پانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر

هویت بصری ایرانی؛ از سنت تا معاصریت

جشنواره هنرهای تجسمی فجر و جایگاه مخاطب

رویکرد هنر تجسمی در دوره معاصر بیشتر تفکر‌محور و مفهوم‌گرا‌ست؛ مفهومی که در پس پشت اثر شکل گرفته و مخاطب لذت زیبایی‌شناسانه خود را در کشف این معنا می‌یابد.
کد خبر: ۱۳۹۶۱۹۶
نویسنده محسن موسیوند - کارشناس هنر

جشنواره هنرهای تجسمی فجر رویدادی جوان است که اکنون پانزدهمین دوره خود را سپری می‌کند و در طول این سال‌ها همواره با کش‌و‌قوس‌ها و تغییرات گوناگونی همراه بوده است. دوره‌ای به صورت رقابتی، دوره‌ای دیگر به‌شکلی غیررقابتی، در یک دوره با حضور غالب جوان‌ترها و در دوره‌ای با حضور اکثریت هنرمندان پیشکسوت برگزار شده است؛ گویی هنوز نتوانسته راه و مسیر حرکت خود را چنان که باید، بیابد و البته بخشی هم از این مسأله به‌دلیل نوپا بودن آن به نظر طبیعی است.اما نگاهی اجمالی به دوره جاری، بیانگر آن است که گویی قرار است این جشنواره بالاخره با هویتی مشخص و ممتاز طرح‌ریزی و اجرا شود. این مسأله را می‌توان از طریق چند نشانه که از دل جشنواره خود را بروز می‌دهد، دریافت:

۱ - آزاد گذاشتن هنرمندان در موضوع، تکنیک و شیوه ارائه اثر.

۲ - از بین بردن مرزبندی‌های هنری و تاکید بر استقلال هنرمند در شیوه برخورد با اثر.

۳ - توجه این دوره به هنرهای معاصر و هنرهای ترکیبی و تلفیقی.

اما در اینجا می‌توان مسأله مهمی را مورد کنکاش قرار داد؛ جایگاه مخاطب و نقشی که برای او باید در‌نظر گرفت. در واقع اگر بپذیریم که هنر تجسمی در جریان کنشی خلاقانه با استفاده از ابزار و تکنیک و مدیوم شکل می‌گیرد تا دیگری آن را نگاه کند، در آن تدقیق کند، التذاذ هنری و زیبایی‌شناسانه ببرد، یا مفهوم آن‌را درک کند و حتی مطابق نظریه‌های ادبی معاصر، آن را بازخوانش و بازآفرینی کند و از دل آن معانی و مفاهیمی آن‌گونه که خود یافته دریابد، پس باید دید در وضعیت هنرهای تجسمی در کشور به‌طور عام و در جشنواره هنرهای تجسمی فجر به‌طور خاص، هنرمندان چه جایگاهی برای مخاطب خود درنظر گرفته‌اند؟

جشنواره تجسمی فجر، به‌عنوان ویترین هنر تجسمی کشور، باید چه روندی را در پیش گیرد؟ آیا صرفا باید به‌دنبال هنرهای معاصرتر و مفهومی باشد که البته تجربه نشان داده که مخاطبان این بخش محدود و محدودتر می‌شود یا این‌که به‌دنبال هنرهای قابل‌فهم‌تر یا حتی در مواردی مردم‌پسندتر باشد؟ آیا این جشنواره در راستای جذب مخاطبان، خود را مسئول می‌داند یا صرفا تابع وجه درونی هنر است و آیا این جشنواره را صرفا جشنی برای خانواده هنرمندان تجسمی کشور می‌داند یا قرار است مردم و مخاطبان غیرهنرمند هم در آن نقش داشته باشند؟ همان دغدغه‌ای که سالیانی است در حوزه سینما وجود دارد که شاید بخش مهمی هم از این نگرانی مربوط به گیشه و کسب درآمد و وجه اقتصادی آن باشد. ولی باید پذیرفت در حوزه هنرهای تجسمی چنین دغدغه‌ای وجود ندارد و گویی همه بر‌اساس قانون نانوشته‌ای قانع شده‌ایم که هنرهای تجسمی فقط برای مخاطبان خاص است.

مطلب حاضر صرفا طرح مسأله بوده و درصدد پاسخگویی نیست. همین که گزاره «اهمیت مخاطب و جذب آن در هنرهای تجسمی و به‌خصوص جشنواره هنرهای تجسمی فجر» به‌عنوان یک «مسأله» نگریسته شود، می‌تواند امیدبخش باشد؛ برای رسیدن به وضعیتی که در آن هنرمندان آثاری خلق کنند که بتوانند مخاطبان گسترده‌تری برای درک نظام زیبایی‌شناسانه آن داشته باشند و طبعا بتوان جایگاه مناسب‌تر و موفقیت‌آمیزتری برای حوزه هنرهای تجسمی، هنرمندان و ارتقای سواد هنری
و زیبایی‌شناسانه مخاطبان متصور شد.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها