ساعت ۱۹ و ۵۴ دقیقه شامگاه سهشنبه چهارم بهمن امسال صدای فریاد و کمکخواهی در یکی از خیابانهای محله مخبرشمالی بلند شد. همسایهها که بیرون آمدند با زن میانسال همسایه روبهرو شدند که فریاد میزد بچههایم کشته شدند. او را آرام کرده و وارد خانهاش شدند. جسد یکی را در رمپ پارکینگ و جسد پسر دوم خانواده و عمویش را در اتاقنشیمن یافتند و ماجرا را به پلیس ۱۱۰ تهران اطلاع دادند. در ادامه ماموران کلانتری ۱۱۰ شهدای تهران به آنجا اعزام شدند.
جسد مرد جوان را در رمپ ورودی پارکینگ یافتند که به نظر میرسید بر اثر سقوط از بلندی فوت شده است. همزمان با ورودشان به آپارتمان طبقه اول با جسد مردی حدودا ۶۶ ساله و مرد جوان دیگری که در فاصله دو متری از هم در اتاقنشیمن افتاده بودند را یافتند. مرد جوان چاقو به حنجرهاش خورده بود و مرد دیگر ضربههایی متعدد چاقو به بدنش اصابت کرده و از مرگ آنها زمان کوتاهی میگذشت. آثار لکههای خون از اتاقنشیمن تا آشپزخانه کشیده شده بود.
موضوع این قتل از سوی کلانتری به محمد وهابی، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش شد و او با تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به خانه مورد نظر رفتند. ماموران در بازرسی از خانه چاقوی دسته قهوهای که نوکش کج شده و خونآلود بود را در سطل زباله آشپزخانه یافتند. بعد هم از مادری که دو پسرش فوت شده بود تحقیق کردند که وی گفت: دو پسرم مردهاند و نفرسوم برادرشوهرم است که مجرد بود و در طبقه دوم همین ساختمان زندگی میکرد.
همسایه طبقه چهارم و برادرشوهر دیگرم که زن و بچه داشت و ساکن طبقه سوم در خانه نبودند. شوهرم نیز به مسجد رفته بود که این اتفاق افتاد. مدتی بود که پسر کوچکترم مدام بهانهگیر شده بود، اعصاب و روانش بههم ریخته و همه را اذیت میکرد، برای بهترشدن حال او میخواستیم وی را برای درمان به مرکز روانی ببریم که نشد.
وی افزود: پسر بزرگترم مامور مرزبانی بود که در یک حادثه آسیب دید و نقص عضو شد. برادر کوچکترش نمیتوانست شرایط او را اینطور ببیند که هست و من از او با همه سختیها نگهداری میکنم. پسر کوچکترم مدام تهدید میکرد که نمیتواند این شرایط را تحمل کند که برادرم و بقیه اعضای خانواده عذاب بکشند، میخواهد یک روز هم که شده برادرش و بعد مرا به قتل برساند که این همه عذاب نکشیم.
شاهد قتلها ادامه داد: با شنیدن این حرفها و تهدیدها شوکه شده بودم و میترسیدم بلایی سرمان بیاورد. حتی از ترسم چاقوی موجود در خانه را در کمدی قرارداده بودم که او از آن استفاده نکند و به کسی آسیبی نرساند. امشب شوهرم به مسجد رفته و من با دو پسر جوانم در خانه بودیم که عمویشان هم آمد. میان آنها جدال و درگیری رخ داد. پسرم دست به چاقو شده و برادر مصدومش سعی در پایان دادن به این دعوا بود. کسی در ساختمان نبود. بیرون رفتم تا همسرم را پیدا کنم و از همسایهها کمک بخواهم که بازگشتم و پسرانم و برادر شوهرم روبهرو شدم. با توجه به گفتههای این زن، ماموران وضعیت خانه را بررسی کردند و به پشتبام رفتند و در آنجا یک جفت دمپایی مشکی مردانه که متعلق به همان مرد جوانی بود که در رمپ پارکینگ جسدش افتاده بود را پیدا کردند. در بررسیها مشخص شد که او ابتدا برادرش را که قصد میانجیگری داشته با ضربه چاقو به قتل رسانده و بعد عمویش و سرانجام که عذاب وجدان گرفته به پشتبام رفته و در پی این سقوط به زندگیاش پایان داده است. این در حالی بود که ماموران سرنخهایی پیدا کردند که نشان میداد قاتل با عمویش اختلاف مالی هم داشته که در این باره قرار شد از خانواده او و بقیه ساکنان نیز تحقیقات لازم انجام گیرد. پروندهای برای افشای دیگر ابعاد این ماجرا در شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران در دست بررسی است.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد