به گزارش
جام جم آنلاین، آنچه بزرگان ما هم گفتهاند آنچه دین پیامبر را حیات بخشید، خون سیدالشهدا بود؛ لذا یزیدی که در تاریخ مشتهر است به میگساری، یزیدی که تارک نماز بود و حتی احکام شرع را هم بلد نبود در سال۶۱ هجری شده بود امیر و در دین انحراف به وجود میآورد؛ لذا حضرت اباعبدا... جلوی این تعبیر از اسلام ایستاد. از بعد سیاسی به این واقعه نگاه کنیم متوجه میشویم عاشورا ظلم ناپذیری را به منصه ظهور و بروز میرساند. امام حسین (ع) با ۷۲تن از یارانش مقاومت میکند و شهید میشود و خانواده ایشان به اسارت گرفته میشود، اما با همه این تفاسیر زیر بار ستم نمیرود. خود حضرت هم میفرمایند مرگ بهتر از زندگی با ننگ و عار است. اگر از منظر روانشناسانه به کربلا بنگریم باید گفت داغ کربلا، داغ سنگینی بود که بر جگر شیعه نشسته و همیشه شیعیان در ذیل و ضمن گریه و قرائت زیارت عاشورا دنبال خونخواهی کربلا بوده و هست. همیشه آرزو داشته با ظهور آخرین سلاله پاک سیدالشهدا انتقام آن خون به ناحق ریخته شده را بگیرد. همین موضوع باعث امیدواری و پایایی شیعیان شده است. در لابهلای نوشتههای فوکویاما متفکر غربی آمده است علت اینکه شیعیان همیشه کم و مورد هجمه بودهاند و با این احوال توانسته حیات خود را حفظ کند این است که شیعه دو بال دارد، بال سرخ عاشورا و بال سبز مهدویت. حالا میتوان نگاه دوبارهای به این گزاره انداخت که چرا دشمن روی فرهنگ عاشورا متمرکز شده است. چون سنگ بنای شیعه فرهنگ عاشوراست، به این معنا که تمام باورهای ما بر بنیان فرهنگ امام حسین (ع) بنا شده است. ما بیشترین تعالیم دینیمان را از پای منبر و روضه گرفتهایم؛ بنابراین اگر این موضوع دچار اخلال و آسیب شود دشمن میتواند دومینووار روی باقی باورهای ما اثر بگذارد. این در تاریخ معاصر هم مصداقهای بسیاری دارد، به عنوان مثال در زمان پهلوی دوم کاملا جلوی عزاداریها گرفته میشود، اما دشمن هم به این نکته رسیده که هر چقدر جلوی فرهنگ عاشورا را بگیرند پس از مدتی شاهد جهش این فرهنگ در جامعه خواهند بود. اما ترفند تازه آنها به جای مقابله با این فرهنگ ایجاد انحراف و تحریف در آن است. به این معنا که عاشورا را نفی نمیکنند، بلکه در گزارهها و مفاهیم و اشخاص و تاریخ عاشورا انحرافاتی ایجاد میکنند که به واسطه آن به اهداف احتمالی خودشان دست بیابند. چرایی تحریف این فرهنگ هم همانی است که گفته شد؛ اینکه سنگ بنای شیعیان فرهنگ عاشوراست و موفقیت احتمالی دشمنان در آسیب به آن به معنای آسیب به تمامی باورهای شیعیان است. در این راستا شگردهای مختلفی هم در تحریف صورت میپذیرد.
همانگونه که قرآنپژوهان در رابطه با تحریفناپذیری قرآن میگویند عینا در رابطه با عاشورا هم مصداق دارد. گاهی اوقات تحریف معنوی داریم و گاه تحریف لفظی، در رابطه با تحریفهای لفظی هم یا به زیاده است یا به نقیصه، به این معنا که گاهی چیزهایی را به عاشورا اضافه میکنند که در متن عاشورا نبوده است و گاه مواردی را از متن این فرهنگ کم میکنند. یکی از شیوههای دشمن در تحریف فرهنگ عاشورایی ایجاد بدعت در نوع عزاداریهاست. استفاده از سازها و موسیقیهای عجیب از جمله مصادیق این موضوع است. در مواردی دیگر این تحریف توسط تخریب باورهای اصیل عاشورایی صورت میگیرد یا حتی در هجمههای دیگر دشمن آنها اقدام به تحریف تاریخ واقعه عاشورا میپردازد. گاهی هم در القای تعریف نادرست از شخصیتهای کربلا این تحریف صورت میگیرد. گاهی حتی این تحریفها با شمایل معنوی صورت میگیرد به این معنا که گفته میشود یک یاحسین (ع) بگویید تا وارد بهشت شوید! تجمیع همه این موارد از عاشورا تصویری متفاوت از حقیقت میسازد. متغیرهای مختلفی در عصرهای متفاوتی وجود دارد که دشمن بر اساس آن متغیرها، بحث تحریف را تازهسازی میکند و بر اساس آن به باورهای مخاطبان خود هجمه وارد میسازد. از آنجا که عاشورا تحولآفرین است و شور و شعور به همراه دارد اگر به حربههای دشمن دقت نکنیم این مفاهیم به ضد خودش تبدیل میشود، به عنوان مثال ما در عاشورا به جای کنشگری فعال که بخواهیم پیشروندگی عاشورا را به منصه ظهور برسانیم و اقوام ملل مختلف را با این فرهنگ آشنا کنیم یکباره میبینیم خودمان از درون دچار باورهای اشتباهی شدیم. دو مدل سنتی و نوین برای مقابله با تحریف عاشورا وجود دارد، مدل قدیمی آن همان تبلیغ چهره به چهره است، اینکه مبلغان و فعالان فرهنگی در حسینیهها و تکایا چهره به چهره تبلیغ فرهنگ عاشورایی را انجام بدهند. مدلهای نوین مقابله با این تعریف هم با برگزاری همایشهای مختلف همچون همایش اشعار آیینی یا همایش شیرخوارگان حسینی و... صورت میپذیرد. برای تبیین وجوه عقلانی عاشورا احتیاج به سمینار، همایش و نشستهای نخبگانی احساس میشود.
منبع: روزنامه جام جم