به باور بسیاری از اندیشمندان، بشر در عصر حاضر در حال ورود به جامعه دانایی (Knowledge) است. بهنظر پیتر دراکر، محقق و تحلیلگر مشهور در عرصههای سیاسی، اقتصادی و مدیریتی دانایی، «جامعه داناییمحور یک جامعه بهخصوص نیست؛ بلکه همان جامعه صنعتی است که در آخرین سالهای تکامل خود تحت تاثیرات انقلاب اطلاعاتی و تکنولوژی وابسته به آن قرار دارد و رویکرد جدیدی را در پیش گرفته است که در آن از صنعتمحوری به داناییمحوری گرایش یافته است. جامعه داناییمحور، جامعهای است که در آن دانایی سرمایه محسوب میشود و دانشگران (Knowledge Workers)، سرمایهداران این جامعهاند.»
یکی از شاخصهها و دلایل ورود به این عصر، توسعه بیسابقه فناوریهای جدید ارتباطی است که در طول زمانی کوتاه در سراسر جهان گسترش یافته و مهمترین محصول آن، اینترنت و رسانههای اجتماعی است. ماهیت رسانههای اجتماعی در عصر اطلاعات بهگونهای است که هر فرد یا مخاطب یک تولیدکننده محتوا در فضای وب شناخته میشود و دیگر صرفا یک مخاطب منفعل و خنثی نیست. بهعبارت بهتر هر فرد یک ظرف خالی به نام رسانه در اختیار دارد که میتواند آن را با هر نوع محتوایی که میخواهد پر کند. در این شرایط که تولید محتوای صوتی و تصویری و متنی در رسانههای اجتماعی هر ثانیه در حال افزایش است و این محتوا کل جهان را احاطه کرده، یکی از عوامل مهم در تحقق جامعه دانایی بحث سواد رسانهای است که بههیچ عنوان نمیتوان نقش محوری آن را در پیشروی دنیا به سمت جامعه داناییمحور نادیده انگاشت. مارشال مکلوهان، اندیشمند و نظریهپرداز مشهور رسانهای، اولینبار مفهوم سواد رسانهای را در سال ۱۹۶۵ در کتاب «درک رسانه: توسعه ابعاد وجودی انسان» به کار برد؛ به این مضمون که زمانی که دهکده جهانی فرا رسد، باید انسانها به سواد جدیدی به نام سواد رسانهای دست یابند.
امروز که پیشبینیهای این نظریهپرداز درخصوص اینترنت و تحقق دهکده جهانی بهوقوع پیوسته و بدون اغراق تمام ارکان زندگی بشر تحت تاثیر بمباران رسانهای قرار گرفته، توسعه جامعه داناییمحور مقدور نخواهد بود جز با حضور بازیگران مجهز به سواد رسانهای؛ بازیگرانی که بهرغم داشتن استقلال، پرهیز از انفعال، دارای تفکری انتقادی بوده و در مقابل هجوم بیوقفه محتوای رسانهها و شبکههای اجتماعی قادر به گزینش و انتخاب هستند. سازمان تنظیمکننده مقررات رسانهای بریتانیا موسوم به آفکام نیز سواد رسانهای را عبارت از توانمندسازی مردم با هدف دسترسی، فهم و ایجاد ارتباطات در چارچوبها و زمینههای مختلف میداند.
براساس همه تعاریف این اصطلاح بهروشنی میتوان دریافت که یکی از شروط اصلی بشریت در جامعه داناییمحور این است که بشر با تجهیز شدن به سلاح سواد رسانهای بتواند در حین دسترسی آزاد به اطلاعات و تولید محتوا، از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و آگاهانه بداند چگونه در فضای رسانهای و آنلاین ایمن بماند و مهارت شکوفایی در این فضا را کسب کند؛ داشتن چنین مهارتی در فضای آنلاین صرفا در بیان ساده است، زیرا این فضا بهسان شمشیر دولبهای است که یک لغزش کوچک ممکن است تبدیل به یک فاجعه ملی، امنیتی، سیاسی و حتی روانی در یک کشور شود.
از آنجا که تنظیمگری شاخهای از سواد رسانهای است، در همه جوامع پیشرفته و حتی در حال توسعه، تنظیمگران نه با هدف محدود کردن بلکه با انگیزه توسعه سواد رسانهای پا به این عرصه گذاشتهاند. ساترا نیز به عنوان نهاد تنظیمگر رسانههای صوت و تصویر فراگیر در ایران با ابزارهای مختلف ازجمله قانونمند کردن روند اعطای مجوز به رسانهها، تدوین قوانین و مقررات و از همه مهمتر سنجش و ملاحظات محتوایی سعی در ایفای نقش خود در این زمینه دارد. به عبارت بهتر، سواد رسانهای مجهز به ابزار تنظیمگری، در واقع بهمثابه عاملی تاثیرگذار در روند تسهیلگری مخاطب برای دستیابی به محتوای سالم در فضای مجازی عمل میکند.