بدون تردید وقتی آتش خشم، حسد، جاه و مقامخواهی و ظلم و ستم روشن میشود فقط نیازمند معجزه پروردگار است. قرآن، آموزهها، آیینهای الهی، مهارتهای علمی و دانش و تجارب بشری، همان آبهای حیاتبخش و نابودگرخشم، غضب، جنگ وخونریزیاند که باید در جدال با شعلههای خشم آتش از آنها بهره برد؛ بنابراین سازندگان سریال تلویزیونی «آتش سرد» از نویسنده گرفته تا کارگردان و... همه دست به دست هم دادند تا از این منظر قصهای تماشایی را برای مخاطبان سیما تهیه کرده و آن را روانه آنتن کنند. این سریال تلویزیونی برگرفته از همین مضامین اخلاقی و قرآنی شکل گرفت تا بتواند تا تلنگری به انسان امروز بزند.
انسانی که به خاطر درگیری با مسائل معیشتی گاهی فراموش میکند باید نگاه عمیقتری به اطرافیان و جامعه داشته باشد تا مبادا جاهطلبیها او را از مسیر درست زندگی به جاده خاکی بکشاند؛ بنابراین سازندگان سریال تلویزیونی آتش سرد به دنبال تهیه و پخش یک اثر صرفا سرگرمکننده نبودند و میخواستند اثری بسازند که مخاطب را بعد از تماشا به فکر وادار کند. یکی دیگر از ویژگیهای متمایز این سریال، حضور بازیگران از نسلهای مختلف است. در این سریال بازیگران پیشکسوت، جوان و ... دیده میشود و کارگردان سراغ ردههای سنی مختلف از هنرمندان رفته است. تا بتواند یک اثر خوشساخت را به مخاطبان ارائه بدهد. این سریال تلویزیونی که در ۳۰ قسمت شبهای شبکه دو را در ایام پاییز گرم کرده بود، اکنون به پایان رسیده و ما در روزنامه جامجم میزبان سازندگان این مجموعه شدیم. در نشستی که پیرامون این سریال برگزار کردیم بهرنگ ملکمحمدی مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو، علی مهام تهیهکننده، رضا ابوفاضلی کارگردان، پویا امینی، مهسا کرامتی و شاهد احمدلو بازیگران این سریال حضور داشتند و پاسخگوی سوالات ما شدند.
سریال آتش سرد، تصویرگر تقابل بین خیر و شر است و نکته قابل تامل این است که قصه خطی است و نه غیرخطی. یعنی مخاطب از ابتدا متوجه میشود شخصیتهای خوب و بد داستان چه کسانی هستند، نه این که بعد از چند قسمت مشخص شود. آیا برای این جنس روایت تعمدی داشتید که خیر و شر را به این شکل نشان بدهید؟
بهرنگ ملکمحمدی، مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو: مخاطب با تماشای همان قسمت اول و گریمهای سعید و محسن متوجه میشود چه کسی خیر است و چه کسی شر. حال این سوال مطرح میشود که چطور میتوان مخاطب را ۳۰ قسمت برای این قصه پای کار نشاند. مسلما این جنس روایت عامدانه بود و حتی تمرین. این که اگر ما قصهای به این شکل داشته باشیم که مخاطب انتهای قصه را بداند که سعید به سزای اعمالش میرسد و محسن پیروز ماجراست، چگونه روایت کنیم. پاسخ سوال شما به خردهقصهها برمیگردد. سریال آتش سرد پر از خرده قصه است. مخاطب در کنار قصه اصلی خردهقصه زندگی شخصیتهایی همچون آذر، امیر، علیرضا، رویا و همسرش، اسرا و آزاد و ... را میبیند. در واقع خردهقصهها کلیت داستان را شکل میدهند. مثل فاصلهگذاری آثار برتولت برشت که پایان داستان مشخص است. به نظرم یکی از شخصیتهای قصه که برای مخاطب خاکستری است و نمیتواند حدس بزند، امیر قصه است که پویا امینی نقش را بسیار خوب درآورده است. امیر فرزندی است که جاهایی اشتباه کرده و آن هم بعد از مرگ همسرش است که پدرش او را فراموش کرده و تنها مانده است... بنابراین امیر یکی از شخصیتهای خاکستری قصه است. شخصیت پویا هم همین طوراست. پویا یک «بدمن» است که مخاطب در انتهای قصه متوجه میشود او پسر کسی است که سعید سالها پیش به او ظلم کرده، چکاش را به اجرا گذاشته و... و حالا پویا برای انتقام آمده است. در مجموع خردهقصههاست که قصه را جلو میبرد. در ۱۰دقیقه اول سریال، مخاطب میداند شخصیتهای خوب و بد چه کسانی هستند و ما ۱۲۵۰دقیقه فرصت داشتیم تا قصه را با خردهداستانها طوری روایت کنیم که تماشای اثر برای مخاطبان جذاب باشد. خوشبختانه کسانی که سریال را تماشا کردند، نقدی به این موضوع نداشتند. مخاطب در سکانس دوم یا سوم سریال پویا (شاهد احمدلو) را میبیند که به دنبال رویا (مهسا کرامتی) است. دوستی بعد از تماشای قسمت اول به من گفت این سکانس قصه را لو داد و من به او گفتم صبر کن که چطور قصه ادامه پیدا میکند. حتی شخصیت رویا هم برای مخاطبان مثبت مطلق نیست، زیرا مخاطب از او واکنشهای متفاوت در موقعیتهای مختلف میبیند. به عنوان مثال جایی با محسن (پرویز فلاحیپور) درگیر میشود و جایی دیگر با احترام با او حرف میزند. شخصیتهای امیر، پویا و رویا به نظرم خاکستری هستند.
رضا ابوفاضلی، کارگردان: وقتی قرار شد سریال تلویزیونی آتش سرد را کارگردانی کنم از همان ابتدا شیوه روایت خیر و شر برایمان اهمیت زیادی داشت که چطور مخاطب را تا انتهای قصه همراه کنیم. ما در این سریال دو شخصیت مرموز امیر و پویا را داشتیم که برای مخاطب در ابتدا لو نمیرود. به نظرم پویا شخصیت بدمن قصه نیست. او یک قربانی است تا بدمن. حتی او با این که خلاف میکند، اما در ادامه میبینید عاشق میشود و شعر میگوید. معتقدم پیچیدهترین شخصیت این مجموعه پویا است، زیرا هر چه بخواهید در این شخصیت وجود دارد. ضمن این که نقش سختی بود و آقای احمدلو خیلی خوب بازی کرده است. جاهایی است که تماشاگر او را دوست دارد و جاهایی او را پس میزند.
ملکمحمدی: مخاطب همیشه شخصیتهای منفی قصه را بیشتر دوست دارد و به نظرم مشخصنبودن تکلیف مخاطب با شخصیتهای امیر، پویا و رویا به جذابیت قصه اضافه کرده. آنها سه ضلع یک مثلث هستند که در حال رفت و برگشت هستند.
مهسا کرامتی، بازیگر نقش رویا: رویا ویژگی متمایزی داشت که نقش را برایم جالب کرده بود و این که رویا به هیچ وجه یک خانم آرام و منفعل در قصه نیست و هر جا لازم باشد با اقتدار میایستد و برای زندگیاش میجنگد. وقتی بچهاش را میدزدند صاف به چشم بدمنهای قصه نگاه میکند و به آنها میفهماند که از هیچ کس و هیچ چیز نمیترسد و واهمه ندارد. در مجموع رویا، شخصیت خیر مظلوم نیست، بلکه ما او را در موقعیتهای مختلف متفاوت میبینیم.
شخصیت رویا بر خلاف برخی آثار نمایشی که زنان در قصه منفعل هستند، شخصیت فعال اجتماعی دارد و زن مظلومی نیست که حقش خورده شود، حتی در صحنههایی او را میبینیم که زل میزند در چشم پویا و حقاش را طلب میکند. آیا همین موارد شما را برای بازی ترغیب کرد، زیرا بازیگر بسیار گزیدهکاری هستید؟
کرامتی: مهمترین نکته در رویا همین شخصیت چند وجهیاش بود که آن را برایم جذاب کرد. من از سن کم وارد سینما شدم و برای سینمایی هستم که سینما، سینما بود و احترام داشت. سینمایی که هنرمندانش برای کارکردن با هم اشتیاق داشتند، ولی اتفاقی که در حال حاضر در پروژهها رخ داد که من هم متوجه نمیشوم این است که برخی کاسبی میکنند، اما گروهی که برای سریال آتش سرد دور هم جمع شدند همه از حرفهایها هستند و ضمن این که همه از سن کم وارد عرصه بازیگری شدیم و با هم رفیقیم. ما در این سریال ادا و اطوار درنیاوردیم، بلکه سعی کردیم شخصیتها برای مخاطبان قابل لمس باشد. ما که از کودکی وارد سینما شدیم آن را خانه خود میدانیم، اما در حال حاضر آدمهای غریبه وارد شدند که کارکردن با آنها راحت نیست و نمیدانم چرا این اتفاق افتاده است.
مواجهه خودتان با نقش چطور بود؟
کرامتی: به نظرم شخصیت رویا و دیگر شخصیتهای قصه باز هم جای کار بیشتری داشت، اما در همین اندازهای که سریال پخش شد، اتفاق خوبی است.
تکلیف مخاطب با شخصیت امیر مشخص نیست و نمیداند او چه شخصیتی دارد. گاهی میبینیم که با سعید همکاری میکند و بعد در صحنههایی میبینیم که پشیمان شده و دچار عذاب وجدان است و میخواهد ماجرا را به پدرش بگوید. این چندپهلوبودن شخصیت برایتان چه جاذبهای داشت؟
پویا امینی بازیگر نقش امیر: به نظرم به غیر از سعید و محسن که از ابتدا مخاطب میداند آنها چه شخصیتی دارند بقیه شخصیتها مشخص نیست، حتی قصه آزاد هم همین طور است و شباهتهایی با امیر دارد یا پویا بلاتکلیف است و شما نمیتوانید بگویید که او بد مطلق است یا دوستش نداشته باشید. در مجموع شخصیتهای قصه سریال آتش سرد بعددار هستند. از سوی دیگر معتقدم اگر بخواهد کاری موفق شود باید شخصیتهای قصه به آدمهای واقعی جامعه نزدیکتر باشند تا برای مخاطب قابل لمس بوده و با آنها همذاتپنداری کند. ضمن این که نمیشود یک فردی مثبت مطلق یا منفی مطلق باشد. همه آدمهای جامعه در کنار خوبیها یا بدیها، ویژگیهای رفتاری متفاوت دارند و شخصیت امیر هم یکی از آدمهای جامعه امروز است.
کدام ویژگی امیر را دوست داشتید و علاقهمند بودید آن را در قصه پررنگتر کنید؟
امینی: رفت و برگشتهای امیر و چندوجهیبودنش را دوست داشتم، چون واقعی و قابل لمس بود. ضمن این که آقای رضا ابوفاضلی هر وقت به من پیشنهاد نقشی را بدهد حتما قبول خواهم کرد.
چرا؟
امینی: به دلیل شناخت خوبی که از هم داریم. ضمن این که تعامل بسیار خوبی در کار با بازیگران دارد. روزی که من برای این پروژه با آقای ابوفاضلی صحبت کردم هشت قسمت از فیلمنامه آماده بود و تا آخرین روز فیلمبرداری کنار کار بودم. برای نقش هم با هم زیاد گپ زدیم. در مجموع کارگردانی است که من به عنوان بازیگر دوست دارم با او همکاری کنم.
در این سریال نقش پرویز فلاحی پور شباهتهایی با نقشش در سریال بینشان دارد، حتی به لحاظ گریم هم این شباهت وجود دارد و فقط یک عینک وجه تمایز نقش این هنرمند در سریال آتش سرد و بینشان است. از سوی دیگر در برخی صحنهها دیالوگهایی میشنویم، اما خبری از محسن قصه نیست. مثلا میگوییم محسن با اسرا حرف زد، اما این صحنه دیده نمیشود.
ابوفاضلی: آقای فلاحیپور بدون این که به ما اطلاع بدهند با پروژه بینشان قرارداد بسته بود. این در حالی بود که در ابتدا با پروژه ما همکاری میکرد و ایشان بدون اینکه ما را در جریان این موضوع قرار دهند، یک روز با بههمخوردگی راکورد گریم ایشان مواجه و متوجه شدیم او سر پروژه بینشان هم رفته است. در حالی که ما در ابتدا پروژه را کلید زدیم. به نظرم هر دو کار لطمه خورد، طبیعتا به کار ما نیز آسیب جدیتری وارد شد. در مجموع این کار او که پروژه را رها کرد، باعث شد مجبور شویم بخشی از صحنههای سریال را حذف کنیم و فقط مخاطب دیالوگها را بشنود. یا ریشهایش را سر سریال بینشان زد و همین باعث شد تا مدتی صبر کنیم تا ریشها بلند شود. البته من خودم همراه با تدوینگر برای هر صحنه حضور داشتم تا این موضوع هنگام پخش احساس نشود و گاف ندهیم.
شما این سریال را در مقطعی کار کردید که آمار فوتیهای کرونا خیلی بالا بود. نگران این موضوع نبودید؟
ملکمحمدی: یکی از آسیبهای جدی که به پروژه خورد، کرونا بود. ماه اول و دوم فیلمبرداری سریال آتش سرد زمانی بود که روزی ۷۰۰ نفر به دلیل ابتلا به کرونا جانشان را از دست میدادند و همین کار را سخت میکرد. اما خدا را شاکریم که یک سریال آبرومند ساختیم. البته این مواردی که شما به آن اشاره کردید مخاطب عام
متوجه نشده است و بیشتر مخاطبان حرفهایتر متوجه شدند.
کرامتی: صحنههایی که ما در بیمارستان ضبط میکردیم در اوج کرونا بود و همین کار ما را سخت میکرد، زیرا هر روز در همان بیمارستان مردم به دلیل ابتلا به کرونا فوت میشدند. ما در همان بیمارستان هم واکسنهایمان را زدیم.
علی مهام، تهیهکننده: هر کاری سختیهای خودش را دارد و ما برای ساخت سریال تلویزیونی آتش سرد با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کردیم؛ از جمله کرونا، تعدد لوکیشن و تعدد بازیگران.
ابوفاضلی: من درباره فیلمنامه سریال آتش سرد باید نکتهای را بگویم و آن این که فیلمنامه سریال بارها بازنویسی شد. محسن سرتیپی و همسرش نازنین فرخلو بارها کار را بازنویسی کردند. همچنین دکتر سالاری ناظر کیفی و آقای ملکمحمدی مدیر گروه بارها فیلمنامه را خواندند و نکات لازم را به ما گفتند. همچنین با مشورت با مدیر گروه تصمیم گرفتیم آقایان نادر برهانیمرند و مهدی میرباقری را برای بازنویسی کار به گروه اضافه کنیم تا جان تازهای به بازنویسی کار بدهند و فیلمنامه ارتقا پیدا کند. در مجموع حساسیت بسیاری در کار داشتیم تا از همان نقطه شروع فیلمنامه، قصه چفت و بست خوبی داشته باشد، حتی سکانسهای آفیش هم در اختیار ناظر کیفی میگذاشتیم تا اگر نکتهای لازم بود به کار اضافه کند.
شخصیت پویا، «بدمن» قصه است و در ادامه مخاطب میبیند که او عاشق خانمی میشود و دیالوگهای عاشقانه به او میگوید. این پارادوکس نقش تا چه میزان برایتان جذابیت داشت؟
شاهد احمدلو، بازیگر نقش پویا: یکی از مهمترین ویژگی نقشهای ضد قهرمان، تضادهاست که در تقابل با شخصیتهای مثبت و مقابل معنا پیدا میکند. من هم تضادهای شخصیت پویا را دوست داشتم و این نقش پتانسیل زیادی داشت و به من جای کار بیشتری میداد. همچنین درباره نقش خیلی با آقای ابوفاضلی صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این نقش را به این شکل که میبینید اجرا کنم. من نقشهای مثبت را در تلویزیون دوست ندارم و هیچ وقت نقش مثبت قبول نمیکنم، زیرا جای کار ندارد و نمیتوان فراتر از کلیشههای رایج ایفا کرد، اما نقشهای منفی فرق میکند و فرصتی به بازیگر میدهد تا نقش را آن طور که میخواهد دربیاورد.
یکی از تضادهای شخصیتی پویا، شعرها و جملات عاشقانهای است که میگوید؛ این موضوع یعنی حرکت روی لبه پرتگاه. نگران این موضوع نبودید؟
احمدلو: نه، اصلا نگران نبودم. با توجه به این که کارگردان فضای خوبی در اختیارم گذاشته بود و شناخت خوبی که از مخاطب دارم این نقش را بازی کردم. برای ایفای نقش سری هم به دنیای مجازی زدم که دلنوشتهها، پیامهای کوتاه تاثیرگذار و پیامهای گرافیکی که با محوریت امیدبخشی، انگیزشبخشی و عاشقانه هستند تا چه میزان مورد توجه است، به همین دلیل از این پیامها برای صحنههای عاشقانه پویا استفاده کردم. موضوعی که شما اشاره کردید به شیوه اجرا برمیگردد. وقتی اجرا درست باشد مخاطب پس نمیزند و من هم آرامآرام نقش را از آن خودم کردم. در مجموع پویا، شخصیتی دوستداشتنی است که من ارتباط خوبی با آن برقرار کردم.
کرامتی: نکته جالب این است که همین دیالوگهای بانمک که شما به آن اشاره کردید برای خود شاهد احمدلو است و سر صحنه میگفت.
ابوفاضلی: صفر تا صد نقشها مشخص بود و همه بازیگران با ایده سر صحنه میآمدند و با هم درباره پیشنهادهایشان صحبت میکردیم. البته قبل از آن که با شاهد احمدلو کار کنم، احساس میکردم کارکردن با او سخت باشد، چون خودش کارگردان است و کارکردن با کارگردان سخت است، اما وقتی احمدلو به ما ملحق شد زودتر از همه ارتباط برقرار کرد و من از کارکردن با او لذت بردم و دوست داشتم. من همیشه با بازیگرانم ارتباط خوبی در کار دارم و در این کار هم رفاقت میان عوامل و هنرمندان جلو و پشت دوربین وجود داشت و همه به دنبال انرژی خوب به هم بودند تا کار را به بهترین شکل جلو ببرند. به یا دارم در صحنه کارگاه، پویا یک صفحه و نیم دیالوگ داشت، اما بعد از دکوپاژ به شاهد گفتم که برای این صحنه نمیخواهم دیالوگ بگویی، بلکه با سر به صورت طرف بزنی و شاهد هم به بهترین شکل این صحنه را اجرا کرد. یکی از ویژگیهای شاهد در کار این است که به طول نقش فکر نمیکند، بلکه سعی میکند نقشش را درست ایفا کند. همچنین عبدالرضا اکبری و دیگر بازیگران نقشهایشان را خوب بازی کردند.
یکی از ویژگیهای سریال این است که برای همه نقشها حتی نقشهای کوچک هم بازیگران حرفهای انتخاب شدند. مثل نقش طهماسب که مرتضی ضرابی را انتخاب کردید. این کار شما را سختتر نمیکرد؟
ابوفاضلی: بله سختتر میکرد، اما برای هر نقش ما چند گزینه داشتیم و بعد همراه با تهیهکننده به انتخاب میرسیدیم. البته از مشورت مدیر گروه فیلم و سریال هم استفاده میکردیم. در مجموع یک گروه صمیمی برای کار بودیم که همه دست به دست دادند تا یک اثر پویا را تهیه کنیم.
کرامتی: یکی از ویژگی این سریال این بود که از بازیگران چهره استفاده شد، اما همه حرفهای بودند و به قول معروف هیچ کس نمیخواست جای فرد دیگری را بگیرد و به قول معروف کسی دوربیندزدی نمیکرد.
نکتهای که در سریال آتش سرد دیده میشود این است که اعضای خانواده سعید با هم گرم هستند. یعنی گرما و پویایی در خانواده سعید که شخصیت منفی قصه است بیشتر از خانواده محسن بوده که شخصیت مثبت است. دلیل این موضوع چیست؟
ملکمحمدی: روزی که میخواستیم کار را بسازیم نقش خانواده برای ما مهم بود و همه در پشت صحنه مثل خانواده بودیم. دلیل این موضوع این است که چند بازیگر در خانواده سعید بازیهای خوبی انجام دادند و مخاطب شاهد این گرما و پویایی بود. از سوی دیگر آنها نقشها را گرفته بودند. شاید در هدفگذاری اولیه ما این موضوع نبود، اما در اجرا این موضوع درآمد. شما اگر نگاهی به سریالهای ترکیهای، کرهای، آمریکایی و... داشته باشید متوجه خواهید شد که در کارهایشان خانواده سر جای خودش قرار دارد.
امینی: به نظرم این ایراد به نویسندگی کار وارد است که با وجود این که چند بار بازنویسی شد، اما مشکلاتی داشت که هنگام فیلمبرداری هم به رضا ابوفاضلی گفتم. در خانواده محسن ما میبینیم که اعضای خانواده تک به تک با هم در ارتباط هستند. مثلا پدر با علیرضا، علیرضا با امیر و... هیچ وقت اعضای خانواده محسن را با هم نمیبینیم، در حالی که خانواده محسن ریشهدار و مذهبی هستند، اما ارتباط آنها محدود است، اما برعکس ارتباط میان آذر و آزاد گرمتر است و پیگیر مشکلات یکدیگر هستند. به نظرم این موضوع باعث شد که ما آن روابط گرم را در خانواده محسن شاهد نباشیم.
کرامتی: من باید به نکتهای اشاره کنم و این که آقای ملکمحمدی یکی از مدیرانی است که وقتی در پرداختیها تاخیر پیش میآمد از همه گروه عذرخواهی میکرد و تشکر برای اینکه همه همدلانه سر کار هستند.
ابوفاضلی: آقای ملکمحمدی از آن مدیرانی است که همیشه وقتی آفیش کار انجام میشد، اول از همه سر صحنه بوده و همیشه حواساش به همه اتفاقات بود.
گاهی پیش آمده برخی بازیگران همزمان در چند کار بازی میکنند و مخاطبان در هر شبکه آنها را همزمان میبینند و حتی برخی مواقع نقشها هم شباهتهای زیادی دارد. چرا شاهد چنین اتفاقی هستیم؟
امینی: من ۲۵ سال است که بازیگر هستم. هیچ زمان پیش نیامده که همزمان در دو اثر بازی کنم. برایم مهم است کار تمام شود و بعد به پیشنهاد بعدی فکر کنم.
احمدلو: معتقدم هنرمند هیچ وقت این کار را انجام نمیدهد. کسی که با عشق و عاطفه کار انجام میدهد امکان ندارد چنین کاری انجام دهد.
کرامتی: به نظرم این اتفاق کمتر در رده سنی جوان رخ میدهد و بیشتر برای پیشکسوتان است، زیرا فکر میکنند زمانشان تمام میشود و بهتر است تامین مالی شوند. البته در این باره باید مدیران و تهیهکنندگان مراقب باشند چنین اتفاقاتی رخ ندهد و سراغ بازیگری نروند که همزمان سر پروژه دیگری است.
ملکمحمدی: شاهد احمدلو از جمله بازیگرانی است که از کودکی وارد این عرصه شد. من هنوز سکانس او را در فیلم سرب به یاد دارم. او هنرمندی است که همیشه بدون ادعا کارش را انجام میدهد. به نظرم این حرفه به عشق نیاز دارد، زیرا هنرمند ممکن است در گرما، سرما و در شرایط سخت کار کند؛ بنابراین کسانی که با عشق آمدهاند هیچ وقت این کار را انجام نمیدهند. در مجموع همه کسانی که در سریال آتش سرد حضور داشتند باخانواده و نجیب بودند. ما سعی کردیم یک کار خانوادگی بسازیم و همه در کار حالشان خوب باشد.
ابوفاضلی: همه خانواده بودیم. به یاد دارم سر بازی، پدر پویا امینی در بیمارستان بستری بود و بعد از مدتی هم فوت شد، اما پویا همیشه سر کارش حاضر بود و با رفاقت همه کار را جلو بردند.
مهام: من و ابوفاضلی شناخت زیادی از هم داشتیم و برایمان یکسری خط قرمزها وجود داشت و این که بازی بازیگر، انسانیت و اخلاق هنرمند برایمان مهم بود. ما برای خانه محسن چند کامیون اسباب و اثاثیه بردیم. در مجموع برای این کار ۱۳۳ لوکیشن و ۷۵ بازیگر داشتیم. ضمن این که تعداد لوکیشنهای تک هم زیاد بود. از سوی دیگر با وجود اوج کرونا کار را یک روز هم تعطیل نکردیم. همچنین برای کوچکترین نقشها هم بازیگر چهره دعوت کردیم.
قصهای درباره آموزههای دینی
بهرنگ ملکمحمدی در پاسخ به این سوال که یکی از مباحث مهمی که سریال آتش سرد به آن پرداخت بحث توجه به مال یتیم است و در لایههای مختلف سریال به این موضوع تاکید زیادی دارید. دلیل این تاکید چیست، میگوید: دقیقا یکی از نکات مهمی که ما در این سریال به آن تاکید داشتیم توجه به مال یتیم است. در قرآن بارها به این موضوع تاکید شده و خداوند میگوید اگر کسی مال یتیم را بخورد یا ربا بخورد به جنگ با من برخاسته است. یتیم صرفا یک بچه نیست. ممکن است یک فرد ۴۰ساله باشد.
بدون تردید کسی مال یتیم را بخورد تقاص آن را خواهد داد. ما در قصه سریال به این آموزههای دینی پرداختهایم. مخاطب در داستان میبیند که محسن حاضر است تبعات پس بدهد، اما حق یتیم را پایمال نکند. ما کمتر در سریالهایمان به این موضوع پرداختهایم. در روزهای اوج کرونا خیلی از مردم فوت شده و خیلی از بچهها تکوالد شدند. باید به حق این بچهها توجه شود. مجموعه تلویزیونی آتش سرد به این موضوع توجه کرده و آن را محور اصلی داستان قرار داده است. همچنین در پایان قصه میبینیم که پویا رستگار میشود. در مجموع، ساختن کار قرآنی سخت است و ما محدودیتهایی داریم. در مجموع سریال آتش سرد یک اثر پاک و آبرومند است.
روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: