یک فیلمبردار برازنده

خوشبختانه چراغ فیلمبرداری‌های چشم‌نواز در سینمای ایران همیشه روشن است و در کنار چهره‌های ریشه‌دار و درخشانی چون علیرضا زرین‌دست، محمود کلاری، حسین جعفریان، اصغر رفیعی‌جم و استادان دیگر، جوانان مستعدی هم در این سال‌ها پشت ویزور دوربین قرار گرفته‌اند و درخشیده‌اند؛ تورج اصلانی، هومن بهمنش، پیمان شادمانفر، روزبه رایگا، کوهیار کلاری، هادی بهروز، فرشاد محمدی و مرتضی هدایی از جمله این افراد هستند.
کد خبر: ۱۳۷۸۵۹۰
نویسنده علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر
علیرضا برازنده هم یکی از این خوب‌هاست و به جز این‌که رشته فیلمبرداری را به شکل درست و اصولی‌اش و به طور آکادمیک آموخته، به صورت تجربی و با دستیاری بزرگانی، چون حسین جعفریان، حمید خضوعی ابیانه، عزیز ساعتی، حسن کریمی و محمود کلاری هم خودش را به جایگاه یکی از مدیران فیلمبرداری خوب سینمای ایران رسانده است. آرایش غلیظ، جیب‌برخیابان جنوبی، عادت نمی‌کنیم، هزارپا، دارکوب و فیلم درحال اکران دوزیست از جمله فیلم‌هایی است که برازنده مدیریت فیلمبرداری آن‌ها را برعهده داشت. یکی از کار‌های خوب علیرضا برازنده در فیلم «بیست و یک روز بعد» (محمدرضا خردمندان) است و او با درک درست فضای قصه از حرکات اغراق‌شده دوربین و قاب‌بندی‌های عجیب و غریب دوری کرده و با روایت تصویری و حرکات مناسب شخصیت اصلی، آن رمز و راز و ابهام در توانایی مرتضی درباره نگه‌داشتن قطار را تقویت می‌کند. در یکی از سکانس‌های آغازین فیلم، مرتضی قصد دارد با دوربینی که پنهانی و بدون اجازه صاحبش عاریه شده، عملیات محیرالعقول نگه داشتن قطار را در حضور بچه‌های همسن و سالش اجرا کند. وقتی او می‌خواهد دوربین را روی داشبورد ماشینی خراب و رهاشده جانمایی کند، دوربین برازنده هم ماجرا را ساده و در حال و هوای فیلمساز نوجوان فیلم برگزار و با چند نمای ساده و بدون حرکت، ما را مهیای موقعیت ملتهب بعدی می‌کند، اما وقتی مرتضی از ماشین خارج می‌شود، با تراولینگ همراهش می‌شویم و درست از اینجاست که با آغاز موسیقی، هیجان مواجهه با اتفاق موردنظر بیشتر می‌شود. وقتی مرتضی برای اشراف به وضعیت قطار، روی تخته سنگی می‌ایستد، دوربین در ارتفاع کمی نسبت به او و در زاویه high angle (سر پایین) قرار می‌گیرد و به مرموز و ماورایی‌بودن موقعیت می‌افزاید. تصاویر بعدی کم و بیش با حرکات نرم و ساده دوربین همراه است، از جمله دو پن (حرکت افقی دوربین) روی دست‌های مرتضی که آن‌ها را برای توقف قطار بالا می‌آورد و تصویر دوست مرتضی که نگرانی‌اش از سرانجام کار را با قورت‌دادن آب دهان نشان می‌دهد. نمایش چهره بچه‌های پشت فنس که همزمان منتظر غافلگیری یا مچگیری هستند، نمای نزدیک از صورت مرتضی که با چشمان بسته به فکر متوقف‌کردن قطار است، بدون هرگونه خودنمایی در به رخ کشیدن هنر فیلمبرداری است و اتفاقا همین پرهیز و نظاره بی اداست که به کار فیلم و انتقال التهاب قصه و دنیای نوجوان‌های آن می‌آید. برازنده حتی در اوج این سکانس و لحظه کم‌شدن سرعت قطار هم از حرکت بی‌دلیل دوربین دوری می‌کند و با نمایش یک نمای متوسط ثابت از مرتضی و تصویر آرام شدن حرکت چرخ‌های قطار روی ریل، کار سکانس را به خوبی راه می‌اندازد.

روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها