در این میان، با توسعه جهانی و روزافزون مفهوم کارآفرینی در اقتصاد و سرعتگرفتن رشد و جریانسازی راهاندازی استارتآپها از یکسو و تغییر ذائقه فرهنگی جهان به سوی ترجیحات ضد تبعیض جنسیتی از سوی دیگر، «کارآفرینی زنان»، روند جذاب جریانساز امروز در جهان کسبوکارها شده و سیطره در حال پیشرفتی را رقم زده است؛ تا جایی که بنیاد کارآفرینی کافمن به عنوان یکی از نهادهای مرجع و مورد توجه در زیستبوم جهانی کارآفرینی اذعان داشته و تاکید میکند که کارآفرینی زنان، نقش برجستهای در سلامت اقتصاد کشورها و ملتها دارد.
با توجه به اینکه برای ورود به چیستی و چگونگی هر پدیدهای و سپس بررسی جزئیات و در نهایت بهرهمندی از آن، ابتدا لازم است تعریفی درست از آن پدیده ارائه شود تا جغرافیای موضوع روشن شود در اینجا به تعریف آکادمیک پروفسور لاوی دینا - از قدیمیترین صاحبنظران کارآفرینی زنان- اشاره میکنم که معتقد است: «زنان کارآفرین، افرادی هستند که به تنهایی یا با شراکت یا حتی از مسیر به ارثبردن، کسبوکاری را ایجاد کرده یا میپذیرند و با خلاقیت و نوآوری محصولات جدیدی را ایجاد یا تولیدات جدیدی را گسترش میدهند تا در بازار بر رقبا غلبه یابد. این پذیرش، شامل قبول مسئولیتهای روزمره کسبوکار و خطرپذیریهای مالی، اداری و اجتماعی است.»
از جمله مهمترین نکات این تعریف میتوان به نوع حضور زنان و همچنین مراحل چرخه عمر کسبوکارها اشاره داشت. در مورد اول، زنان کارآفرین میتوانند به صورت مستقل و انفرادی دست به اجرای یک ایده و راهاندازی کسبوکار بزنند یا با انتخاب شرکایی با تخصصها و توانمندیهای تکمیلی و در قالب تیم کاری به راهاندازی کسبوکار اقدام کنند. این شراکت میتواند با زنان یا حتی با مردان دیگری باشد و به صورت سهمدهی از بدنه اصلی کسبوکار، سهمدهی از سود حاصل از فعالیتهای کسبوکار یا حتی به صورت قراردادهای همکاری با حقوق و شرح شغل مشخص شکل گیرد.
در مورد دوم و از منظر مراحل چرخه عمر کسبوکارها نیز بر اساس تعریف مذکور، زنان کارآفرین ممکن است کسبوکاری را از صفر آغاز کرده و راهاندازی کنند که مرحله تولد نام داشته و نخستین مرحله از چرخه عمر کسبوکار است، یا وارث کسبوکاری از پیش راهاندازیشده باشند که بخشی از مسیر چرخه عمر خود را طی نموده و برای مثال در مرحله بلوغ قرار دارد. بر اساس نتایج مطالعات دانشگاهی و بررسیهای میدانی، مالکیت کسبوکارهای خانوادگی در نسلهای آتی، بیشترین نوع به ارث بردن کسبوکارها از سوی زنان کارآفرین است.
فارغ از این، نکته جالب دیگری که میتوان مورد توجه قرار داد، قرابت معنادار دو مفهوم مستقل «زنان کارآفرین» و «کسبوکارهای خانوادگی» در ادبیات کارآفرینی و ترجیح زنانه راهاندازی کسبوکارهای خانوادگی است. زیرا زنان، چه به صورت مجرد و چه به صورت متاهل، به سبب عهدهداربودن نقشهای عرفی از قبیل دختری، همسری و مادری و همچنین اقتضای بستر ایفای این نقشها به حضور در چارچوب خانه و خانواده، مناسبترین ساختار کسبوکار برای خود را کسبوکارهای خانوادگی میدانند که ممکن است در قالب مستقل یا مشارکتی و از صفر یا از پیش موجود، دست به راهاندازی آن بزنند.
روزنامه جام جم