محمدپور پیش از کارگردانی این اثر، فیلمهای کوتاهی مانند «یک لحظه از زندگی»، «آلزایمر»، «ماهیهای خاکی»، مستند «قطعهای از بهشت» و تلهفیلم «رد پای شغال» را کار کرده است. هایپاور، روایت فریب دشمن به کمک شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی ایران و چابکسازی سیستمها در عملیات والفجر۸ است که در عرض ۲۰روز نیروهای ایران توانستند بیش از ۷۸هواپیمای عراقی را منهدم کنند. محمدپور، بهعنوان کارگردان این فیلم برایش نمایش این عملیات به جوانان اهمیت دارد و به گفته خودش چندان به سیمرغ فکر نخواهد کرد و فیلمهای بعدی او نیز درباره شهیدان غیرشاخص خواهد بود. حضور فیلم محمدپور در جشنواره فیلم فجر بهانهای برای گفتوگو با این کارگردان شد که از نظر میگذرانید.
اگر بخواهید مضمون فیلم خودتان را برای مخاطب تعریف کنید که به دیدن آن ترغیب شود، چه میگویید و فکر میکنید چه تازگیای برای مخاطب دارد؟
در این فیلم سعی کردیم به تفکر و شخصیت نظامی شهدایی مانند منصور ستاری و عباس بابایی بپردازیم. به دلیل اینکه فیلمهای این عزیزان مانند «منصور» و «شوقپرواز» قبلا ساخته شده بود، ما باید از مسیر دیگری وارد این حوزه میشدیم. سعی کردیم در این فیلم به شخصیت نظامی این شهدا بپردازیم و از زندگی شخصی آنها فاصله بگیریم. ما در سال ۶۳ و ۶۴ در جنگ، عملیاتهایی مانند بدر و خیبر تلفات زیادی در حوزه پدافندی داشتیم، چون خلبانهای عراقیها با توجه به نویزی که رادار هایپاور و Par از خود ساطع میکرد، با موشک ضد رادار تمام سایتهای موشکی ما را از فاصله ۷۰ کیلومتری میزدند. وقتی تلفات بدر و خیبر اینگونه شد، شورای عالی دفاع که آن زمان معاون طرح و برنامه نیروی هوایی و نماینده تامالاختیار پدافند بود، طرحی را چید و سامانههای پدافندی را چابکسازی، جابهجا و کوچکتر کرد و یکسری رادارها را نیز حذف کرد اما با مخالفت برخی فرماندهان روبهرو میشود، ولی طرح را با انجام عملیات آزمایشی به کرسی مینشاند. این طرح در عملیات والفجر ۸ پیاده میشود و یکسری سایتهای موشکی سریع را نیز پیاده و از ضایعات و نخالههای موشکی استفاده میکند؛ با این تفاوت که همین سایتها که ماکت هم بودند، از خودشان فرکانس ساطع میکردند؛ یعنی وقتی عراقیها حمله میکردند، به کاهدان میزدند و فکر میکردند سایت موشکی را زدند، درصورتیکه یک نخاله و ماکت موشکی را زده بودند. بهواسطه همین طرح در عرض ۲۰ روز بیش از ۷۸ هواپیمای عراقی را زدند که طبق بررسی ما حتی الان کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و ابرقدرتهایی که بهترین تجهیزات پدافندی را دارند، در عرض ۲۰ روز نتوانستند این تعداد هواپیما را بزنند. هدف اصلی ما نشاندادن و بهاثباترساندن این عملیات بود و بعد سراغ تصویرکردن آن در قالب قصه در سینما رفتیم.
چه پیشزمینه یا دغدغهای موجب شد که سراغ ساخت فیلم با این مضمون بروید و سرمایهگذار فیلم چه کسی یا سازمانی است؟
در کودکی گونه فیلمهای دفاعمقدسی را مانند «حمله به اچ ۳»، «عقابها» و «پرواز از اردوگاه» دنبال میکردم و معمولا هم شخصیت این فیلمها یا جمشید هاشمپور یا سعید راد بود و این قصهها را خیلی دوست داشتم. در زمانهای گذشته با ورود قهرمان روی پرده سینما شور و اشتیاق زیادی از سوی مردم ایجاد میشد اما امروز احساس میکنم مردم ما خیلی از این فضا فاصله گرفتند و سعی کردم به سمتی بروم که پروداکشن ارتش و نیروهای مسلح را نشان دهم. در این فیلم ما نیروهای پرواز اف ۱۴ و بسیاری دیگر را داریم و سعی کردیم با پروداکشنهای اینشکلی فضا را به سمت سینمای دهه ۷۰ ببریم. به این دلیل که میخواستیم نقش نیروی پدافند ارتش را نشان دهیم، سرمایهگذار ما نیروی پدافند ارتش جمهوری اسلامی بود و این اولین تجربه سرمایهگذاری ارتش در زمینه فیلم است تا شاید فتحبابی برای ساخت فیلمهای بعدی باشد.
انتخاب بازیگران نقش شهیدان ستاری و بابایی به چه شکل و شیوهای بود؟
از دو سال پیش که تحقیق و نگارش فیلمنامه این اثر را با همکاری امیر شایانمهر شروع کردیم، همزمان روی داشتن چهرههای بازیگری برای باورپذیری قصه و ماجرا برای مخاطب، تمرکز کردیم. بنابراین، به بررسی شباهت بازیگران با این شهیدان و داشتن سابقه در کارنامه کاری پرداختیم که این یکی دیگر از شاخصهای ما برای انتخاب بازیگران نقش شهیدان ستاری و بابایی بود. پس از بررسی و نظرسنجی در این زمینه به اتابک نادری برای بازی در نقش شهید ستاری و علیرام نورایی برای نقشآفرینی شخصیت شهید عباس بابایی رسیدیم که خداراشکر انتخاب درستی بودند.
چه سختیهایی را در فرآیند ساخت این فیلم دفاعمقدسی از سر گذراندید؟
سختی تصویر این نوع سینما فراتر از تصور اولیهام بود، چون از یک طرف دغدغه پروداکشن و از طرفی نمایش هنری این فیلمها را داریم. معمولا در آثار دفاعمقدس که نشان داده میشود رزمندهای اسلحه ژ ۳ یا کلاشینکف را پشت خاکریز به کار میبرد، خیلی راحتتر از فیلمی است که بخواهیم یک هواپیما را هماهنگ کنیم و بگوییم داخل کابین این حرکت را باید انجام دهیم، چون من داخل مانیتور نمیدیدم که خلبان چه اکتی از خود نشان داده است، بنابراین، مجبور بودم بنشیند، دوربین را برداریم و روی مانیتور پیاده کنیم تا ببینیم آیا چیزی که میخواستیم انجام شده است یا خیر؟ اگر انجام شده که باید سراغ پلان بعدی میرفتیم و اگر نشده بود که دوباره هواپیما به پرواز در میآمد و بهطورکلی بخش هزینهها و هماهنگیهای امنیتی برای ما خیلی سخت بود. گاهی هوا بد بود و پرواز کنسل میشد و دوره فیلمبرداری ما همزمان شده بود با سفر رئیسجمهور به اصفهان که کلیه پروازها کنسل بود اما برنامهریز ما اینها را نمیدانست و آن روز آفیش میکرد.
چقدر ساخت فیلم زمان برد و لوکیشنهای شما کجا بود؟
برای لوکیشن، پایگاه مهرآباد را بررسی کرده بودم که یکی از دوستان که از نظامیان این کار بود، پیشنهاد کار در اصفهان را داد و زمانی که به اصفهان رفتیم، دیدیم که فوقالعاده محیط بکری از لحاظ فضای نظامی دارد، چون اکثر فیلمهای دفاعمقدسی ما در شهرک دفاعمقدس و شهرک سینمایی غزالی تصویربرداری میشود و حالا دیگر قابل تشخیص است که کجا کار کردهاند. ما در انتخاب لوکیشن خیلی دقت کردیم و نوعی تنوع لوکیشن خاصی در سایت موشکی، رادار و بافت شهری قدیمی وجود دارد که همه کنار هم با فاصله پنج کیلومتری متمرکزشده بود.
به نظرتان هایپاور چقدر گیشه دارد؟
با یکی از دوستان صحبت میکردم که این فیلم را اصلا برای گیشه نساختم، چون جمعکردن و هماهنگی این کار خیلی سخت بود و مهمترین هدفم این بود که بگویم چنین عملیات بزرگی بوده است و اگر این بین مردم جا بیفتد که چنین عملیاتی بوده و شهیدان ستاری، بابایی اردستانی و بابایی در دل حادثه بودند و توانستند چنین کاری کنند که در ۲۰ روز ۷۸ هواپیمای عراقی را زدند، برای من بس است. بنابراین، فروش فیلم و اینکه چقدر بین مردم از لحاظ گیشهای جا میافتد، در اولویت من نیست. من میخواستم یک کار ارزشی بسازم و این تفکر را پیاده کنم و امیدوارم این به کرسی بنشیند.
چقدر به سیمرغ و جایزه فکر میکنید و اگر جایزه بگیرید، فکر میکنید مسیر را برای فیلمسازی بعدی شما راحتتر میکند یا سختتر و یا اینکه نفس جایزهگرفتن برای شما اهمیت دارد؟
اتفاقا فیلم دومی که خواهم ساخت در حوزه دفاعمقدس خواهد بود، چون متوجه شدم که حرکت خاصی در حوزه دفاعمقدس صورت نگرفته است. سعی میکنم کار بعدی که میسازم درباره یک شهید غیرشاخص باشد، چون به حد کافی درباره شهیدان شاخص، فیلم ساخته شده است. بالاخره سربازان بسیار ناشناختهای داریم که با همین نیت مقدس از کشور دفاع کرده و مقابل تیر و تفنگ ایستادهاند و اتفاقا مقبولیت فیلمسازی درباره چنین سوژهای بیشتر و میان مردم بیشتر جا میافتد. در مورد سیمرغ نیز باید گفت هرکسی حقش باشد به آن میرسد.
سالهای زیادی است که جشنواره فیلم فجر برگزار میشود؛ فکر میکنید چه تأثیری در سینمای ایران داشته است و چه احساسی از حضور در جشنواره دارید؟
آرزوی هر کارگردانی است که به بالاترین سطح جشنواره سینمایی کشورش برسد و ما هم خدا را شکر میکنیم که امسال این موضوع نصیب ما شد و امیدوارم خودمان را گم نکنیم.
شعار جشنواره امسال اخلاق، امید، آگاهی و تأکید روی سینمای اجتماعی سالم است. چقدر فکر میکنید نمایش فیلمها در جشنواره میتواند سلیقه مخاطب را تغییر دهد؟
هرچقدر بدون حاشیه پیش برویم، میتوانیم این سیاست را پیاده کنیم. الان مسیر جشنواره روی لبه تیغ است و در صورت زیادهروی و کمکاری، کار خراب میشود و ممکن است سیاهنمایی در هر حالتی رخ دهد. بهشخصه سعی میکنم بدون هر حاشیه و اظهارنظری کار خود را به انجام برسانم و اگر اینطور نباشد کسی در جشنواره فجر شرکت نمیکند. فجر از نامش مشخص است و ما سعی کردیم پیروزی انقلاب اسلامی را ادامه دهیم و کسانی که پای این نظام هستند، سعی کردند در این جشنواره شرکت کنند. امیدوارم مردم کار را ببینند و نسبت به این عملیات آگاه شوند و جوانان ما بدانند اگر امروز مملکت سرپاست، چگونه و با چه کارهایی بوده است.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد