۲۷شهریور را به نام استاد شهریار، روز شعر و ادب فارسی نام نهادهاند و پنجشنبه پیشرو آغاز هفته دفاعمقدس است. طرح و بحث درباره فیلمهای اقتباسی و اساسا اقتباس در سینما بهانهای ضروری و مناسب است تا به این مقوله جدی و مهم بپردازیم.
اقتباس از متون و منابع مختلف مکتوب، همواره مورد اهتمام فیلمسازان بوده است. سینمای غالب جهان دراین زمینه دست پری دارد، کما اینکه هر ساله در مهمترین رویداد سینمایی یعنی مراسم اسکار ضمن اختصاص بخشی به این مهم، اثری معرفی و در اکران جهانی نیز فیلمهای اقتباسی جایگاه برجستهای دارد. مرور تاریخ سینمای جهان از دوره اول به بعد تا دوره تسلط سینمای کلاسیک تا امروز، اقتباس از متنهای مشهور و مردمپسند دستمایه فیلمسازان قرار گرفته است. نگاهی به فهرست آثار برجسته سینمایی نشان میهد فیلمهای اقتباسی رتبه بالایی در جدول بهترینها و ماندگارها دارند.
اما در سینمای ایران (قبل و پس از انقلاب) به نسبت کمیت تولید و داشتن حجم قابلتوجهی از منبع ادبی و غیره، اقتباس چندان محلی از اعراب نداشته است. البته سینمای قبل از انقلاب در گرایش فیلمفارسی (و روشنفکری) کمیت فیلمهای اقتباسی پررنگتری داشته است. رویکردی که در دوران پس از انقلاب معکوس میشود و گرایش غالب آثار اقتباسی در دست جریان روشنفکری میافتد و فیلمهایی براساس متون بیگانه و با نگاه به مخاطب خاص شکل میگیرد.
مثلا اقتباس در سینمای قدیم در سال ۱۳۱۳ با فیلم «فردوسی» به مناسبت هزارمین سال تولد فردوسی کلید زده میشود و همین روند ادامه مییابد، از جمله با آثاری شامل لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، بیژن و منیژه، امیر ارسلان، رستم و سهراب، عباسه و جعفر برمکی، سمک عیار تا امثال بتشکن، عروس فرنگی، گوهر شبچراغ و تعداد زیاد دیگری که اگرچه با نگاهی سطحی و ضعیف پرداخت شده و جنبههای رمانتیک و اکشن آنها برجسته بود، اما برای مخاطب عام به تولید رسیده بودند.
اواسط دهه ۴۰ به بعد، نوع دیگری از اقتباس وارد چرخه تولید میشود. پشتیبانی وزارت فرهنگ وقت تا تل فیلم و کانون پرورش فکری، بانی ساخت و عرضه فیلمهای شبه روشنفکری میشوند که البته بعضا فیلمهای مستقل هم در این میان به چشم میخورد مثلا پستچی، تپلی، شوهر آهوخانم، آرامش در حضور دیگران، جنوب شهر، داش آکل، خاک، گاو، چشمه، تنگسیر، شازده احتجاب، خانه قمر خانم و... که این سبک و سیاق خودش را به سینمای پس از انقلاب هم تحمیل میکند.
اتفاقی که پس از انقلاب میافتد اینکه ابتدا با رویکرد معناگرایی و دینی اقتباس شکل میگیرد، نمونههایی که قبل از انقلاب وجود نداشت، یعنی بهجز فیلم مبتذل «خر دجال» اثر دیگری در سینمای قبل انقلاب ساخته نشده بود، اما پس از انقلاب ابتدا محمدرضا اعلامی، محسن مخملباف و فرجا... سلحشور مبادرت به اقتباسهای متناسب با جو و فضای حاکم کردند، ولی در ادامه روند اقتباس به سمت متنهای خارجی و خصوصا با گرایش روشنفکرانه ادامه پیدا کرد.
بیشترین فیلمهای اقتباسی پس از انقلاب توسط داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، کیومرث پوراحمد، کیانوش عیاری، یدا... صمدی، محمدعلی طالبی، بهرام بیضایی (همه از نوشتههای خودش) و... انجام شده است که تا بعدیهایی مانند بهروز افخمی و بهرام توکلی هم این گرایش خودنمایی میکند.
خلاصه اینکه اقتباس پس از انقلاب بهجز معدودی، کلیتش ضمن توجه به متنهای خارجی، مخاطب عام را هیچ میانگارد. از همینرو آثاری شکست خورده محسوب میشوند. این اتفاق درحالی رخ میدهد که تاریخ کشورمان آکنده از متنهای قدرتمند ادبی تا افسانههای متنوع فولکلوریک و منظومههای رمانتیک و قهرمانان اساطیری و ... است، اما سینمای ایران کمترین التفات را به این متنها داشته، همچنانکه سینمای دفاعمقدس با وجود منابع زیاد و خاطرات فراوان مکتوب شده، از این دستمایهها حداقل بهره را برده است.
درحالی سینمای جنگ، بیگانه با منابع مکتوب جنگی است که ژانر دفاعمقدس محصول پس از انقلاب است. در واقع سینمای ایران با گونه جنگی سهگام به پیش حرکت کرده، اما در زمینه اقتباس دوگام عقب است.
این مطلب را هفته آینده با بررسی اقتباس در سینمای دفاعمقدس ادامه خواهیم داد.