برای ساخت یک سریال استاندارد و پرمخاطب باید از شروع شکلگیری پروژه و از زمان نوشتن فیلمنامه و پیشتولید بهطور حرفهای فکر و اندیشه کرد و بهترینها را در همه سطوح انتخاب کرد، چون تلویزیون رسانه ملی ماست و باید برای همه مردم جذابیتبرانگیز باشد.
اعتمادبخشی به مخاطب در ساختار سریالهای تلویزیونی باید افزایش یابد یعنی باید سریال آنقدر به لحاظ مضمون و محتوا و داستان، قوی باشد تا در ذهن مخاطب با دیدن قسمتهای اولیه سریال یک اعتمادسازی در جهت دیدن یک کار خوب بهوجود بیاید.
سریالی که نمیتواند برای بازیگرانش هم جذاب باشد، معلوم است که نمیتواند برای مخاطبان جذابیتبرانگیز باشد. سریالی که وقتی متنش را میخوانی اصلا نمیفهمی چه تازگی و نوآوری دارد، چرا باید به تولید برسد؟ گره زدن فلسفه تولید به مسائل مالی و اینکه اگر تولید نکنیم بیپول میمانیم، گاهی باعث تولید آثار بسیار ضعیف شده است.
مدیران تلویزیون در دوره جدید باید به سمت تولیدات باکیفیت بروند و از کارهای فلهای بپرهیزند. همانطور که در حال تعطیلی و ادغام شبکههای کممخاطب هستند باید پروژههایی که فیلمنامه قوی ندارند نیز در همان مرحله پیشتولید تعطیل شوند.
نمیشود سریالی با خط تکراری و الکی ساخت و انتظار داشت مخاطب باز به تماشای سریال بنشیند. مخاطب روزگار ما دوست دارد سریالهایی ببیند که داستان و سوژه تازه داشته باشد و اگر ارزیابان کیفی خوبی داشته باشیم در همان پروسه تأیید فیلمنامه میتوان عیار کیفی را سنجید و اگر متن خوب نیست اصلا اجازه تولید و تلفات بودجه را ندهند.
زمانی بود که تلویزیون دو شبکه بود و رادیو هم دو یا سه کانال داشت و مردم یا مجله میخواندند یا تلویزیون میدیدند یا رادیو گوش میدادند، ولی حالا که هر فردی در هر جای دنیا یک شبکه رادیویی یا تلویزیونی فارسیزبان زده است، کار تهیهکنندگان تلویزیون خودمان خیلی سختتر و حساستر از قبل شده است و باید خیلی دقیق باشند که مخاطب از دست نرود.
تلویزیون جای باتجربههاست که بیایند، بنویسند، بسازند و تولید کنند. کسب تجربه جایش فیلم کوتاه است و نه سریالی که کلی هزینه بابتش شده و باید مردم را سرگرم کند. آنها که دنبال کسب تجربه هستند اول از همه بازپخش سریالهای ماندگار را ببینند و بعد با ساخت فیلم کوتاه و مستند، تجربههای لازم را کسب کنند تا وقتی که به عرصه سریالسازی آمدند، بیایراد کار کنند.