جهت بررسی صحت و سقم این ادعا گفتوگویی با استفان لندمن، دانشآموخته دانشگاه هاروارد و تحلیلگر مشهور آمریکایی صورت دادهایم:
انتخابات میاندورهای کنگره برگزار شده و نتایج این انتخابات در ایالاتی مانند پنسیلوانیا، جورجیا، آریزونا و نوادا مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است. آیا کسب اکثریت کنگره توسط دموکراتها یا جمهوریخواهان، تاثیری در معادلات کلان حکمرانی آمریکا میگذارد؟
در انتخابات اخیر، نام ترامپ باردیگر در رسانهها پررنگ شده است. در مقابل، دموکراتها درصدد سنجش آخرین موقعیت عمومی ترامپ در ایالات مهم و تعیینکننده هستند، اما به نظر من اساسا اهمیتی ندارد که چه کسی در راس مسند قدرت در آمریکا قرار میگیرد. برخلاف آنچه القا میشود، الان معضل اصلی آمریکا جابهجایی قدرت میان دموکراتها یا جمهوریخواهان نیست. این یک بازی تصنعی است. حتی حضور بایدن، ترامپ یا هر فرد دیگری در راس قدرت نیز اهمیتی ندارد. آنچه معضل امروز آمریکاست، مربوط به ساختار ناکارآمد حاکم بر آن است. این ساختار باید دگرگون شود. من بارها گفتهام که دموکراتها وجمهوریخواهان را اساسا دو حزب در آمریکا نمیدانم. این دو در حقیقت شاخههای یک حزب و جریان هستند. همان جریانی که آمریکا را به کشوری مداخلهگر در جهان و بحرانزا در داخل کشورمان (آمریکا) تبدیل کرده است.
طی سالهای اخیر و در بسیاری از نظرسنجیها، شهروندان آمریکایی خواستار ظهور جریان سومی در این کشور هستند که تعلقی به دموکراتها یا جمهوریخواهان نداشته باشد. نظر شما در اینخصوص چیست؟
باید بگویم که ساختار حاکم بر آمریکا امروز از سوی شهروندان این کشور به چالش کشیده شده است. در این میان، موضوعیتی ندارد چه کسی با چه ادبیاتی در کاخ سفید یا کنگره حضور داشته باشد. شهروندان آمریکایی، معضلات جاری در کشورشان را بهخوبی متوجه میشوند. بحرانهایی مانند نژادپرستی سیستماتیک، فقدان زیرساختهای اجتماعی و نبود عدالت در آمریکا، امروز بیش از هر زمان دیگری نزد شهروندان ملموس است. استمرار این نارضایتیها و اعتراضات، درنهایت متوجه یک شخص یا حزب خاص نمیشود بلکه ساختار حاکم بر آمریکا را به چالش خواهد کشید. در این معادله، دیگر جایی برای بیادبیها و لودگیهای فردی مانند دونالد ترامپ یا توجیهات و لفاظیهای خستهکننده فردی مانند جو بایدن باقی نمیگذارد. پس معضل جاری در آمریکا، معطوف به ساختار این کشور است نه نتایجی که در انتخابات صوری و تصنعی رخ میدهد.
طی دهههای گذشته و اخیر بارها شاهد تقابل مطلق کنگره و کاخ سفید بر سر رسیدن به اهداف حزبی بودهایم. منازعه کنگره و کاخ سفید را طی دو سال آتی (از اکنون تا سال ۲۰۲۴) با توجه به تلاش جمهوریخواهان برای تسخیر دوباره کاخ سفید را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید بگویم که اساسا کنگره در خود آمریکا نیز جدی گرفته نمیشود! این ماجرا را در راهاندازی جنگهای گوناگون توسط دولتهای دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا مشاهده کردیم. ماده اول قانون اساسی آمریکا میگوید که کنگره برای اعلان جنگ و حمایت از ارتش، اختیارات کامل دارد و فراتر از آن به رئیسجمهور هیچ قدرتی برای جنگ بدون تایید کنگره نمیدهد. از زمان پایان جنگ جهانی دوم، رؤسای جمهور آمریکا بارها بدون مجوز کنگره دست به کشورگشایی و حمله به دیگر کشورها زدهاند. در چنین شرایطی هردو حزب دموکرات و جمهوریخواه باید بابت جنایات خود پاسخگو باشند. در این میان، بسیار مضحکانه است که مخاطبان جریانات سیاسی آمریکا تصور میکنند که به جابهجایی قدرت در کاخ سفید یا کنگره به معنای بروز تحولی عمیق در این کشور یا نماد نوعی عقلانیت است! من از این جابهجایی، تعبیر به دوری باطل در یک ساختار نامتوازن، غیرعادلانه و ناکارآمد میکنم که در نهایت، خروجی آن چیزی جز بحران و آشوب نخواهد بود. در سال۲۰۲۰ میلادی، زمانی که برای بسیاری از مخاطبان انتخابات آمریکا خروج ترامپ از قدرت اهمیت داشت، تاکید کردم که حضور دموکراتها در کاخ سفید به معنای اصلاح سیاستهای نادرست، مداخلهگرایانه و وحشتناک داخلی و بینالمللی آمریکا نیست. اکنون این موضوع بیش از هر زمان دیگری برای همگان به اثبات رسیده است.
روزنامه جام جم