قصه این سریال از جایی آغاز میشود که سرگرد احمدی، معاون دایره پیشگیری و مبارزه با جرایم رایانهای پلیس، درگیر پرونده پیچیده یک خرابکار و نابغه رایانهای به نام جمشید کاظمی میشود. فصل دوم هم مربوط به فرار جمشید کاظمی از زندان است که در نهایت با درایت سرگرد احمدی دوباره روانه زندان میشود. جدای از بازی حسین یاری در نقش سرگرد احمدی و تعقیب و گریزهایی که برای گیر انداختن جمشید کاظمی انجام میدهد، باید سوژه سریال را هم در پیش بردن قصه و محبوب شدن آن مؤثر دانست. تا قبل از این شاید کمتر سریال و مجموعهای به این صراحت و با جزئیات به مسأله جرایم سایبری و سوءاستفادههای مربوط میپرداخت.
فیلمنامه هوش سیاه به قلم آرش قادری است که تجربه کارهایی مثل گاندو و ماتادور را دارد. البته برخی معتقدند هوش سیاه در پرداختن کاراکتر ضد قهرمان موفقتر از قهرمان بوده اما همین قوی بودن کاراکتر ضد قهرمان را اگر در پیش بردن قصه سریال ببینیم، خواهیم دید که بخش مهمی از روایت با همین ضد قهرمان است که پیش میرود. یعنی کارهایی که جمشید کاظمی انجام میدهد، نشان دهنده حفرههای امنیتی حضور در فضای مجازی است که به شکل درست برای مخاطب عامه روایت شده است. نشان دادن نابغهای به نام جمشید کاظمی که اهل قهوه است و شم پلیسی قوی دارد، کش و قوس میان پلیس و او را بیشتر میکند به طوری که تا یک جای قصه، هر صحنهای که پلیس پا میگذارد، رد و نشانی از کاظمی میبیند و به نوعی، یک قدم از او عقبتر است. البته هوش سیاه نقد درستی هم به لزوم تسلط مسئولان به حفرههای امنیتی دارد که در جعل نامه ترخیص از زندان و فرار کاظمی میتوان آن را بهوضوح مشاهده کرد. در یک قسمت از سریال اینطور نشان داده میشود که مسئولان زندان و سرگرد احمدی به دنبال پیدا کردن ردی از فرار جمشید کاظمی میگردند. جایی که سرگرد احمدی با صحنه استفاده از برخی قطعات کامپیوتر و وصل کردنش به هم روبهرو میشود، باز هم مسئول زندان تعجب میکند که مگر از این تکههای غیرقابل استفاده رایانه هم میتوان سوءاستفاده کرد؟ آنچه هوش سیاه در آن موفق بوده، روایت همزمان در کنار فرهنگسازی در حوزه فضای سایبری است.
نکته مهمی که باید درباره هوش سیاه گفت، استفاده از دوربین روی دست برای بیشتر صحنههای سریال است به طوری که خود مسعودآبپرور عنوان کرده بود هیچ پلانی بهصورت دوربین روی سه پایه فیلمبرداری نشده است. این نوع فیلمبرداری، روایت پرشتابی از آنچه را اتفاق میافتد، مقابل چشم مخاطب قرار میدهد. هوش سیاه که فصل اول آن روایت سال ۱۳۸۹ است، توانست سرآغازی برای سریالهایی مثل گاندو باشد تا در حین بالا بردن هوش امنیتی مخاطبان، روایتی دقیق از پروندههای امنیتی صورت گیرد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد