پرونده‌ای برای دوبله ایران در گفتگو با قدیمی‌ترین دوبلور‌ها و مدیران دوبلاژ

حنجره طلایی‌ها در دنیای دوبله

همه ما در روزگارانی که بچه بودیم، وقتی صدای زیبای یک دوبلور را روی شخصیت فیلم‌های ایرانی و خارجی می‌شنیدیم، مرتب با خودمان خیالپردازی می‌کردیم که دارنده این صدا، ظاهرش چگونه است؟ و در خیالات خودمان برای آن دوبلور، تصویری را مجسم می‌کردیم، زیرا دوبلورها میان مردم همیشه طرفداران زیادی داشتند ، مخاطبان از طریق آنها با بسیاری از هنرپیشه‌های بزرگ دنیا آشنا شدند و صدای خاطره‌انگیز هریک از آنها روی فیلم‌های خارجی برای همیشه ماندگار مانده‌است.
کد خبر: ۱۳۷۷۸۹۳
نویسنده فاطمه عودباشی - گروه رسانه
دوبلور‌ها هم مثل بقیه آدم‌ها شاید بر اثر یک اتفاق، حرفه و مسیر زندگی‌شان را برای آینده انتخاب و یک نفر صدای طلایی آن‌ها را کشف کرده‌باشد. البته دوبلور‌ها افراد بسیار مظلومی هستند، زیرا ساعت‌ها در استودیو‌های تاریک و در بسته مشغول دوبله هستند و بدون آن‌که ادعایی داشته‌باشند باعث شهرت هنرمندان بسیاری می‌شوند، اما خودشان کمتر شناخته شده‌اند. ضمن این‌که در سال‌های گذشته دوبلور‌ها حتی جلو دوربین ظاهر نمی‌شدند و مردم فقط آن‌ها را به‌واسطه صدایشان می‌شناختند. آن‌ها معتقد بودند نباید چهره‌شان در میان مخاطبان لو برود، چرا‌که باعث می‌شود ذهنیت مردم با چالش همراه شود، چون صدا را با چهره هنرمند مقایسه می‌کنند. در طول این سال‌ها دوبله ایران با فراز‌و‌نشیب‌های زیادی همراه بود. همچنین جوانان زیادی هم وارد این دنیا شده‌اند، اما کمتر در این سال‌ها شاهد ورود صدا‌های شاخص بوده‌ایم و ضمن این‌که دوبله‌های زیرزمینی ضربه زیادی هم به دوبله ایران زده‌است. به همین دلیل در گفتگو با دوبلور‌های قدیمی و مدیران دوبلاژ همچون محمود قنبری، اکبر منانی، غلامعلی افشاریه و سعید مظفری به صنعت دوبله در ایران، مشکلات و چالش‌های این حرفه، دوبله‌های زیرزمینی، کمتر‌شدن صدا‌های شاخص در این حرفه و... به گفتگو نشستیم که در ذیل می‌خوانید.

امروز هنر دوبله رفت و صنعت به جا مانده است

محمود قنبری بدون تردید یکی از قدیمی‌ها و حرفه‌ای‌ترین مدیران دوبلاژ ایران است که می‌توان به صداپیشگی لینکلن در سریال فرار از زندان و فردی فلینستون در عصر حجر اشاره کرد. وی از سال ۱۳۴۲ فعالیت خودش را در دنیای دوبله آغاز کرده‌است که می‌توان به کار‌هایی همچون فرار از زندان، کلید اسرار و مدیرکل اشاره کرد. قنبری در گفتگو با جام‌جم در پاسخ به این سؤال که دوبله ایران به‌دلیل شاخص بودن صدا‌ها همیشه زبانزد بوده، اما چرا در سال‌های اخیر کمتر شاهد ورود صدا‌های خاص به این عرصه بودیم و آیا هنوز هم به نظرتان دوبله ایران شاخص است، توضیح می‌دهد: ما مشکلات زیادی داشتیم، به‌ویژه این‌که کرونا به کار ما لطمه زیادی زد، چون دوبله یک کار دسته‌جمعی است و وقتی یک سکانس پنج پرسوناژ دارد، باید در لحظه هر پنج دوبلور در استودیوی ضبط باشند تا بده‌بستان رخ بدهد؛ یعنی یک نفر جمله‌ای بگوید و دیگری جواب بدهد و این روند ادامه دارد. درست مانند صحنه تئاتر، اما وقتی یک هنرپیشه روی صحنه باشد و فقط حرف خود را بزند و برود، هیچ جذابیتی ندارد، ولی اگر بده‌بستان کلامی باشد، حس بیشتر است و قاعده بازی متفاوت می‌شود؛ لذا با آمدن کرونا به کار ما لطمه زیادی وارد شده و هر کس نقش خود را می‌گوید و می‌رود؛ بنابراین حس‌ها کمتر شده‌است. به همین دلیل شاهد افت کار دوبله شده‌ایم.

وی درباره این‌که اگر به همان حالت قبل برگردیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که دوبله ایران باز هم شاخص خواهد شد، می‌گوید: امیدوارم. اتفاقات زیادی در این سال‌ها افتاده‌است. عده زیادی از نسل اول و دوم ما که بنیان‌گذاران این حرفه بودند، رفتند. زمانی که انجمن ما تشکیل شد ۱۶۴ نفر بودیم و از این تعداد ۲۱ تا ۲۲ نفر ماندند و بقیه یا به ملکوت پیوستند یا جلای وطن کردند و از ایران رفتند. ما روی فیلم‌های فارسی خیلی حرف می‌زدیم. به یاد دارم که مرحوم فردین می‌گفت؛ سینمای ایران با وجود شما زنده است. امثال فردین صدای گوینده‌ها روی‌شان بود و هم چهره خوب بود و هم صدا شیرین. این مدیر دوبلاژ قدیمی یکی از چالش‌ها را توجه به مادیات می‌داند و ادامه می‌دهد: در آن زمان که ما وارد این دنیا شدیم به مادیات بی‌توجه بودیم و فقط با عشق کار می‌کردیم. در حال حاضر شرایط زندگی به گونه‌ای شده‌است که همه غم نان دارند و همین باعث می‌شود کیفیت کار هم تحت‌الشعاع قرار بگیرد. در گذشته فقط هنر دوبله بود، ولی امروز هنر دوبله از بین رفته و فقط صنعتش باقی مانده‌است. صنعت هم یک ماشین خشک است و چیزی می‌گویند و می‌روند. با این حال عده‌ای به کار خود عشق دارند و هم صداهای‌شان ماندنی شده و هم مردم از آنان خاطره دارند. واقعا در این کار باید عاشق بود.

قنبری درباره این‌که دوبله‌های زیرزمینی چقدر به این ماجرا دامن زده‌است، تاکید می‌کند: هم دوبله‌های زیرزمینی و هم دوبله‌های شبکه‌های خارج از کشور لطمه بسیاری زده، چون هر کسی را آوردند و به او گفتند می‌توانی حرف بزنی و بعد بدون حس شروع به صداگذاری کردند در حالی که این دوبله نیست. دوبله باید با عشق و حس انجام شود. در کار دوبله المان‌های زیادی داریم مثل بیان خوب، حس بالا، صدای زیبا و شاخص، ضریب هوشی بالا و مطالعه زیاد که نباید فراموش شود. ما باید همه این موارد را در دوبله داشته‌باشیم تا بتوانیم شاهد شکوفایی این هنر باشیم. وی درباره این‌که چگونه می‌توان جلوی دوبله‌های زیرزمینی را گرفت، تاکید می‌کند: ما که نسل اول و دوم بودیم، می‌توانیم تجربیات خود را در اختیار دیگران بگذاریم. نسل جوانی که آمده به‌خاطر شرایط اقتصادی، فقط به فکر پولی است که دریافت می‌کند. این در حالی است که کار هنری عشق می‌خواهد و باید دل‌بسته آن باشید و به لحظه لحظه‌اش عشق بورزید و اگر این‌ها نباشد یک چیز خشک و بی روح می‌شود. این هنرمند در پاسخ به این سؤال که چرا طی این سال‌ها صدا‌هایی که در ذهن بماند، تربیت نشده یا کمتر وارد شده‌است، عنوان می‌کند: تعدادی وارد این حرفه می‌شوند که فکر می‌کنند برای این کار خوب هستند و ما هم بعد از گرفتن امتحان از آنها، دانش خود را به آن‌ها یاد می‌دهیم، اما وقتی متوجه می‌شوند در این حرفه از پول خبری نیست، می‌روند. قنبری می‌افزاید: در حال حاضر در میان جوانانی که در عرصه دوبله فعالیت دارند، صدا‌های خوب وجود دارد و اگر درست تربیت شوند، آینده‌دار خواهند‌بود، زیرا تنها صداست که می‌ماند. فعلا باید به همین قناعت کنیم تا هنر دوبله زنده بماند. مدت‌ها با وزارت ارشاد صحبت کردیم که زیرزمینی‌ها همین طوری نیایند، زیرا به این حرفه آسیب زده‌اند. ضمن این‌که عده‌ای که به این حرفه می‌آیند اگر به دنبال شغل دیگری بروند، موفق خواهند بود، زیرا در این حرفه به موفقیت نمی‌رسند و بعد دچار افسردگی می‌شوند و این برای‌شان مثل دمل چرکین خواهد شد.

جوانان، میدان‌داران خوبی باشند

مخاطبان وقتی نام غلامعلی افشاریه را می‌شنوند، ناخودآگاه به یاد مستند‌هایی می‌افتند که با صدای شاخص او، برای‌شان ماندگار شده است؛ به ویژه مستند شاهد عینی. این مدیر دوبلاژ ۸۱ ساله فعالیت دوبله را از سال ۱۳۳۸ با مرد هزارچهره جوزف پونی و مدیریت دوبلاژ را از سال ۱۳۵۰ با مجموعه روز‌های زندگی آغاز کرد. از کار‌های مشهور و مورد توجه او گویندگی به جای گای ویلیامز (زورو) در مجموعه تلویزیونی زوروست. او به جای شخصیت‌های بسیاری هم در سریال‌های تلویزیونی صحبت کرده‌است. وی در پاسخ به این سؤال که طی این سال‌ها کمتر شاهد صدا‌های خاص بودیم، چرا نتوانستیم صدا‌های متفاوت را وارد این عرصه کنیم، به جام‌جم تاکید می‌کند: من به سهم خودم خیلی این کار را انجام دادم و یکی از کسانی بودم که سعی کرده‌ام نیرو‌های جوان را وارد این حرفه کنم و حتی از آن‌ها در کارهایم بهره برده‌ام. حالا این جوانان خودشان به جایی رسیده‌اند که فعالیت می‌کنند به همین دلیل خود را بازنشسته کرده‌ام. از این به بعد میدان در اختیار جوانان است که باید سعی کنند خودشان بدرخشند. در حال حاضر هم‌نسل‌های من پیر شده‌اند و باید جوانان از تجربیات ما بهره ببرند و کار را به دست بگیرند. لازمه حرفه دوبله، عشق است و باید در این زمینه جوانان با عشق کارشان را انجام بدهند. زیرا وقت، وقت جوانان است. این مدیر دوبلاژ درباره این‌که ناراحت نیستید از دوبله رفتید و این روز‌ها خانه‌نشین شده‌اید، توضیح می‌دهد: اتفاقا خیلی دلم می‌سوزد و اگر باز هم توانایی داشتم، حتما ادامه می‌دادم و دلم می‌خواست تا آخرین روز زندگی ام فعالیت کنم. باید جوانان میدان‌داران خوبی باشند و این میراث را به خوبی حفظ کنند. شخصا صدا‌های خوبی وارد این حرفه کرده‌ام. وی در پاسخ به این سؤال که دوبله‌های زیرزمینی تا چه میزان به حرفه دوبله ما آسیب وارد کرده‌است، می‌افزاید: من هم بار‌ها درباره دوبله زیرزمینی شنیده‌ام، اما از نزدیک این افراد را ندیده‌ام. البته باید گفت دوبله‌های زیرزمینی، چون بدون حساب و کتاب است، مسلما لطمه زیادی به کار ما زده‌است و باید مدیران این موضوع را پیگیری کنند. واقعا اگر کسی کارش درست باشد، می‌تواند اصولی وارد این حرفه شود، اما گاهی شاهد بودیم که دوبلور‌های زیرزمینی شروع به تقلید صدای بزرگان دوبله کرده‌اند و این اتفاق خوبی نیست. زمانی صدا ماندگار می‌شود که خاص خودمان باشد و نه این‌که تقلید باشد.

فقط استعداد کافی نیست

بیشتر مخاطبان پروپا قرص تلویزیون صدای او را خیلی شنیده‌اند، ولی شاید نامش را ندانند. یکی از شخصیت‌های معروفی که وی به جایش حرف زده، کابوی همیشه تنهای صحرا، کلینت ایستوود است. به همان بی‌احساسی خود ایستوود صحبت می‌کند، طوری که انگار خودش همین الان در صحراست. شاید مخاطبان باور نکنند همان کسی که جای کلینت ایستوود حرف زده به جای برد پیت، آمیتاب باچان، جکی چان و... هم گویندگی کرده‌است. در واقع او با توجه به ویژگی‌های شخصیت هر بازیگر، صدایش را تغییر می‌دهد و به جای او صحبت می‌کند. این ویژگی برجسته او باعث شده تا دوبله کار‌های او همیشه در ذهن بماند و او کسی نیست جز سعید مظفری. از جمله کارهایش می‌توان به گویندگی به جای کلینت ایستوود در فیلم‌های خوب بد زشت و به خاطر یک مشت دلار، دمین توماس در نقش زید در فیلم محمد رسول‌ا... و ریوزو شوهر شخصیت اصلی داستان (اوشین) در سریال سال‌های دور از خانه. او در طول این سال‌ها با عشق کار کرده، اما معتقد است هنوز چیزی از دوبله عایدش نشده‌است. نکته جالب این که او در رشته زبان ایتالیایی درس خوانده، اما به‌خاطر دوبله تحصیلاتش را رها کرده‌است. وی درباره این‌که دنیای دوبله تا این حد برایتان ارزشمند بود که به خاطر آن دور تحصیلات را خط کشیدید، می‌گوید:دوبله باعث شد تحصیلاتم را ناتمام بگذارم. سال سوم دانشگاه بودم که برای غیبت‌های مکرر مجبور شدم از دانشگاه انصراف دهم. در آن سال‌ها تمام وقت و انرژی‌ام را صرف دوبله می‌کردم. مدیران دوبلاژ خیلی سختگیر بودند و این‌طور نبود وقتی فردی کاری را آغاز می‌کند آن را ناتمام بگذارد. باید کار را تمام می‌کرد و بعد می‌رفت. این‌قدر درگیر دوبله شدم تا از دانشگاه عذرم را خواستند. در آن زمان مدیران دوبلاژ خیلی به این مسأله اهمیت نمی‌دادند که من دانشجو هستم و باید به کلاس بروم. به هر حال نتیجه این شد که من تحصیلاتم را ناتمام گذاشتم.

وی ادامه می‌دهد: در آن سال‌ها مدیران دوبلاژ خیلی قدرت داشتند و گویندگان روی حرف آن‌ها حرفی نمی‌زدند. از سوی دیگر، کار‌ها با آپارات به‌سختی دوبله می‌شد، مثل الان نبود که دستگاه دیجیتال باشد و بتوان اصلاحات جزئی را برطرف کرد. در آن زمان اگر اشتباهی صورت می‌گرفت باید از اول دوبله می‌کردیم و همین شرایط باعث می‌شد تا کار زمانبر باشد و من هم نتوانم تحصیلاتم را ادامه دهم. باید بگویم با این همه عشق و انرژی که برای کار گذاشتم، اما در طول این سال‌ها چیزی از دوبله عایدم نشد. این مسأله فقط شامل حال من نمی‌شود. نسل قدیم از گذشته با این مشکلات روبه‌رو بوده و تا الان هم ادامه دارد.

وی در پاسخ به این سؤال که مردم تصور می‌کنند دوبلور‌های پیشکسوت به خاطر سابقه‌ای که دارند، دستمزد بالایی می‌گیرند. این‌طور نیست، تاکید می‌کند:متاسفانه دوبله یک حرفه روی آب است. هیچ‌وقت گویندگان امنیت شغلی ندارند و همیشه با مشکلات مالی روبه‌رو هستند. متاسفانه یک گوینده باید در یک روز در چند فیلم حرف بزند تا بتواند زندگی‌اش را بگذراند. آن روز‌ها که جوان بودیم فکر نمی‌کردیم روزی پیر می‌شویم و دیگر انرژی سال‌های جوانی را نداریم. این در حالی است که روزی دوبله، ویترین سینما بود و جایگاه خیلی خاصی داشت، ولی به مرور زمان، دوبله در سینما کمرنگ و بیشتر به فیلم‌ها و سریال‌هایی محدود شد که از تلویزیون پخش می‌شد. در این سال‌ها مرتب کار کردیم و موهایمان سفید شد، بی‌آن‌که تفریحی داشته‌باشیم.
وی می‌افزاید: من از همان دوران جوانی هر روز صبح ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه به استودیو می‌رفتم و ساعت ۱۰شب به خانه برمی‌گشتم. همیشه در استودیو‌های کوچک و تاریک کار کردیم، حتی در تابستان‌ها نمی‌توانستیم کولر روشن کنیم، چون صدای کولر هنگام دوبله ضبط می‌شد. به یاد دارم برای گرم کردن استودیوها، کتری را روی بخاری می‌گذاشتیم تا چای بخوریم و کمی گرم شویم. چند سال گذشت تا تکنولوژی آمد، اما باز هم هنگام ضبط باید دستگاه‌های خنک‌کننده خاموش شوند. وی در پاسخ به این سؤال که آیا این عشقی را که شما به دوبله داشتید در گویندگان تازه‌وارد هم می‌بینید، می‌افزاید: مسلما تفاوت‌هایی وجود دارد. برخی تازه وارد‌ها این عشق را ندارند، اما برعکس بعضی جوانان عشق در کارشان دیده می‌شود.
این هنرمند درباره این‌که شما سال‌ها در این حرفه زحمت کشیده‌اید و به عنوان یکی از مدیران دوبلاژ و گویندگان صدا طلایی محسوب می‌شوید، به نظرتان آموزش دوبله، یک فرمول ثابت دارد، تصریح می‌کند: نه، به هیچ‌وجه. این کار به گونه‌ای نیست که بگوییم فرمول خاصی دارد و اگر فردی آن را حفظ کند، موفق می‌شود. باید گویندگان تازه کار کنار پیشکسوتان بنشینند تا کار را یاد بگیرند. باید بدانند متناسب با فیزیک و لحن بازیگران خارجی باید صداسازی کنند. بخشی از یادگیری دوبله، اکتسابی است و بقیه‌اش این‌طور نیست. برخی استعداد این کار را دارند، اما فقط استعداد کافی نیست و باید فرد هوش و ذکاوت خاصی داشته‌باشد تا تشخیص بدهد هر یک از دیالوگ‌های بازیگر را باید چطور بیان کند. استعداد و هوش و ذکاوت است که گوینده را نگه می‌دارد. ما صدا‌های خوب و ماندگار را از دست داده‌ایم و از این لحاظ دچار فقر هستیم و این واقعیت است. یک‌سری دوبلور‌ها هم هستند که صدای ویژه‌ای ندارند و تعدادشان هم زیاد است. ممکن است یک دوبلور به اندازه دو صفحه حرف بزند، ولی تاثیر نداشته‌باشد و برعکس کسی یک کلمه بگوید و به لحاظ حس و نوع اجرا، تاثیرگذاری زیادی داشته‌باشد. این مسأله فقط شامل حال گویندگان نمی‌شود. ما مترجم و ویراستاران خوب هم کم داریم.

گویندگی در دوبله نیاز به هر صدایی دارد

وقتی نام پوآرو را می‌شنوید به یاد شخصیت با نمک او با آن سبیل‌هایی که فرم خاصی از هوشمندی و زیرکی را در او نشان می‌داد، در سریال‌های معمایی می‌افتید. به‌ویژه این‌که وقتی وارد صحنه می‌شد با همان لهجه فرانسوی - بلژیکی‌اش می‌گفت من هرکول پوآرو هستم! و بعد وارد مرموزترین قتل‌ها و معما‌های کارآگاهی دنیا می‌شد. فرق نمی‌کرد ماجرا در کجا اتفاق بیفتد؛ در قطار سریع السیر شرق، در میان رود نیل یا «لندن». او با چهره‌ای مهربان و به‌کار بردن چند کلمه فرانسوی همچون ویی، مادام، موسیو و... بازجویی را شروع می‌کرد و آن وقت همه چیز تمام بود. دیگر قاتل راهی برای فرار نداشت. مسلما اگر این شخصیت دوبله خوب نداشت، هرگز شخصیت پوآرو در ایران محبوب نمی‌شد و آن فرد کسی نیست جز اکبر منانی که بیشتر مردم صدای او را با نقش هرکول پوآرو می‌شناسند؛ نقشی که باعث شد لقب اَکتور صدا را به او بدهند. منانی متولد سال ۱۳۱۸ در اصفهان است و بیش از شش دهه در عرصه دوبله و گویندگی فعالیت داشته‌است. او در پاسخ به این سؤال که دوبلور تا چه میزان می‌تواند از هنرپیشه برای صداپیشگی الهام بگیرد به جام‌جم می‌گوید: گوینده باید از خود بازیگری که نقش را بازی کرده الهام بگیرد. من هم همیشه این کار را انجام می‌دهم. اما الان باید بگویم متاسفانه گاهی شاهد هستیم جوانان خیلی سریع کارشان را انجام می‌دهند و می‌روند. در واقع خیلی متمرکز در کار نمی‌شوند.

وی ادامه می‌دهد: البته شرایط اقتصادی الان با گذشته خیلی فرق کرده و همه می‌خواهند فیلم بیشتری دوبله کنند تا درآمد مناسب‌تر داشته‌باشند. به همین دلیل یک فیلم ظرف یک روز دوبله می‌شود. در حالی که ما در گذشته برای دوبله یک فیلم از یک هفته تا ۲۰روز زمان می‌گذاشتیم. با همه این موضوعات، اما معتقدم گوینده برای کارش باید ارزش قائل شود، چون همه اقشار در تمام رده‌های سنی و موقعیتی بیننده کار او هستند و باید کاری تحویل داد که مردم‌پسند باشد.

این مدیر دوبلاژ ادامه می‌دهد: به باورمن، گویندگی در دوبله نیاز به هر صدایی دارد. اتفاقا نیاز نداریم که صدا‌های خاص فقط وارد شوند. مگر از یک جمله ۱۰نفر همه یک مدل و با یک تن صدا صحبت می‌کنند؟ طبیعی است پاسخ به این سؤال منفی است؛ بنابراین ما به هر صدایی نیاز داریم. خدا بیامرزد خسرو شکیبایی را. صدای او طرفداران زیادی داشت، اما همیشه من می‌گفتم صدای او برای گویندگی در دوبله مناسب نیست، چون فقط یک صدا دارد و گوینده باید این هنر را داشته‌باشد که بتواند هر صدایی را خلق کند. حتی در رادیو و تلویزیون هم اعتقاد دارم گوینده باید صدای سالم داشته‌باشد نه این‌که صدایش خاص باشد. همیشه در کلاس‌هایم این مثال را می‌زنم اگر به یک جوی آب صاف نگاه کنید، حتی صدای آب هم شما را اذیت نمی‌کند، چون صاف است و بدون هیچ چیز اضافه. صدای سالم هم این ویژگی را دارد که به مخاطبش آرامش می‌دهد.

منبع: روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها