به هرحال همتیان این روزها یکی از چهرههای مورد توجه ورزش ایران به شمار میرود. این دخترک باهوش و خوشسخن چند روز پیش در مسابقات شطرنج قهرمانی آسیا در رده خردسالان قهرمان شد و با چادر و پرچم ایران بر روی سکو رفت. میگوید آرزویش این بوده که با چادر روی سکوی قهرمانی آسیا برود. دخترک فعلا این آرزوی بزرگ را محقق کرده، حالا یک آرزوی دیگر دارد، بالا رفتن از سکو با چادر اینبار در رقابتهای جهانی. فقط بخوانید و متوجه شوید یک کودک هشت ساله چطور میتواند سالها جلوتر از سن و سالش قدم بزند، صحبت کند و بگوید الگو؟ من خودم الگو هستم. این نکته هم قابل ذکر است که سلما همتیان پدیده شطرنج ایران و افتخار آفرینیاش نخستین بار از سوی رسانه ملی مورد توجه و تقدیر قرار گرفت.
میخواهیم قهرمان چادری شطرنج آسیا را بیشتر بشناسیم.
سلما همتیان هستم، هشت سال دارم و امسال کلاس دومی شدم.
خوب میدانیم که در رقابتهای قهرمانی آسیا چه مقامی به دست آوردی و چه کردی. از زبان خودت این تجربه و این حس و حال را بیشتر برایمان تعریف کن.
من به مسابقات قهرمانی آسیا که در کشور اندونزی برگزار شد رفتم و به مقام قهرمانی رسیدم. من پیش از آن هم در مسابقات مختلفی شرکتی کرده بودم، اما برای اولین بار بود که به مسابقات خارج از کشور اعزام میشدم.
برای اینکه قهرمان آسیا شوی در مجموع چند مسابقه دادی؟
من در کل ۹ دور بازی کردم. یک مساوی و یک باخت داشتم، اما بقیه مسابقات را بردم. هفت و نیم امتیاز کسب کرده بودم و تا دور ششم همه مسابقاتم را با پیروزی پشتسر گذاشته بودم، اما در دور ششم متاسفانه کمی کسالت پیدا کردم. در دور هفتم هم حالم خوش نبود و بر سر میز مسابقات وضعیت مزاجیام به هم ریخت. بعدازظهر همان روز با قهرمان جهان بازی داشتم. خودم را به هر شکل ممکن جمع کردم و در آن مسابقه مهم به تساوی رسیدم. من آن روز کسالت داشتم و با روزهای قبل تفاوت پیدا کرده بودم. اما سعی کردم خودم را کنترل کنم و تمرکزم را بر روی مسابقات بگذارم.
آخرین مسابقهای که برگزار کردی و منجر به قهرمانی ات هم شد با کدام کشور بود؟
آخرین مسابقه من با حریفی از هند بود. این شطرنج باز را که بردم مقام قهرمانیام مسجل شد.
وقتی که به مقام قهرمانی رسیدی چه حس و حالی داشتی؟
آن زمان خیلی خوشحال بودم که قهرمان شدهام. اما خوشحالی بیشتر من به این دلیل بود که با چادر روی سکو رفتم و پرچم ایران را بالا بردم.
از چند سالگی چادر سر میکنی؟
از وقتی بچه بودم حجاب را دوست داشتم. چادر رنگی همیشه همراه من بود. دوست داشتم میپوشیدم، دوست نداشتم هم نمیپوشیدم. اجباری در کنار نبود. اما وقتی بزرگتر شدم بیشتر به حجاب علاقهمند شدم و تصمیم گرفتم حجاب کامل داشته باشم. میخواهم از این بعد همیشه چادر به سر داشته باشم و این تصمیم خودم است.
پس این موضوع هم که با چادر بر روی سکو رفتی کاملا یک تصمیم شخصی بود.
بله. علاقه خودم بود که با چادر روی سکو بروم.
واکنش خارجیها نسبت به این اتفاق چه بود؟
من به واکنشها توجه نمیکنم و برایم اهمیتی ندارد. خوشحالی، تعجب یا ناراحتی دیگران برایم مهم نبود. برای من مهم نیست چه کسی تعجب میکند و چه کسی خوشحال است. تنها چیزی که برایم مهم بود رفتن با چادر بر روی سکو بود. چادر را برای دل خودم میخواستم.
حس تو نسبت به داشتن حجاب چیست؟
من حجاب را خیلی دوست دارم و اعتقاد دارم حجاب کامل محدودیت برای هیچکسی نیست. از نظر من اشتباه است که برخی فکر میکنند حجاب و چادر محدودیت است. به نظر من هر کسی دلش بخواهد میتواند حجاب داشته باشد. هیچکس نمیتواند بگوید حجاب محدودیت است. من دوست داشتم با حجاب روی سکو بروم و این کار را چند بار انجام دادهام. در اندونزی برای اولین بار نبود که با چادر روی سکو میرفتم. دو بار دیگر هم در رقابتهای کشوری با چادر روی سکو ظاهر شده بودم. دلم میخواهد دراین باره یک خاطره هم برای شما تعریف کنم.
مشتاقانه گوش میدهم.
من در رقابتهای کشوری در دور ماقبل با نفر دوم جدول هم امتیاز و در واقع مساوی شده بودیم. آنجا به مادرم گفتم دعا کن من نفر اول بشوم. مادرم گفت تو خودت همیشه میدانی، تنها چیزی که برایم اهمیت دارد این است که تلاش خوت را میکنی. اما من به مادرم گفتم برای من مهم است اول بشوم، چون دوست دارم با حجاب روی سکو بروم. این چادر باید با طلا باشد. این چادر باید طلایی شود. خدا را شکر توانستم به مقام قهرمانی برسم.
الان هدفی که در شطرنج برای خودت ترسیم کردهای چیست؟
میخواهم به رقابتهای جهانی بروم. میخواهم قهرمانی و با چادر روی سکو رفتن را این بار در رقابتهای جهانی انجام بدهم. برای این موضوع برنامهریزی میکنم.
راستی، چرا شطرنج را انتخاب کردی؟
مادرم به من میگوید از همان سنین بسیار کم به سرعت همه چیز را حفظ میکردم. بعد وقتی پنج، شش سالم شد به مادرم گفتند، چون دخترت در حفظیات مهارت دارد او را در کلاسهای شطرنج ثبتنام کن. البته من شطرنج را به صورت حرفهای نمیخواستم. از طرفی پدر و مادرم مخالف بودند. خودم هم میخواستم به صورت تفننی شطرنج بازی کنم. ولی چون در این رشته استعداد شدم کمکم به سمت حرفهای شدن رفتم. به خصوص وقتی در مسابقات استان خراسان رضوی به مقام نایب قهرمانی رسیدم. چند ماه بعد هم در مسابقات کشوری به مقام ششمی رسیدم و به اردوی تیمملی دعوت شدم. از آن زمان در رده ملی با آقایافشاری همکاری میکنم. ایشان مربی تیم ملی هستند.
نقش مادرت در موفقیتهای خودت را چطور ارزیابی میکنی؟
مادرم برای من خیلی تلاش کرده. اگر من بر روی سکوی قهرمانی میایستم به دلیل زحمات مادرم است. او آنقدر کارهای من را پیگیری میکند که حد ندارد. البته خودم هم خیلی تلاش کردم. باید به شما بگویم قبل از اعزام به قهرمانی آسیا من روزی ۴۰۰ مساله شطرنجی حل میکردم. میخواستم به هر شکل ممکن زحمات پدر، مادر و اساتیدم را جبران کنم.
چه پیامی برای هم سن و سالهای خودت داری؟
برای هم سن و سالانم که نه، برای همه. میخواهم بگویم حجاب محدودیت نیست.
الگویی هم در این زمینه داری؟
نه. دوست دارم خودم الگوی دیگران باشم.
حرف آخر؟
من از مادر و پدرم که این همه برایم زحمت کشیدند تشکر میکنم. استاد شخصیام امیر میری و همچنین محمدرضا افشاری مربی تیم ملی نیز کسانی هستند که باید از آنها تشکر کنم.
مادر قهرمان خردسال شطرنج آسیا؛
سلما با میل خودش با چادر روی سکو رفت
سلما همتیان در خلال گفتگو بارها به نقش مادرش در موفقیتهایش اشاره کرد، مادری که متولد سال ۶۸ است، در رشته گرافیک تحصیل کرده و اکنون خانهدار است. او به سرعت استعدادهای دخترش را شناسایی کرد و پی آن را گرفت حالا هم نتیجه زحماتش را میبیند.
از چه زمانی متوجه استعداد و هوش بالای سلما شدید؟
وقتی خیلی کوچک بود برایش شعر میخواندم و او هم بلافاصله حفظ میکرد. کتاب داستان هم برایش میخواندم همینطور بود. دو بار که گوش میکرد حفظ میشد. از طرفی، چون به کتاب علاقه داشت زیاد برایش میخریدم. از زمانی که چهار سال داشت در پی این بودم که استعدادهایش را هدفمند کنم. البته ابتدا دنبال شطرنج نبودم. سلما در دو سالگی نقاشیهایی میکشید که اگر میدیدید گمان میکردید کار بچه شش ساله است. برای همین تصمیم گرفتم او را در کلاسهای نقاشی ثبتنام کنم، اما یکی از اساتید به من گفت، چون خودش خلاقیت به خرج میدهد اگر بخواهیم به او آموزش بدهیم استعدادش کور میشود. در نهایت وقتی متوجه شدم سلما به بازیهای فکری علاقه زیادی دارد او را در کلاسهای شطرنج ثبتنام کردم. یکی از اساتید شطرنج گفت پنج سالگی بهترین سن شروع شطرنج است. از سلما تست گرفتند و گفتند خیلی استعداد دارد، ما با او به صورت فشرده کار میکنیم تا قهرمان استان شود. این اتفاق برای سال ۹۸ است، اما چون کرونا آمد مدتی کلاسهایش به تعویق افتاد. بعد هم به صورت مجازی در کلاسها ثبت نام کرد و زیر نظر آقای میری آموزش دید. سلما با اشتیاق شطرنج را دنبال میکرد. هم در مسابقات استانی شرکت کرد و هم در مسابقات استانی. در نهایت هم به آسیا رفت و قهرمان شد؛ و شما همراه او در اندونزی نبودید.
متاسفانه خیر. همراه داشتن سلما الزامی بود، اما شرایط جور نشد. خانم پریدر نایب رئیس فدراسیون هم محبت کردند و اجازه دادند سلما به تنهایی به اندونزی برود.
سلما میگوید برای رفتن روی سکوی قهرمانی با چادر، خودش تصمیم گرفته بود.
بله. من همراه او نبودم و همین گواه بر این است که او با میل خودش با چادر روی سکو رفته است. او وقتی میل به انجام کاری نداشته باشد انجام نمیدهد. سلما واقعیت را گفت. من و پدرش هیچ وقت او را مجبور به کاری نکردیم. او همیشه خودش چادر سر میکند. او هیچ محدودیتی ندارد. الان هم خودش با انتخاب خودش چادر سر میکند و آن را خیلی دوست دارد. البته این را هم بگویم این برای بار نخست نبود که با چادر روی سکو میرفت، اما چون میدان بزرگ و بین المللی بود این کار سلما خیلی دیده شد.
برای آینده سلما چه برنامهای دارید؟
هر پدر و مادری دنبال موفقیت فرزندش است. من برای موفقیتهای آتی سلما خیلی تلاش میکنم. همین مسابقات قهرمانی آسیا از فرزندم دور شدم. هیچ چیز برای یک مادر سختتر از این نیست که دور از فرزندش باشد. اما اگر موفقیت او را میخواهیم باید این سختیها را تحمل کنیم. چه برای من و چه برای پدرش. آقای افشاری پیشبینی قهرمانی سلما را در آسیا کرده بود. حالا هم خوشحال میشوم حمایتها از سلما بیشتر شود تا او به مسابقات جهانی هم برود.
روزنامه جام جم