به گزارش جام جم آنلاین ، ساعت ۹ صبح جمعه دوم دی امسال مردی با پلیس ۱۱۰ تهران تماس گرفت و اعلام کرد، داماد سابقشان به زور وارد خانهشان در شهرک ولیعصر(عج) تهران شده و چهارنفر از اعضای خانوادهاش را به گروگان گرفته و جانشان در خطر است. ماموران کلانتری شهرک ولیعصر(عج) به خانه مورد نظر رفتند. در بررسیهای اولیه مشخص شد، داماد سابق خانواده با تهدید سلاح، مادرزن، همسر و خواهرزن سابقش و پسرش ۱۱سالهاش را به گروگان گرفته است. مرد خشمگین با تهدید سلاح، ماموران را تهدید میکرد اگر محل را ترک نکنند گروگانهایش را خواهد کشت.
ماموران با صحبت سعی کردند او را راضی به رهایی گروگانها کند اما مرد مسلح مدام تهدید به قتل گروگانها و خودکشی میکرد. سرانجام او قبول کرد یکی از گروگانها را آزاد کند در این هنگام ماموران وارد عمل شده و خود را به داخل خانه رساندند. با سرعت عمل پلیس، گروگانها آزاد شدند اما متهم با گذاشتن کلت روی سر، تهدید میکرد اگر ماموران به او نزدیک شوند خودکشی میکند. در این هنگام یکی از ماموران خود را به متهم نزدیک کرد و در یک لحظه اسلحه متهم را گرفت و او را دستگیر کرد. با دستور بازپرس کشیک دادسرای جنایی تهران متهم به اداره پلیس منتقل شد و به این گروگانگیری اعتراف کرد. در بازرسی از وی یک قبضه کلت کمری دو خشاب و ۱۸ تیر با یک قبضه چاقو کشف شد.
سرهنگ جلیل موقوفهای، رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ در این باره به جامجم گفت: در تحقیقات اولیه از متهم معلوم شد هدفش انتقامگیری از همسر سابقش بوده است. تحقیقات از او در پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
همسر سابق از لحظههای وحشت گفت
یکی از گروگانهای نجاتیافته، همسر سابق متهم بود که در اظهاراتش گفت: همسر سابقم به رفتوآمدها و رفتارم سوءظن داشت و همین باعث اختلاف و درگیری ما شد. سرانجام از هم جدا شدیم. شوهر سابقم همچنان مزاحم من بود. روز جمعه به زور وارد خانهمان شد، ما را در اتاق خواب حبس و تهدید به قتل کرد. کلت را چند بار روی سر من، بچه و بعد خودش گذاشت که مادر و خواهرم التماسش میکردند تا به ما شلیک نکند. میگفت اول من و پسرمان را میکشد و بعد خودکشی میکند.
مهرداد ۴۰ ساله، پس از دستگیری آرام و قرار ندارد و به انتقام فکر میکند. میگوید اگر دستگیر نمیشد، همه را میکشت و بعد خودکشی میکرد. گفتوگویی با او درباره انگیزهاش داشتیم که در ادامه میخوانید.
چرا طلاق گرفتی؟
مدتها بود که به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. ساعتها در فضای مجازی بود و مخفیانه تلفنی حرف میزد. وقتی به رفتارش اعتراض کردم پاسخ درستی نمیداد و میگفت من اشتباه میکنم و دچار توهم شدهام. چند مرتبه تعقیبش کردم اما چیزی از او بهدست نیاوردم. شش ماه پیش جدا شده و با پسر ۱۱سالهمان زندگی میکرد. از آن موقع به فکر تلافی و انتقام بودم. دو ماه قبل نقشه را طراحی کردم. کلتی با ۱۸ فشنگ و چاقو خریدم. تصمیم گرفته بودم ابتدا او ، بعد پسرم و آخر خودم را خلاص کنم.
چرا ؟
من به آخر خط این زندگی رسیده و همه چیز را از دست داده بودم. امیدی برایم نمانده و مرگ پایان این زندگی بود.
از ماجری گروگانگیری بگو.
چند روزی میشد که اطراف خانه آنها پرسه میزدم و رفتوآمد اعضای خانواده را زیر نظر داشتم. کلید یدک خانه مادرزن سابقم را داشتم، آخر شب که شد در ورودی ساختمان را بازکرده و در راه پلههای پشتبام پنهان شدم. همان شب خواستم وارد خانهشان شده و همه را در خواب به قتل برسانم که چهره پسرم مقابلم چشمم آمد و منصرف شدم. تا صبح آنجا بودم. صبح برادر همسرم قصد خروج از خانه را داشت که وارد عمل شده و با تهدید وارد خانه شدم و همه را به گروگان گرفتم. انگار انتقام و کشتن آنها مرا آرام میکرد. از کشتن مادر و خواهرزن سابقم پشیمان شدم. همه را داخل اتاق خواب انداختم.
شلیک کردی؟
نه. به همسرم گفتم اول تو را میکشم تا داغ تو بردل خانوادهات بماند. بعد پسرمان را میکشم، چون میخواهم خودکشی کنم و بمیرم او تحمل تنهایی و دوری ما را ندارد و غصه میخورد. دو ساعتی آنها گروگان من بودند تا اینکه ماموران وارد عمل شدند.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد