پس اول باید پرسید حقیقتا خودکامان واقعی در ایران و جهان چه کسانی هستند و سپس پرسید، این مدعیان قلمرو رسانه و هنر مدرنگرا چه نظام فکریای دارند؟ مستقل هستند یا مقلد؟ با خودکامان همراه هستند یا همراه آزادیخواهان جهان هستند؟
پاسخ به پرسش اول اصلا مشکل نیست. جنایت چند قرنی نظام استعماری و سپس نواستعماری و امپریالیستی و امروز نظام سلطهگری جهانی غرب و جهان مدرن، چنان علنی است که ابلهترین کسانی که خود را به کوری میزنند؛ نمیتوانند منکر این تاریخ شوند. سرمایهداری نولیبرال جهان بدترین نوع خودکامگی را رقم زده و به نمایش درآورده. حال پرسش آن است آیا فرقی بین اعتراض سینماگران مدافع آزادی و استقلال به فساد و فسادگری و به سود اصلاح امور با اغتشاشگری به سود هولناکترین فساد و خودکامگی جهانی علیه انقلاب اسلامی وجود ندارد. تمایز یک جریان شبهفاشیستی دارای نقاب لیبرالی با آزادیخواهی حقیقی و واقعی چیست؟
ابتدا باید بپرسیم آیا سینمای ایران در همه شکلبندی کوتاه و بلند، مستند و داستانیاش امروز با خودکامگی همراه شده است یا بر خودکامگی است و علیه خودکامان به کانون استکبار، تفرعن، زورگویی و استبداد جهانی است؟ سینمای ما آیا مدافع آزادی حقیقی ایران، ایرانیان و آزادگی است یا همسو با اقشار طرفدار فرعونیت عصر، پرچم شورش برای زیر بردگی را برداشته، چون طبقه متوسط شیلی علیه آلنده؟
آیا در راه رشد، پیشرفت، عدالت، استقلال و نفس تباهیزدگی و فساد ریشهدار در سلطهگری جهانی به جنگ وحشیانه قدرت سرمایه بینالمللی و علیه توطئههای شیطان بزرگ و هر قدرت سلطهخواه غربی و شرقی بهپا خاسته یا سرباز جزئی از پروژه براندازی جهان غرب است که امروز حتی کوران مادرزاد هم به اعتراف نهادهای خود این کشورهای متفرعن و متکبر از آن باخبر هستند و تنها کسی که خود را به نابینایی عمدی زده، ماهیت این جنگ جهان سلطهگر و درنده علیه ایران به ۴۳ سال کشتار و تحریم و فسادزایی و انواع راههای براندازی به جنگ نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانهای را نادیده میگیرند.
بردگان ترور و کشتار
قوه محرکه اغتشاشات و تحریم و ترور و کشتار به نحوی است که روشنفکران غربگرای ایران به سینماگران، سربازان و بردگان آن تبدیل شدهاند. البته حقیقت آن است که کل سینما و سینمای کوتاه فقط همانهایی نیستند که به لیدرهای ظاهری اغتشاش و جزئی از نقشه فروپاشی ایستادگی ایران برابر خودکامگی جهانی بدل و با دیکتاتوری مالی، نظامی و فرهنگی و داعشپروری همسو و همدست شدهاند. قدرتی که در حال اضمحلال، دچار جنون علنی شده و حتی کودکان دارای بیماری پروانهای را به قتل میرساند.
۴۳سال انواع عملیات تروریستی و کشتار زن و مرد و کودک در ایران هنوز ترک نشده. در خیابان شهرها، در جنگافروزی، در ترور دانشمندان و در صدها تحریم اقتصادی که برای هر کشوری میتواند فلاکتبار باشد، در جنگ رسانهای، در بازی منفور احزاب همسو و همسنخ و سربازان سیاسی غرب در داخل حکومت نقش محرک داشته. اینها را آزمودهایم و آنها شکست خوردهاند. با این همه چه جای ندیدهانگاشتن خودکامگان اصلی است. باید پرسید جز نیروی مدرن و نیز برده خودکامگی ارباب بزرگ جریان دیگری هم در سینما و سینمای کوتاه ما وجود دارد؟ حقیقت آن است که انقلاب اسلامی طی ۴۳ سال نیروهای دیگری هم پرورده است.
از جمله سینمای کوتاه به فیلمسازانی که علیه خودکامگی جهانی، علیه فساد داخلی، خودکامگان همدست نئولیبرالیزم غربی بوده و از حقوق انقلاب، آزادی، آزادگی و استقلال خود دفاع کردهاند و در جنگ ظالمان علیه مظلومان کنار مظلومان ایستادهاند و افشاگر فساد ولو درون دستگاه حاکمه و قوای مجریه، قضاییه و مقننه ما بودهاند.
از شهید آوینی گرفته تا فیلمسازان متعهد امروزی که بخشی از آن در نهاد عمار مرحوم طالبزاده پرورده شدهاند. این فیلمسازان فیلمهای کوتاه هم در مقیاس جهانی علیه خودکامگی فعال بودهاند و چهره بیآزرم و جنایت پیشه قدرت جهانی سرمایه و مدرنیت را چهره شیاطین، شیطان بزرگ و حرام زادههایی، چون صهیونیسم، وهابیت، داعش، منافقان داخلی و نئولیبرالیسم ضد اسلام و ضد راه امام خمینی (ره) که درون قوا انقلاب جا خوش کردهاند را فاش کردهاند و نگاهشان همسو با انقلاب اسلامیریشههای الهیاش را گسترده کرده است. آثار مستند و داستانی این جریان را با همه حصر و محدودیت شان نباید دستکم گرفت و وقتی از فیلمهای بلند یا کوتاه حرف میزنیم صرفا نباید به آن بخشی که سربازان نظام جهانی استبداد و زورگویی است، بیندیشم.
اغتشاش به بهانه اعتراض
این فیلمهای بلند و کوتاه بیانیه علیه آزادگی به جمهوری اسلامی نمیدهد. علیه خودکامگی، فرعونیت و استکبار جهانی قد میافرازد. پس هر صدای اعتراض در سینمای بلند، کوتاه و مستند داستانی هرگز به معنای اغتشاش و همدستی با شیاطین نیست بلکه گاهی برعکس است. باید دانست اعضای فنی و هنری این سینمای شریف طی ۴۳سال تولد یافتهاند و با همه سیطره غربگرایان سلطهپذیر با روح بردگی و چاکری پیرامونی تلاش کرده صدای اعتراض خود را علیه خودکامگی داخلی خودکامگان همدست خودکامگی اصلی جهانی و علیه دیکتاتوری و استکبار قدرت غرب و هر قدرت سلطهجوی دیگر بلند کنند. آنان جریانی جهانی و حرکتی الهی رها از نژادگرایی و ملیگرایی دروغین هستند، همآنقدر با وابستگان استکبار در جامعه ایران درون قشرهای مدرن در سیاست مداران و نفوذکردههای نئولیبرام نامحرم با اسلام و انقلاب اسلامیمخالف هستند که با اربابانشان. اینها از سنخ تحریم کنندگان جشنوارههای داخلی و همدستی با اغتشاش نیستند. این را باید به یاد داشت.
سینمای کوتاه ایران؛ با خودکامگی یا بر خودکامگی
در حقیقت عمل گروهی از فیلمسازان سینمای فیلم کوتاه بهانهای است که بار دیگر درباره حقیقت این رخداد بیندیشیم. پس امروز ایران در معرض چالشهای مختلف است. گفتگو درباره ماهیت این تحرکات مهم است. در یادداشت حاضر قصدم تاکید بر موضوعی است که اهمیت آن کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن ادراک امور جزئی، چون اغتشاشات گروهی از مردم یا دفاع گروهی از سینماگران از اغتشاش در زمینه جهانی ظهور مقاومت انقلاب اسلامی برابر ظلم از منظر کلام ا... است. قصدم تعیین چارچوب یک زاویه دید پژوهشی و اصرار بر اهمیت نظام فکری بر سهم رخدادهاست. سخن پژوهشگرانه و عالمانه که متکی بر شناخت صحیح زمینهها و جنبههای گوناگون هستی یک رخداد به ریشههای آن است، سخن بنیادین به شمار میآید. این سخن ممکن نیست در قالب یک یادداشت تبلیغی یا ژورنالیستی منعقد شود، اما در یک یادداشت میتوان دعوت به ژرف اندیشی درباره راه چنین تفکر جدی کرد. ما در سینما هم با چالش حق و باطل روبهرو هستیم. در برخورد، بایکوت و تحریم گروهی از فیلمسازان فیلم کوتاه، تلاش انحلال طلبانه آنها علیه جشنواره فیلم کوتاه، دعوت به این ژرف نگری ضروری است.
روزنامه جام جم