چالش‌های ارتش مستقل اروپا

جنگ روسیه و اوکراین، ضعف‌نظامی اروپا و رهبری آمریکا در واکنش غرب، بسیاری از مقامات و ناظران را به این نتیجه رسانده که اکنون بالاخره زمان اقدام اروپا برای مستقل‌شدن از آمریکا و تبدیل‌شدن به یک بازیگر استراتژیک مستقل فرا رسیده است.
کد خبر: ۱۳۸۲۹۱۱
نویسنده سعید سبحانی - گروه بین‌الملل
چندی قبل اولاف شولتس، صدراعظم آلمان خواستار اتحادیه اروپایی قوی‌تر، مستقل‌تر و ژئوپلتیک‌تر شد.
وی با ادعای این‌که تمرکز واشنگتن به رقابت با چین در اقیانوس‌هند و اقیانوس‌آرام معطوف شده است، نتیجه گرفت که اروپا، آینده ماست. در تئوری، استقلال استراتژیک اروپا جذاب است. به‌هرحال اتحادیه اروپای تقریبا ۴۵۰میلیون نفری، تولید ناخالص داخلی ۱۸تریلیون دلاری و بیش از ۲۰۰میلیارد دلار هزینه دفاعی توسط کشور‌های عضو دارد. با این‌حال، در عمل، این ایده یک نقص بزرگ دارد و آن این‌که با کنار زدن آمریکا بدون افزایش قدرت اروپا، این اتحادیه ضعیف‌تر از گذشته شده و توان کافی برای حفظ امنیت خود را ندارد.
در نگاه اول ممکن است گیج‌کننده باشد که چرا قاره‌ای ثروتمند و قدرتمند مانند اروپا برای امنیت و دفاع خود به آمریکا نیاز دارد و از دید واشنگتن این سؤال مطرح است که چرا حفظ حمایت از اروپا در خدمت منافع ایالات متحده است؟

برای پاسخ به این سوالات باید به ساختار اتحادیه اروپا و نوع‌روابط این اتحادیه با آمریکا پرداخت. اتحادیه اروپا و ۲۷ کشور عضوش با همه اندازه و قدرت اقتصادی‌اش، سرعت، بزرگی و پیچیدگی قدرت ارتش ایالات متحده را ندارد. کشور‌های اروپایی به‌رغم وعده‌هایشان به یکدیگر برای تقویت ارتش‌هایشان، بعید است که تا مدت‌ها بتوانند قادر به رقابت با توانایی نظامی آمریکا باشند و نیرو‌های خود را تحت یک فرماندهی واحد متحد کنند یا بر سر مسائل امنیتی وجودی به توافق برسند.

در تمام مناطقی که کشور‌های اروپایی در سه دهه گذشته به‌صورت نظامی حضور داشته‌اند (افغانستان، بوسنی، عراق، کوزوو و لیبی) نقش ایالات متحده تعیین‌کننده بوده است. در اوکراین، ایالات متحده اکثریت قریب‌به‌اتفاق کمک‌های نظامی را ارائه می‌کند؛ بیش از ۱۰میلیارد دلار در مقایسه با تنها ۵/۲میلیارد دلار اتحادیه اروپا. واشنگتن همچنین بیش از ۱۰هزار سرباز را برای تقویت جناح شرقی ناتو اعزام کرده و این درحالی‌است که برلین ۱۵۰۰ و پاریس هزار سرباز اعزام کرده است. این تقسیم کار، که در آن سهم اروپا به‌ندرت از ۲۰درصد فراتر می‌رود، از پایان جنگ سرد همواره به همین شکل در جریان بوده است.

البته اروپا می‌تواند نقش‌آفرینی بیشتری داشته باشد، اما به‌نظر می‌رسد تمایلی به این کار ندارد: فرانسه را در نظر بگیرید که اخیرا حدود ۵۰۰۰ سرباز را از مالی خارج کرده است که می‌تواند این نیرو‌ها را در شرق ناتو مستقر کند. همین استدلال در مورد کمک‌های نظامی نیز صدق می‌کند: آلمان، فرانسه و ایتالیا درمجموع کمتر از لهستان به اوکراین کمک کرده‌اند و این درحالی‌است که مجموع تولید ناخالص داخلی آن‌ها تقریبا ۱۴برابر لهستان است.

برخی تحلیلگران معتقدند برای دستیابی به استقلال استراتژیک واقعی، اروپا باید جایگزینی برای چتر هسته‌ای آمریکا بیابد که البته کار آسانی نیست. طرفداران استقلال اروپا به زرادخانه هسته‌ای فرانسه اشاره می‌کنند که می‌تواند روی کاغذ به سایر کشور‌های اتحادیه اروپا و حتی برای مقابله با روسیه گسترش یابد، اما آیا فرانسه حاضر است اقدام به چنین کاری کند؟ سؤالات مشابهی در مورد هر تصمیم امنیتی مهم دیگری وجود دارد؛ جایی که اروپایی‌ها به‌سادگی تجربه تصمیم‌گیری و راه‌اندازی جنگ را ندارند. چه کسی ارتش اتحادیه اروپا را کنترل می‌کند؟

ایجاد یک چتر امنیتی در اروپا از سوی آمریکا، به این کشور نقش ویژه‌ای برای جهت‌دهی سیاست در قاره اروپا و توانایی بسیج متحدان برای اقدام مشترک می‌دهد که در غیر این صورت فاقد این توانایی بود.
از سوی دیگر اگر ایالات متحده بخواهد اقتصاد چین را محدود کند، به حمایت اروپا نیاز خواهد داشت و این مسأله نشان می‌دهد یک معامله استراتژیک بزرگ در میان است.

اما اگر در آمریکا دونالد ترامپ یا فردی مانند او به کاخ‌سفید برسد آیا اروپا به حال خود رها نخواهد شد؟ و پرسش‌های مشابهی را می‌توان در مورد مارین لوپن فرانسوی یا برخی دیگر از سیاستمداران اروپایی با گرایش‌های ضدغرب پرسید. به همین دلیل است که بسیاری هنوز معتقدند یک اتحاد نظامی مانند ناتو مؤثرتر از یک ارتش متمرکز اتحادیه اروپاست. آمریکا و اروپا نیز از توازن ناشی از وابستگی متقابل سود می‌برند.

روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها