بهرغم ظرفیت تعزیه ایرانی در عرصه هنر، تاریخ، شعر و ادبیات، حماسه، درام و... به عنوان مهمترین هنرنمایشی دینی درایران پس ازاسلام، درمنابع و متون دانشگاهی ازجمله در واحد درسی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ازآن یادی نشده و به جایگاه مهم آن در سیرهنر درتمدن اسلامی اشارتی نرفته است.
در عصر حاضر، ظهور و گسترش رسانههای مدرن ارتباط جمعی با به همراه داشتن تکنیکهای فنی در شکل و قدرت انتقال پیام در محتوا ضمن ایجاد گسست فرهنگی، داشتههای فرهنگی جوامع مختلف را به سوی نابودی سوق داده است. ازاین رو، تبیین جایگاه هنرآیینی تعزیه ایرانی و وجوه مختلف ومتنوع آن درفضای آکادمیک یکی ازراهکارهای حراست ازداشتههای اصیل فرهنگی کشور محسوب میشود.
ازآن جهت پرداختن به تعزیه، حائز اهمیت است که این هنرآیینی درادوارمختلف فرهنگ وتمدن اسلامی و در چند مرحله تاریخی با برپایی علنی و گسترده سوگواری حضرت سیدالشهدا، دسته گردانیها و شمایل پردازیها با آداب ورسوم ویژه در دوره آل بویه، شبیهسازها و ایجاد حرکات نمایشی صامت درعصرصفویه و درنهایت ظهور تعزیه مصطلح باساختار دراماتیک و کلام منظوم در دوره زندیه، در ایران به ظهور و بروز رسید و در سیر تکاملی خود، از وجوه مختلف نسبت به هنرهای نمایشی مغرب زمین با پیشینه طولانی و استحکام ساختار در ادوار پس از رنسانس، برتری قابل ملاحظهای دارد.
به عنوان مثال ما در تاریخ هنرهای نمایشی ملاحظه میکنیم اوایل قرن بیستم برتولت برشت در پی بنیان تئاتری بر مبنای فاصلهگذاری و با ساختاری رویدادگرا با نام epic teatre برآمد که در آن بازیگر، نقش بازگوکننده و روایتگر را بازی میکند؛ اما به گواهی تاریخ تئاتر و تحلیل کارشناسان و پژوهشگران حوزه ادبیات نمایشی، او نه تنها به این هدف دست نیافت بلکه فرضیههایی که در این باب عنوان و در کارهایش به آن پرداخته بود نیز راکد و بلا استفاده باقی ماند. درحالیکه آنچه او در پی آن بود، قرنها پیشتر درهنرنمایشی، تعزیه ایرانی اجرا میشد و پیام خود را به بهترین شیوه به مخاطب ابلاغ میکرد.
ضرورت دارد دانشجویان با قدیمیترین و جامعترین هنرنمایشی دینی ایران درتاریخ تمدن اسلامی آشنا شوند. به نظر میرسد در مبحث هنردرتمدن اسلامی درکنار پرداختن به هنرمعماری، هنرهای مستظرفه، هنرموسیقی و...، هنرنمایشی دینی و به طور ویژه، هنرتعزیه نیزمورد عنایت قرارگیرد و معرفی این هنر در متون دانشگاهی به رشته خاص محدود ومنحصرنشود.