به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، در روزهای اخیر علاوه بر تلاش رسانههای بیگانه و به کارگیری تکنیکهایی، چون جزیرههای دستگیر برای ایجاد «مسئله بینالمللی تاب دار»، برخی از خواص رسانهای داخل وارد مارپیچ سکوت زیانباری شدند.
خط نخست یکی از روایتهای مجازی درباره مرحومه مهسا امینی این گونه بود: " آنچه در دست داریم صرفا یک عکس است و تشخیص دقیق با دسترسی به مدارک پزشکی ممکن میشود". نگارنده که یک پزشک است همان جا که نوشته مستندات دقیقی در دست ندارد و پیش از آن که تصاویر مربوط به حادثه را ببیند از ضربه مغزی مهسا مینویسد؛ یک گمانه زنی نسبتا پرتکرار در فضای مجازی! برخی از ضرب و جرح نوشته بودند و بعضی از شکستن جمجمه. این روایتها بدون سند دست به دست شد و از صفحه سرکرده گروهک منافقین تا مشاور امنیت کاخ سفید تبلیغ شد تا این که ویدئوی حضور مرحومه امینی در جلسه آموزشی ارشاد منتشر شد. این فیلم نشان میدهد ادعای ضرب و شتم مهسا امینی دروغ بزرگ یک جریان سیاسی است و این خانم هنگام کلاس آموزشی دچار حادثه ناگهانی شده است.
انتشار این مستند، خط سیر بسیاری از جریانات فضای مجازی را تغییر داد، ادعای ضرب و جرح کنار رفت و مسائلی مانند بی احترامی و استرس برجسته شد. در ادامه پزشکی که ادعای شکستن جمجمه را مطرح کرده بود به سرعت توئیت خود را پاک کرد. اینها خرده روایتهایی از رویداد تلخی بود که تحلیل ابعادش پیش از انتشار تصاویر دوربینهای مداربسته در فضای مجازی داغ شد. تصاویری که کنار گزارشات پزشکی قانونی و دیگر مستندات پرونده را تکمیل خواهد کرد. از این رو برنامه روز گذشته «امواج شبهه» رادیو گفتگو با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی، دکتر مرتضی محمدیان، کارشناس رسانه و مسائل سیاسی و علی اکبر غلامی، مدیر پخش فارس پلاس خبرگزاری فارس، موج سواری رسانههای بیگانه برای بحران سازی در ایران با تاکید بر اقدامات ۷۲ ساعته رسانهای در موضوع مرحومه مهسا امینی را مورد بررسی قرار داد.
صادقی، کارشناس مجری: ما شاهد ورود و هجمه بی امان و گسترده رسانههای بیگانه درباره ماجرای مرحومه امینی بودیم. شما عملیات رسانهای در شبکههای تلویزیونی و فضای مجازی را چگونه ارزیابی میکنید؟داودی: در ابتدای بحث باید به این موضوع اشاره کنیم که شفاف سازی موجب میشود جامعه از ابهامها و بحرانهای ساختگیِ تحمیل شده گذر کند. آنچه که امروز درباره آن سخن میگوییم مترتب بر شخص مرحومه مهسا امینی نیست، ما بعد دیگری از بحث را مورد بررسی قرار میدهیم که چگونه یک مسئله در داخل میتواند به بحران فراگیر تبدیل شود.
ماجرای جورج فلوید عقده رسانههای معاندداودی: موضوعی که جمهوری اسلامی در تاریخ خود نسبت به رویدادها و حوادث اروپا و امریکایی، واکنش نشان داد و این مسئله مانند عقدهای برای این کشورها تبدیل شد، ماجرای «جورج فلوید» است. همه رسانههای آزادی خواه دنیا خیلی سریع و صریح به این موضوع پرداختند و امریکا و اروپای بدون روتوش را به نمایش گذاشتند. نکته جالب توجه این بود که عمق فاجعه، آنچنان شفاف و بدون هیچ گونه ابهام بود، که نیازی به ساخت و ساز رسانهای نداشت. در روزهای اخیر نخستین واکنش از سوی فرد معلوم الحال خارج از کشور که در جلسات خصوصی رئیس جمهور امریکا حضور دارد، قیاس موضوع خانم امینی و جورج فلوید بود. اساسا آنچه که امروز تحت عنوان «زن، آزادی، زندگی» مطرح شد در راستای ضرب شست نشان دادن به عقده دوسالهای بود که از ماجرای جورج فلوید در دل داشتند. قابل توجه است، فردی که زاییده رسانه امریکایی است ارتباطات خود را با رسانه عربی انگلیسی میگیرد و از این نقطه به بعد شروع به ایجاد فرآیند مورد نظر میکند؛ بنابراین گام نخست در بحث امروز، گرانیگاه و نقطه عطف همزمان این مسئله بر اساس علت معلولهای چیده شده است.
سلبریتیها شتابدهندههای بحران ساختگیداودی: گزاره دوم شتاب دهندههایی بودند که توسط رسانههای معاند برای ایجاد هیجانات بیشتر ایجاد شدند. این شتاب دهندهها ابتدا در ایران شروع و سپس رسانههای بیگانه روی موج ایجاد شده سوار میشوند و با یک رفتار پینگ پونگی ادامه مییابد. در این میان نقش طیفی از جاهلان بزک کرده سلبریتی خوانده شده، اکنون در این دگردیسی و فضا به شدت قابل رویت و قابل توجه است.
نکته سوم، مربوط به دگردیسی و تغییر نرم افزاری رسانههای بیگانه درباره این پدیده خاص دارند. در سال ۱۳۸۸ در ماجرای «ندا آقاسلطان» فرآیندی در جامعه ایجاد شد، اما مسئله دختران و زنان در رسانههای بیگانه، به سال ۷۹ بازمی گردد و محور اصلی این مقوله هم در بی بی سی شکل گرفت. این رسانه در ظاهر قرار بود طی یک تا دوماه آینده از دگردیسی خود در جنس پرداختن به موضوعات رونمایی کند، اما در حال حاضر به دلیل وقوع حادثه مرحومه امینی، مسئله را مطرح میکند. باید توجه داشت براساس خبرهای منتشره، این مسئله بیش از آن که میدانی تلقی شود، رسانهای قلمداد میشود. البته وضعیت رسانههای پدافندی یا جریان انقلاب در داخل هم جای تامل بسیار زیادی دارد.
صادقی، کارشناس مجری: بر اساس آنچه گفته شد این رسانهها درصدد بودند مسئله زن را طی ماههای آینده مطرح کنند، اما گویی این حادثه بهانهای برای رونمایی سریعتر این جریان سازی رسانهای بود.داودی: البته باید اشاره کنم که تست سرد این مسئله مدتی پیش در جریان اصفهان و شیراز گرفته شد، اما در حال حاضر تست گرم مورد نظر میباشد که در ادامه توضیحات مفصل را ارائه خواهم داد.
دشمن از نام مهسا امینی برای اهداف خود بهره بردصادقی، کارشناس مجری: آنچه در این جریان مشاهده میشود همافزایی سلبریتیها و افراد دارای شناسنامه مشخص در داخل با رسانههای معاند است. نظر شما درباره این فرآیند چیست؟محمدیان: برای آن که تحلیل درستی از این موضوع داشته باشیم، باید میدان و ذهن را در نظر داشته باشیم. دستگاه و جریان رسانهای وجود دارد که دشمن آن را هدایت میکند، بخشی از این مجموعه در خارج از کشور و قسمتی از آن در داخل فعالیت میکنندکه دانسته یا نادانسته به عملیات ورود پیدا کرده اند. بخش بزرگی هم مردم هستند که عموم آنها مورد نظر است نه دو طیف که ممکن است از تفکر خاصی حمایت کنند. طیف سوم مسئولین نظام هستند که تصمیم گیری و تصمیم سازی را بر عهده دارند. با بررسی ایران اینترنشنال، صدای امریکا و بی بی سی آنچه بسیار جلب توجه میکند حجم انبوه خبرهای منتشر شده در مدت کوتاه دو روز است که با فعالیت رسانهای درباره مسائل مهم روز قابل مقایسه نیست؛ بنابراین نام " مهسا امینی " برای دشمن اهمیتی ندارد و آنچه مهم است استفاده از این کاراکتر برای پیشبرد اهداف رسانهای است.
جمهوری اسلامی شجاعت گفتن حقیقت را داردمحمدیان: جمهوری اسلامی در ماجرای مرحومه مهسا امینی همان جمهوری اسلامی زمان سقوط هواپیمای اوکراینی است یعنی آنچنان شجاعت، انصاف و جرات نزد تصمیم گیران اصلی نظام وجود دارد که اگر قصور و خطایی رخ داده باشد آن را اعلام خواهند کرد. درواقع موضوع پنهان کاری نظام درباره این مسئله و نگرانی درباره فاش شدن پشت پردهها موضوعی است که این روزها به آن پرداخته میشود. در پاسخ به این هجمهها باید گفت جمهوری اسلامی هنگام حمله نظامی ایالات متحده به هیچ وجه نگران این موضوع نبود و با فاصله ۴۸ ساعت ماجرای هواپیمای اوکراین را با تمام واقعیتهای آن بیان کرد. در این موضوع که میتوان با قاطعیت گفت که هیچ گونه تخلف و اشتباهی صورت نگرفته و یک عملیات طی یک فرآیند قانونی انجام شده است. سیستم فرهنگی، امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی در طول تاریخ نشان داده که بسیار صادق است، بنابراین هیچ دلیل نگرانی وجود ندارد که جمهوری اسلامی درباره یک موضوع فردی مانند درگذشت مهسا امینی، دست به پنهان کاری بزند. در این موضوع حتی وجود یک مامور خاطی هم قطعی نیست و همه چیز حتی در رسانههای دشمن با شک و گمان مطرح میشود. باید توجه داشت میان کسی که میخواهد واقعیت را به حوزه ذهن وارد کند با شخصی که دروغ را به عنوان واقعیت جلوه میدهد و روایتهای مشکک، متعارض و متناقضی را به جامعه تزریق میکند، تفاوت وجود دارد. متاسفانه به دلیل تعلل برخی از مقامات مسئول یک روایت با قرائتهای زیاد منتشر شد که برای رسانههای وظیفه و تکلیف سنگینی ایجاد کرده است.
روش تست گرم توسط رسانههای معاندصادقی، کارشناس مجری: درباره تست سرد و گرم که در ماههای گذشته انجام شد توضیح دهید؟داودی: لازم است به این نکته توجه کنیم که رسانههای بیگانه بسیار پرکارند، اما در برخی مواقع احمق هستند. چرا که در زمانهایی کنترل اوضاع به دلیل پهنه و گستره آن، از دست آنها خارج میشود. در همان دقایق اولیه که خبر منتشر شد، خانمی در قالب بحث حقوق بشر درخواستی را مطرح کرد. سناریویی که در پیش گرفته شده ۱۹ گام دارد که تماما برای تست گرم است. تست گرم یک پروژه سرد را به اقدام خیابانی و میدانی تبدیل میکند، مانند بستن چهارراهها و ایجاد آشوبهای خیابانی که مجددا جریان را به خود رسانه بازگرداند. در رسانه تاب آوری را تست میکنند و خردههای آن را به میدان بفرستند. در مورد این ماجرا، میدان بیمارستان کسرا، سقز، سنندج و دانشگاه هنر تهران است.
تست سرد این ماجرا در اصفهان کلید خورد. در آن داستان، معاندین میخواستند ببینند که آیا میتوان چهار استان را به واسطه موضوع آب به هم متصل کرد. به هر دلیل آن چه رسانههای بیگانه تصور میکردند محقق نشد. البته اشتباه یک رسانه جمعی در انتشار تصاویری که نباید آن زمان رخ میداد به آنها کمک کرد که به این تست ضریب بدهند. در حوزه تست گرم، نخستین چیزی که به ذهن آنها خطور میکند عبور از گزارههایی است که امکان وقوع آنها در جمهوری اسلامی، تصور و تصدیق یکسان دارد. زمانی که این خانم به عنوان فعال حقوق بشر و پیشگام جریان رسانهای خواستار پخش تصاویر دوربینهای مداربسته شد، در کمتر از چند ساعت تصاویر پخش شد و هیچ نقطه ابهامی وجود نداشت. به نظر میرسد تست گرم فعلی، در راستای تبدیل پروژه خانم امینی به یک «مسئله بین المللی تاب دار» است.
ایجاد جزیرههای دستگیر در عملیات رسانهای اخیرداودی: مسلما موضوعی که با آن روبرو هستیم، عملیات رسانهای و شناختی است. زمانی که یک آتش فشان فوران میکند، مواد مذاب به دریا میریزد و شروع به سرد شدن میکند و تبدیل به تکههایی میشود که به آنها اصطلاحا «جزیرههای دستگیر» گفته میشود یعنی هر زمان که خسته شدید میتوانید دست خود را به آنها بگیرید، تنفس و استراحت کنید تا بتوانید ادامه دهید. روشی که در تست گرم راجع به پروژه خانم امینی استفاده میشود، همین روش آتش فشان در دریاست. مرحله سوم این تست گرم قرار است سه مسئله جدی ایجاد شود؛ نخست این که شبکه بی رمق از هم پاشیده شده بدون عملیات مشترک مجددا احیا، عملیاتی و به کار گرفته شود چرا که ظرف ۳ سال و نیم گذشته، شبکه همکار داخلی خروجی عملیاتی نداشته است به همین دلیل یک بازیگر در استرالیا تا یک خانم بازیگر امریکایی، یک نفر در افغانستان و ۱۰۰ نفر در ایران بیانیه داده اند تا آن شبکه همکار را مجددا احیا کنند. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، احیای یک سری از قواعد گسل سازیها بود که به قومیتها در ایران مربوط است. همان طور که میبینیم فریاد سنندج، سقز، تهران، آبادان و....
آسیب سکوت خواص رسانهای در جریان اخیرصادقی، کارشناس مجری:حادثه تلخی که رخ داده است ممکن است در هر کشوری اتفاق بیافتد. در حال حاضر در داخل کشور افرادی همسو با جریان معاندین شده اند، برخی از افراد معلوم الحال بیانیه صادر و درخواست راهپیمایی و این موضوع را به مسئله سیاسی تبدیل کرده اند، نظر شما در این باره چیست؟غلامی: امروز مقولهای در حوزه رسانه به نام «انبوه خط» که گروهی بدون پشتوانه و به صورت غیر منطقی با احساسات هیجانی و آنی و برای هدف زودگذر گردهم آمده اند. این گروه در اتفاقات مختلف موضع گیری میکنند که در داخل کشور در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پیش میرود. در کنار این جریان، ما شاهد یک مارپیچ سکوت بودیم به این معنا که بسیاری از افراد خواص رسانهای که تصور میشد در بزنگاهها میتوانند حقانیت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را ثابت کنند، خاموش بودند. درواقع این سکوت در برابر حق بودن جمهوری اسلامی معنا نداشت چرا که شاید خطایی وجود داشته باشد، اما نباید با سکوت موجب زیرسوال رفتن نظام میشدند. این سکوت به معنای حمایت از جمهوری و انقلاب اسلامی نیست و به معنای حرکت در مسیر دشمن است. نخبگانی هم وجود داشتند که تصور میکردیم در بزنگاهها درست عمل میکنند، اما متاسفانه دیدیم که از فضای مخرج مشترک هم عبور کردند و در بازی رسانههای معاند قرار گرفتند.