از جمله الزامات انقلاب اسلامی برای مقابله با توطئهها و حفظ انسجام داخلی کشور، توجه به مقوله دشمنشناسی و بصیرتافزایی در سطح حاکمیتی و مردمی است.
از همین روی ضمن شناخت مؤلفههای دشمنشناسی و ابعاد آن، باید برای شناسایی فتنهها و رخنهها نیز بصیرت لازم داشت.
طبعاً در بستر دشمنشناسی انقلاب اسلامی بایستی به نشانههای دشمنی، چرایی بسیج منابع دشمن در یک نقطه خاص و سناریوهای پیچیده نفوذ و ایجاد اختلاف و فتنه در داخل کشور واقف بود. از همین رهگذر به مدد شناخت کافی از واقعیات میتوان در جبهه چندوجهی از نبرد شناختی دشمن پیروز بیرون آمد.
ولایتمداری، تبیین حقایق و تکلیف محوری از مؤلفههای اساسی بصیرت است و در فرایند مقابله با توطئهها، خطرات و انواع جریانات نفوذ که خود ستون پنجم دشمن هستند هم امری اساسی و حیاتی خواهد بود.
در همین راستا این قسمت برنامه «شبكه سایهها»، كامران غضنفری، كارشناس تاریخ معاصر و كارشناس سیاسی و دكتر هادی ثروتی، كارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی درباره شاخصههای دشمنشناسی و بصیرت انقلابی برای مقابله با جریانهای نفوذ و برانداز گفتگو میکنند که مشروح آن را میخوانید:
انقلاب یک مقوله مستمر است و برای آن که در برابر توطئههای دشمن بایستیم و انسجام داخلی کشور را حفظ کنیم، در گام نخست باید دشمنشناسی و بصیرتافزایی در سطح حاکمیت و مردم را سرلوحه کار خود قرار دهیم. آنچه مهم است پذیرش وجود دشمن است، سپس شناسایی توطئهها، رخنهها و فتنهها اهمیت دارد. برخی از افراد معتقدند دشمنی وجود ندارد و بعضی هم دشمن را سبک میشمارند. حتی زمانی که درباره راههای نفوذ و ورود دشمن سخن میگوییم مقاومتهایی دیده میشود. آقای غضنفری چرا برخی وجود دشمن را انکار میکنند؟
انکار دشمن مانند نادیدهگرفتن خورشید در یک روز آفتابی است. اگر نظام جمهوری اسلامی دشمن نداشت خصومتها، گرفتاریها، مصیبتها و درگیریها در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه توجیه میشود. اگر این مسائل دشمنی نیست پس با چه واژهای میتوان آن را توصیف کرد. اعمال اقسام تحریمهای صنعتی، نظامی، پزشکی، علمی و اقتصادی را میتوان دوستی خواند؟ این که ایالات متحده، صدام را تحریک میکند تا جنگ ۸ساله بر ملت ایران تحمیل کند و در طول همهسالهای جنگ از این دولت متجاوز حمایت نظامی، اطلاعاتی و مالی دشمنی نیست؟ در دهه 60 چندین کودتا برای براندازی نظام طراحی شده است که تنها از دشمنان بر میآید. پشتیبانی همهجانبه از گروههای تروریستی برای بمبگذاری و ترور در ایران و حمایت از گروههای تجزیهطلب برای ایجاد شکاف میان اقوام کشور تنها با دشمنی تعریف میشود. آنها با نفوذ مهرههای خود به داخل نهادها و بخشهای مختلف درصدد پیادهسازی اهداف خود و ضربهزدن به کشور هستند؛ بنابراین میتوان گفت انکار این دشمنی یعنی ندیدن حقیقت آشکار و شاخص. البته ممکن است برخی از افرادی که به وجود دشمن اعتقادی ندارند به دلیل تبلیغات گسترده به این نتیجه رسیدهاند و بعضی که این موضوع را ترویج میدهند خود مهرههای نفوذی دشمن هستند.
لزوم بصیرت افزایی برای مقابله توطئه دشمنان
آقای ثروتی، درباره انکار یا دستکم گرفتن آن سخن گفتیم. اگر بخواهیم به نقطه مقابل آن بپردازیم از نظر شما معنای بصیرت در مفهوم دشمنشناسی چیست؟
اگر افراد جامعه از عملکرد و رفتار دشمن آگاهی داشته باشند و بهصورت دقیق تحقیق و بررسی کنند میتوانند دشمن را شناسایی کنند؛ این همان بصیرت است یعنی هر شخص با هوشمندی و ایمان خود میتواند درک کند که هر نظام، دین و آرمانی دشمن و دوست دارد به همین دلیل سرویسهای اطلاعاتی در بسیاری از کشورها ایجاد میشوند تا بتوانند اقداماتی ضد تلاشهای دشمن انجام دهد و توطئههای دشمن را خنثی کنند؛ بنابراین در جهانی که هرجومرج وجود دارد هرکسی باید هوشیاری و بصیرت داشته باشد تا در برابر دشمن اقداماتی انجام دهد.
شواهد و قراینی وجود دارد که نشان میدهد در کشور ما ناتو، شبیخون و تهاجم فرهنگی رخداده است و این سرزمین در زمانهایی دچار نفوذ جریان و فردی حتی در سطح ملی شده است. از نفوذ برادران شرلی در دوران صفویه و نفوذهای جریان و فردی در دربار زندیه و قاجار تا اعترافهای خود رضاخان که عنوان میکند «یک عامل نفوذی به نام آیرون ساید من را به حکومت رساند». همچنین میدانیم نهضت مشروطیت حاصل یک نفوذ جریانی با هدایت سفارت انگلیس تحت عنوان فراماسونری در این کشور شکل میگیرد و کمیته مجازات و تشکیلات انجمن سری ایجاد میشود. در گذشته یک جریان به بهانه روشنفکری و ایجاد پیشرفت در کشور شروع به نفوذ میکند که هنوز باقیماندههای آن وجود دارند. همه اینها نشان میدهد توطئه و دشمنی وجود دارد و افرادی که با آن مخالف هستند باید از خواب غفلت بیدار شوند و به اسنادی که درباره جاسوسی و توطئه دشمن وجود دارد توجه کنند. البته برخی که نمایند و مجری نفوذهای جریانی هستند از خواب بیدار نمیشوند.
بیبصیرتی مسئولان کشندهتر از فتنه دشمن است
آقای غضنفری، موضوع بصیرت پس از فتنه 88 اهمیت بیشتری پیدا کرد چرا که این توطئه حتی بخشی از مسئولان کشور را دچار کرد. مقام معظم رهبری در سخنان خود زمانی که از فتنه و نفوذ صحبت میکنند بیشتر مسئولان را مورد خطاب قرار میدهند. اگر سخنرانیهای ایشان در مناسبتهای گوناگون را ببینیم ابتدا تلاش میکنند تا مسئولان گمراه را آگاه و آنها را به جایگاه درست بازگردانند. شما بصیرتافزایی در میان بزرگان و صاحبان تریبون و مناصب را چگونه ارزیابی میکنید؟
بصیرت مسئولین یا خواص در برهههای مختلف تاریخی تأثیرگذاری متفاوتی داشته است. نخبگان و مسئولان بدن بصیرت در بزنگاههای تاریخی میتوانند خسارتهای شدیدی را به کشور تحمیل کنند. بهعنوانمثال نتیجه فریب خوردن نخبگان و خواص در صدر اسلام، تحمیل آتشبس به امام علی (ع) در جنگ صفین است و پس از آن حکمیت را به آن حضرت تحمیل میکنند. همچنین اطرافیان یا خواص امام حسن (ع)، تأثیر نیرنگ دشمن قرار میگیرند و ایشان را وادار به صلح با معاویه میکنند. همین موضوع را میتوان در ماجرای جنگ تحمیلی دید. آن چیزی که امام خمینی از آن بهعنوان «جام زهر» یاد کردند، پذیرش قطعنامه 598 بود. افرادی امام (ره) را وادار به نوشیدن این جام کردند که سران، نخبگان و خواص بیبصیرت هستند. درواقع آنها فریب دشمن را خوردهاند یا در پی اهداف مالی و زمینهچینی برای به قدرت رسیدن خود بودند. چنین افرادی کاری میکنند که امام جامعه چارهای جز نوشیدن جام زهر نداشته باشند.
فتنه 88 یک طراحی از پیش تعیین شده بود
در فتنه 88 بیبصیرتی نخبگان و خواص بود که خسارتهای شدیدی به کشور وارد کرد. مقام معظم رهبری در سخنان خود در سالهای 88 و 89 به این موضوع اشاره میکنند و میفرمایند: " سران فتنه نظام جمهوری اسلامی را تا آستانه سقوط پیش بردند ". خواصی که چنین اشتباه را مرتکب شدند در چه پازلی بازی کردند؟ شواهد نشان میدهد 13 پیش از انتخابات 88، نشستی در سازمان سیا امریکا برگزار شده است که دکتر ابراهیم یزدی، سرکرده نهضت آزادی ایران در آن زمان که به بهانه درمان به امریکا فر کرده بود هم در این جلسه حضور داشته است. تصمیم این بود که موضوع تقلب در انتخابات را کلید بزنند و به داخل کشور منتقل کنند.
دشمنشناسی در شرایط بحرانی
آقای ثروتی، در فضای آشوبزده و پریشان، افزایش بصیرت مشکل میشود. در شرایط بحرانی این که افراد شبیه هم فکر کنند و چالش را برطرف کنند آسان نیست. بهعنوانمثال در فتنه 88 دشمنشناسی بسیار مشکل شد چرا که در این وضعیت همه تصور میکنند که درست فکر میکنند و میخواهند نظر خود را بیان کنند. از نظر شما در چنین شرایطی چگونه باید عمل و چطور راه درست را پیدا کرد؟
بصیرت مبهم و پوشیده نیست. ممکن است عامه جامعه در این فضا اشتباهاتی داشته باشند و دچار خطا شوند اما اهل بصیرت در مواقع مختلف و در سخنرانیها مواضع درست را تبیین کردهاند. از آنجا در شرایط بحرانی فضا دوقطبی است طبیعتاً حق و باطل با هم آمیخته میشود یعنی شواهدی از حق در گردوغبار فتنه توسط برخی دیده میشود اما همه نمیتوانند ببینند؛ بنابراین در جامعهای که اهل بصیرت در آن حضور دارند، اگر حرکت جمعی عامه مردم با این نخبگان و خواص هماهنگ باشد شناخت حق و باطل بسیار آسان میشود.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:«همه امت من با هم خطا نخواهند کرد. گرچه برخی از افراد را میتوان همیشه فریب داد اما همه مردم را نمیتوان فریب داد». مشخصاتی از نوع نفوذ، فتنه، تهاجم فرهنگی و موارد جنگ نرم در جامعه ما پیشوپس از انقلاب وجود داشته است اما بصیرتی که از مردم ایران سراغ داریم نشان میدهد که آنها میتوان در زمانهای خاص و حساس واکنشهای درستی داشته باشند.
هدف جریان نفوذ در بزک کردن امریکا
آقای غضنفری، پرسشی که همیشه در ذهن مردم وجود دارد، تفاوت دیدگاهها درباره امریکاست. درواقع در برهههایی از تاریخ کشور، مسئولانی در رأس بودهاند که امریکا را بزک کردهاند و تنها راه نجات را در ارتباط با این کشور دانستهاند، در مقابل برخی از روی آگاهیبخشی در جبهه مخالف سخن گفتهاند. برای کسانی که میشنوند این سؤال مطرح میشود که چرا امریکا با وجود اینهمه خیانت و لطمه به ایران در مقاطع مختلف، هنوز برخی معتقدند که این کشور میتواند دوست ما باشد. در مورد این بزک کردن توضیح دهید.
معتقدم آنهایی که چهره امریکا را بزک میکنند به دلیل ناآگاهی نیست یعنی کاملاً نسبت به ویژگیهای آن اطلاع دارند و به بیان دیگر مأموریتی که به آنها واگذار شده را انجام میدهند. بههیچوجه نمیتوان نسبت به رفتار این افراد حسننیت داشت و تصور کنیم آنها از روی سهلانگاری یا سادهانگاری دست به این کار میزنند. همان گونه که دیدیم بزک کردن چهره امریکا و غرب در دولت غربگرای یازدهم و دوازدهم کاملاً آگاهانه صورت میگرفت. نمونه بارز آن توافق برجام بود که دولت پیشین متن این قرارداد را که نوشته دست امریکا و رژیم صهیونیستی بود را پذیرفت و آن را بزرگترین دستاورد خود میدانست.
ثروتی – نگاهی به عملکرد دشمنان در پیش از انقلاب نشان میدهد چون رژیم شاه کاملاً در اختیار امریکا و غرب بود، به او کمک تسلیحاتی و... میکردند. نوشتهها و گفتههای امریکاییها نشان میدهد که آنها وقوع انقلاب را پیشبینی نمیکردند. با پیروزی انقلاب، جزیره ثباتی که به لحاظ ژئوپلیتیک، انرژی، نظامی و... برای حضور نیابتی ایالات متحده در منطقه وجود داشت از بین رفت؛ بنابراین راهها و شگردهای بسیاری از جمله تهاجم، فتنه، نفوذ و... را به کار بردند تا بازگردند. ازآنجاکه با جنگ سخن نتیجهای نگرفتند، تابلویی با نام نفوذ، استحاله، سازش و تغییر را در پیش گرفتند تا عزت، بزرگی و آزادی ملت ایران را خدشهدار کنند. در حال حاضر نظام سلطه در آخرین سطح تلاش میکند یک برخورد چند سطحی در قالب جنگ نرم ارائه دهد. این نبرد از به هم آمیختن گزینه نظامی و فرهنگی تحت عنوان استفاده از ماهوارهها و فضای مجازی ایجاد شده است تا شاید منفذی برای بازگشت آنها به منطقه باشد.
گفتنی است، رادیو گفتوگو میکوشد در قاب مجموعه برنامه «شبکه سایه ها» خط نفوذ در کشور را مورد بررسی و تبیین قرار بدهد. در این برنامه مبانی نفوذ، جریانشناسی، ابعاد، آثار و راههای مقابله با آن تشریح میشود. از مجرای این کوشش، دستکم مخاطبان این رسانه، نسبت به شاخصهای مختلف شناخت عرصهها، مجاری و ابعاد نفوذ آشناتر خواهند شد و نوعی آگاهیبخشی اجتماعی در مقابله با جریان نفوذ در جامعه شکل خواهد گرفت.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد