وقتی توهین و اسائه ادب به دیگر ادیان الهی مصداق آزادی شمرده میشود و فحاشی به مقدسات انسانهایی بیشمار در کره زمین با کلیدواژگان ابزاری و دوگانهای مانند دموکراسی و ابراز عقیده توجیه میشود، جایگاه و شانی برای عقلانیت و آزادی واقعی باقی نمیماند.
قرآنستیزی در غرب، پروژه یا نقشه؟!
قرآنستیزی در کشورهایی مانند سوئد، بخشی از پروسهای بوده که نهادهای امنیتی آمریکا و اروپا در تقویت و پیشبرد آن، به مثابه یک هدایتگر و کاتالیزور عمل کردهاند. ارائه چهره خشن از اسلام و تحقیر مسلمانان و فراتر از آن، حمایت از احزاب نژادپرست و اسلامستیز از جمله اقدامات و گامهای عملی مقامات غربی در مواجهه با پیروان آخرین وکاملترین دین آسمانی محسوب میشود. این روال، دهههاست در کشورهای غربی ادامه دارد. در سال ۲۰۱۳ میلادی، پس از اینکه داعش توسط دستگاههای امنیتی آمریکا و انگلیس و متحدان منطقهای آنها در عراق و سوریه خلق شد، مقامات امنیتی غرب سعی کردند با تقسیمبندی و تفکیک تروریسم بد و تروریسم خوب، آنهم بر اساس مکان جغرافیایی حملات تروریستی و ماهیت قربانیان آنها، این بازی خونین را علیه مسلمانان هدایت و مدیریت کنند. محصول این رویکرد امنیتی خطرناک و دوگانه، رشد گروههای ضدمهاجرت و ضداسلام در غرب بود. گروههایی که نه تنها طی ششسال اخیر از سوی دستگاههای اجرایی و امنیتی آمریکا و اروپا مهار نشدهاند، بلکه بسیاری از آنها در قالب احزاب و گروههای رسمی مشغول یارگیری در معادلات اجتماعی و سیاسی کشورهایشان هستند.
جسارت در سایه حمایت دولتهای غربی
طی سالهای اخیر، شاهد افزایش حملات تروریستی علیه مسلمانان در کشورهای غربی هستیم. حملاتی که بیشتر آنها از سوی رسانههای غربی و مقامات رسمی این کشورها سانسور میشود. طی شش ماه اخیر در سراسر اروپا هزاران حمله هتاکانه و اسلامستیزانه علیه مسلمانان صورت گرفته است. این قاعده درخصوص سوئد نیز بسیار پررنگ است.سایه اسلامستیزی نه تنها بر سوئد، بلکه بر اسکاندیناوی و حوزه نوردیک سنگینی میکند. در این میان کشور سوئد به عنوان یکی از کشورهایی که همواره از خود بهعنوان یک جامعه چند فرهنگی یاد میکرد، به یکی از اصلیترین مراکز پمپاژ بحران علیه مسلمانان و اسلامستیزان تبدیل شد. در چنین شرایطی سخن گفتن دولت سوئد از حقوق بشر بیشتر به نوعی طنز تلخ شبیه است. مقامات سوئدی طی سالهای اخیر بارها با اتخاذ سیاستهای سلبی و افراطگرایانه و گزینشی خود در قبال کشورهای دیگر دنیا، موجبات عقبگرد استکهلم در حوزه روابط بینالملل را فراهم آوردهاند. حمایت رسمی دولت و نهادهای امنیتی سوئد از اسلامستیزان، طی سالها و ماههای اخیر نمود ویژهتری پیدا کرده است.
روایت وارونه دولت سوئد از اسلام
جریان حاکم بر سوئد(بهخصوص دولت اسلامستیز و ضدمهاجرت فعلی در این کشور) همواره درصدد بایکوت و کتمان مفهومی به نام اسلام واقعی در این کشور است. احزاب تشکیلدهنده دولت کنونی سوئد و در راس آنها حزب دموکراتیک سوئد( وابسته به جریان راست افراطی) همواره در تلاش است گروههای تکفیری را نماد عینی اسلام کند و در مقابل، زمینه را برای مقابله با قرآن و اسلام و مسلمانان دیندار این کشور از سوی گروههای ضداسلام و نژادپرست مهیا کند. بدیهی است این نقشه شوم، فرجام خطرناکی برای دولت سوئد خواهد داشت و تبعات آن برای این دولت هتاک غیرقابل مدیریت است. باید توجه داشت جریانات اسلامستیز در اروپا و جریانات تروریستی تکفیری استمرار حیات خود را مرهون دستگاههای حکومتی و امنیتی غرب، ازجمله کشورهایی مانند سوئد هستند. ابراز تاسف ظاهری برخی مقامات سوئدی( بدون عذرخواهی از این اقدام هتاکانه) نسبت به فاجعه اخیر، نه تنها ارزشی برای مسلمانان ندارد، بلکه نوعی فرافکنی آشکار نسبت به نقش نهادهای رسمی و امنیتی غرب در این ماجرا محسوب میشود. اکنون سوالات زیادی وجود دارد که مقامات سوئدی و غربی ملزم به پاسخگویی درخصوص آن هستند، سوالاتی از قبیل اینکه اساسا اسلامستیزی در غرب چگونه تبلور یافت و نقش پشت پرده و آشکار دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی کشورهای غربی در استمرار این روند چه بود؟ خلق تروریسم تکفیری از سوی غرب چه کمکی به افزایش پروسه اسلامستیزی در آمریکا و اروپا و دیگر مناطق غیرمسلمان در جهان کرد؟ چرا گروههای اسلامستیز در طول سالهای اخیر، حد یقفی در فعالیتهای ضداسلامی خود نداشته و کمترین اقدامی برای مهار سیاسی و اجتماعی آنها نشده است؟
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد