در فضای مجازی که به دلیل برخی ضعف‌های مدیریتی، ولنگار و رها شده است، رسانه‌های رسمی که دوستدار نظام و انقلاب هستند تلاش می‌کنند زمام مدیریت افکار عمومی را به دست می‌گیرند، اما دشمن می‌کوشد این رسانه‌ها را از اعتبار ساقط کند. از این رو پیشنهاد می‌کنم در گام نخست، برای حفظ امنیت باید جوان گرایی در دستگاه‌های اجرایی و فرهنگی را در اولیت قرار دهیم و افرادی که آموزش‌های نوین برای مقابله با تهدیدات فرهنگی و اجتماعی را فراگرفته اند در مسند امور بنشینند. از سوی دیگر، دستگاه‌های امنیتی کشور باید بازوان فرهنگی خود را تقویت کنند تا رصدگری و فهم دقیق از مسائل داشته باشند.

* هدف تجمع شیراز کور کردن مسیر سلام فرمانده است

** آقای داودی با توجه به تجربه‌ای که در این حوزه دارید، درباره موضوع «آشوب سازگار» سخن بگویید و این که چه ارتباطی با موضوع شیراز دارد؟

این موضوع را با مثالی تشریح می‌کنم. همه آنچه که در شیراز رخ داد طراحی آفندی دشمن نبود، بلکه پیوست برنامه‌ای است که با سه راس بی بی سی فارسی، شبکه اینترنشنال و مجموع شبکه‌های صوتی در فضای مجازی با نام «ایجاد دوقطبی اجتماعی امنیتی شده» تدوین شده است. درواقع آنچه در شیراز رخ داد آغازگر این پروژه در ایران است. یعنی یک دوگانه در جامعه با عنوان نسل ما و نسل آن‌ها یا بچه‌های ما و بچه‌های آن‌ها، نیرو‌های ما و نیرو‌های آن‌ها ایجاد می‌شود. در مجموع می‌توان گفت هدف گردهمایی طراحی شده شیراز این است که بتواند گسترش مسیر «سلام فرمانده» را کور کند. دشمن در این جریان هویت بر مبنای ایجاد دوقطبی تزریق می‌کند. چنین هویتی با یک ناسازگاری همراه می‌شود یعنی نبردی میان فرزندان ما. به این ترتیب جامعه در درون خود دچار دما و اصطحکاک و دمای بالا می‌شود و این خطرناکترین کاری است که می‌توانند انجام دهند. این وضعیت را با عنوان "جنگ ژله‌ای " می‌شناسیم که مرحل پس از جنگ نرم است. در این حالت طرف مقابل ضربه‌ای وارد می‌کند و عبور می‌نماید یعنی عمل انجام می‌شود و منتظر عکس العمل نیست و اگر ما وارد فاز واکنش شویم تبعات بزرگتری رقم می‌خورد و مسائل حقوق بشری به میان می‌آید.
در پایان باید بگویم مدل منحصر به فرد انقلاب اسلامی که از نوع ایدئولوژیکی است در شیراز بیرون زده است البته آنچه در شیراز رخ داد اتفاق حادی نیست، اما چون اکنون در شرایط مبارزه فرهنگی حاد قرار داریم، باید مراقب باشیم که این موضوع به معضل لاینحل تبدیل نشود.

برنامه امواج شبهه که گفتگوی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانه‌های معاند فارسی زبان است، روز‌های یکشنبه و سه شنبه ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه به روی آنتن این شبکه به نشانی موج اف ام ردیف ۱۰۳.۵ مگاهرتز می‌رود و در این قسمت نقش هدایتگری رسانه‌های بیگانه در ساختارشکنی فرهنگی و اجتماعی را مورد بررسی قرار داد.

این برنامه به تهیه‌کنندگی سیده فاطمه شعار، هماهنگی گیسو جعفرزاده، آیتم‌سازی سمیرا صدیق کردی، گویندگی فاطمه عبدالوند و با کارشناسی و اجرای مصطفی صادقی تقدیم مخاطبان می‌شود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها