طناز وقتی در مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت درباره ماجرای زندگیاش به قاضی گفت: من و منصور با هم اختلافی نداشتیم. ما یک سال نامزد بودیم و در این مدت بهترین روزهای زندگیمان را سپری کردیم. اما روز عروسی همه چیز برعکس شد و من تازه همان شب منصور را شناختم. روز جشن عروسیمان من و منصور، سر موضوع کوچکی با هم جر و بحث کردیم. ما همراه فیلمبردار در باغ بودیم و داشتیم کلیپ جشنمان را ضبط میکردیم که با هم جر و بحث کردیم. منصور مخالف ضبط کلیپ در باغ بود و مرتب غر میزد تا جایی که من عصبانی شدم و سرش داد کشیدم که چرا آنقدر غر میزنی. همین حرف باعث شد منصور عصبانیتر شود و با لحن بدتری با من صحبت کند. دعوای من و منصور بیشتر شد و من در اوج عصبانیت به مادر منصور توهین کردم. البته بلافاصله پشیمان شدم و از او عذرخواهی کردم. ولی منصور موضوع را بزرگ کرد. او نه تنها در طول جشن عروسی، بلکه تا الان که 80 روز گذشته، با من قهر است و حاضر به آشتی هم نیست. من 80 روز است که دارم رفتارهای منصور را تحمل میکنم و حرفی نمیزنم. ولی او دستبردار نیست. انگار نه انگار که ما تازه با هم ازدواج کردهایم و عاشق هم بودهایم. منصور به خاطر یک جر و بحث ساده و یک توهین، زندگی هردویمان را جهنم کرد. ما از روز عروسی تا الان با هم صحبت نمیکنیم و تنها زیر یک سقف زندگی میکنیم. منصور دستبردار نیست و حاضر نمیشود با من آشتی کند. من هم دیگر تحملش را ندارم؛ برای همین طلاق میخواهم. حالا که او حاضر به بخشیدن من نیست و یک ماجرای ساده را سه ماه تمام ادامه داده است، من هم دیگر نمیتوانم در کنار او زندگی کنم. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی خود طناز هم میگوید ما آن روز تنها یک جر و بحث ساده با هم داشتیم، ولی او به خاطر این جر و بحث ساده به مادرم توهین کرد. با اینکه میدانست مادرم در زندگی چقدر برایم اهمیت دارد، اما درست روز عروسی به او توهین کرد. من هرچیزی را میتوانم تحمل کنم، به جز توهین به خانوادهام، به خصوص مادرم. طناز اما به خاطر یک جر و بحث ساده پای مادر پیرم را وسط کشید و مرا عصبانی کرد. با اینکه معذرتخواهی کرد، ولی دیگر به او اعتماد ندارم و در این مدت احساس میکردم، اگر باز هم با هم دعوا کنیم، او به خانوادهام توهین میکند. برای همین نتوانستم او را ببخشم. در پایان وقتی قاضی صحبتهای این زوج را شنید، دلیل آنها برای جدایی را کافی ندانست. قاضی با صحبتهایش این زوج را از جدایی منصرف کرد. در نهایت این زوج با هم آشتی کردند.
به یکدیگر امنیت دهید
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: به اعتقاد من زنان و مردان در زندگی مشترکشان باید به یکدیگر حس اعتماد و احساس امنیت را منتقل کنند. داشتن اعتماد و حس امنیت بین زن و مرد یکی از محکمترین پایههای یک زندگی آرام و بیدغدغه محسوب میشود. اگر زنان در زندگی با شوهرشان احساس اطمینان و امنیت کنند، با آرامش و حس بهتری میتوانند به زندگی مشترکشان ادامه دهند و در برخورد با اختلافات راهحلهای منطقیتری را انتخاب میکنند. این موضوع در مورد مردان هم کاملا صدق میکند. حس اطمینان در زندگی مشترک میتواند به خیلی از اختلافات و مشکلات بین زوجها پایان دهد. زوجهای جوان به خصوص زنان، معمولا تأمین نیازهای عاطفی خود توسط همسرشان را از مهمترین عوامل آرامشبخش در زندگی زناشویی میدانند. ابراز محبت و توجه عاطفی، احترام گذاشتن، تعریف و تمجید، قدردانی و تشکر همیشه از رفتارهایی بوده که با تأمین نیازهای عاطفی بر احساس آرامش زن و مرد در زندگی مشترک مؤثر بوده است. زنان و مردان، یافتن پشتوانه و تکیهگاه را یکی از عوامل به آرامش رسیدن در ازدواج میدانند. همچنین حمایت از همدیگر در زندگی مشترک در شرایط مختلف زندگی بر آرامش زنان و مردان بسیار مؤثر خواهدبود. شناخت واقعیت زندگی زناشویی و نگرش صحیح نسبت به آن نیز از جمله عوامل آرامشبخش در زندگی زناشویی بوده است. بودن در امنیت و آرامش، همیشه نقشی سازنده در کاهش اختلافات و افزایش تعاملات مثبت همسران و در نتیجه ایجاد آرامش در زندگی زناشویی داشته است. بنابراین آنها همیشه باید سعی کنند در زندگی مشترک به همدیگر حس اعتماد و امنیت بدهند تا دچار مشکل نشوند.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد