خیلی زودتر از اینها باید پیوندی منطقی میان آموزش آکادمیک بازیگری و اقتصاد هنر برقرار میکردیم، یعنی از یک طرف به میزان نیاز به جذب و تربیت بازیگر پرداخته میشد و از طرف دیگر از همان زمان دانشگاه پیوندهای منطقی با تولیدات برقرار میشد.
یکی از مشکلات فعلی، ساختار آکادمیک بازیگری آن است که هنرجویان و حتی بااستعدادترین آنها هم هیچ دورنمایی نسبت به آینده شغلی خود ندارند. همین میشود که گاهی برخی از نابازیگران بهواسطه ارتباطاتی که دارند، جذب پروژهها شده و افراد بااستعداد بیکار میمانند. البته که این دوری محیط آموزشی از بازار کار، فقط مختص رشتههای هنری نیست ولی درباره آموزش هنری و کلا رشتههایی که زمینه لازم برای کار عملیاتی دارند این دوری بسیار آسیبزاست و باعث میشود که بسیاری از علاقهمندان هنری به جای رفتن به سمت آموزش آکادمیک به سمت پیدا کردن مسیرهایی برای ورود زودهنگام به پروژهها بروند. حتی اگر بتوانند موفق باشند، چون پایههای آکادمیک لازم را ندارند سطح کاریشان شاید به رشد لازم نرسد.
سریالهای تلویزیونی چون مخاطب فراگیر دارند، میتوانند یکی از بهترین راههای جذب هنرجویان توانمند دانشگاهها و محیطهای آکادمیک باشند. یعنی اگر مابین تهیهکنندگان باتجربه تلویزیون و اساتید دانشگاهی ارتباط معقولی باشد، میتوان در هر سریال تعدادی از برگزیدگان دانشگاهها را وارد سریالها کرد.
این اتفاق اگر بیفتد، چند مزیت دارد؛ اول از همه بالا رفتن جذب هنرمند از مسیر آکادمیک که نقطه امیدی است برای هنرجویان تا بدانند اگر درست تحصیل کنند و جلو بروند، حتما میتوانند جذب پروژهها شوند. مزیت دیگر این روند آن است که سریالهای تلویزیونی را نونوار میکند و از حلقه تکراری افرادی معدود خارج میکند. مزیت سوم نیز آنکه سریالهای تلویزیون را به محلی برای تعامل و تعاطی تجربه میان جوانان و باتجربهها بدل میکند. برای خودم که سالها سعی کردم دانشجویانم را به سمتی ببرم که نفس کار هنری برایشان مهم باشد و نه درآمدزایی، این روند تاثیر بسیار بالایی در آینده محصولات تلویزیونی هم دارد، چون در همین تعامل میان سریالها و فضاهای آکادمیک بهتدریج بازیگرانی توانمند پرورش یافته و در بلندمدت بر غنای بازیگری خواهد افزود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد