با اینکه ساعتهای پایانی نمایشگاه بود اما فروشندهها همچنان پر انرژی مشغول تبلیغ و توضیح درباره کتابها بودند. قسمت سخت کار وقتی بود که گلوی پسرک در رنگ و نقاشی غرفهای گیر میکرد یا دخترک با شکلات و بادکنک غرفهداری اغفال میشد و میایستاد؛ من در میانه نمایشگاه و در میان معرکه ناشران سالنهای کتاب کودک متحیر مانده بودم که غیر از دو سه کتابی که از قبل برای بچهها انتخاب کرده بودم، چطور توجیهشان کنم خرید بقیه کتابها به هزار و یک دلیل ممنوع است. به بهانه خستهشدن، بیصدا و آرام به طرف غرفه مورد نظر رفتیم. کتابها را که خریدیم چند کتاب دیگر هم که در راه پسندیدند با اکراه خریدم و راهمان را کج کردیم به سمت حیاط.
نشستیم تا کمی خستگی در کنیم. بچهها کتابها را از کیسهها بیرون آوردند و مشغول شدند. برایم جالب بود غیر از آن دو سه عنوان کتاب که هدفدار خریده بودم، باقی کتابها را تورقی کردند و کنار گذاشتند. با خودم گفتم کاش برای انتشار کتاب کودک هم به اندازه سایر موضوعات سختگیری میشد. کاش ناشرانی که از عهده تولید کتابهای بزرگسال برنمیآیند برای فرار از ورشکستگی مالی، سراغ ادبیات کودک نمیآمدند. کاش متولیان شوراهای کتاب کودک کمی بیشتر بر این آشفتهبازار تولید و فروش نظارت میکردند.
من، مادری هستم که سالهاست تقریبا هر شب و روز برای فرزندانش کتاب خوانده و در مغازههای جذاب لوازم تحریر یا شهر کتابهای رنگارنگ به لطایفالحیل کودکانش را قانع کرده تا در کنار خرید انواع جینگولیجات یک کتاب هم بخرند، بر آن شدم تا در این مقاله انتظاراتم از یک کتاب برای کودک را بیان کنم تا شاید سرآغازی برای انجام یک نظرسنجی از مادرانی شود که دغدغه دارند و بعدها این نظرات برای مسئولان راهگشا شود.
اول: چند سالی است است که برخلاف سالهای قبل در بسیاری از کتابها گروه سنی مخاطبان یا در شناسنامه درج نمیشود یا با وقاحت و با فونت درشت نوشته میشود برای همه گروههای سنی!
دوم: همانطور که پرواضح است، ظاهر و کیفیت کاغذ و نوع چاپ کتاب کودک بسیار مهم است. محکم بودن کاغذ برای شرکت در نبردی نابرابر با کودک بازیگوش، صحافی محکم و نقاشیهای جذاب نیز بسیار مهم است.
سوم: در ایام شباب و دوران دانشجویی، استاد دانای آگاه به زمانی داشتیم که هر وقت برای موفقیت در هر زمینهای از محضرش راهنمایی میخواستیم، میگفت: ساندویچی کار کنید!
بر اثر جهالت جوانی، مسخرهاش میکردیم و غیبتش را مباح میدانستیم! حالا که سالها گذشته بر من اثبات شد شرط موفقیت در کارهای فرهنگی و مذهبی همین توصیه قصار استاد بود. در زمینه کتاب کودک تجربه سالها کتابخوانی برای کودکان دور و نزدیک این است که هر چه کتاب کوتاهتر باشد، تاثیرگذاری پیامش بیشتر است. این مهم را اصطلاحا سفیدخانی میگویند؛ یعنی هرچه مقدار حجم سفید صفحه کتاب بیشتر باشد جمله موجود اثرگذارتر میشود؛ کودکان همیشه ساندویچهای خوشمزه و لذیذ را از پرس پرس چلوکبابهای چرب و چیل که برای خوردنش باید زحمت بکشند، دوستتر میدارند. آنها میخواهند زودتر به پایان کتاب برسند تا هم زودتر از سرانجام قصه خبردار شوند و هم دهان والدین را ببندند که بیا! شنیدیم و گوش دادیم! بعد بشمار سه سراغ بازی بروند. در این سالها کتابهای حجیم پر از خطهای سیاه و در هم فشرده باموضوعات مذهبی و دفاعمقدس را یا برای کودکانم هدیه آوردند یا به اشتباه و با کمدقتی خریداری کردم. نتیجه اینکه حتی خودم هم نتوانستم کتاب را به صفحه آخر برسانم؛ آنقدر که طولانی ، بدون داستان و فاقد طراحی و رنگآمیزی مناسب بود.
اگر زحمات عدهای از زحمتکشان فرهنگی در نهادها و همایشهای مختلف نبود، شاید امروز بچهها کمترین میل و علاقهای به موضوع شهید و شهادت نداشتند. کوتاه سخن این که انتخاب کتاب، ناشر و نویسنده اهل فن برای کودکان مثل انتخاب دکتر متخصص کاربلد اهمیت دارد. اگر به واقع معتقد هستیم که کودکان از سکوی کتاب و کتابخوانی به دنیای آگاهی و بیداری پرواز میکنند باید در انتخاب کتابها دقت کنیم.
ناشران و نویسندگان محترم! نوشتن برای این نسل آیندهساز امری تخصصی است که به آگاهی ، تجربه ، دقت و تعهد نیاز دارد. کسانی که به این حوزه وارد میشوند باید روانشناسی اسلامی کودک بدانند، در فنون نوشتن و سرودن ماهر باشند، نیازها و ظرفیتهای امروز کودکان را بدانند و... شما را به خدا ادبیات کودک را از حیطه فعالیتهای تجاری سودآور خارج کنید به ما پدر مادرهای نگران ترحم کنید و ما را دریابید.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد