به گزارش جام جم آنلاین، حضرت آیتالله خامنهای در خطبه اول نماز جمعهی تهران در ۳۰ فرودین سال ۱۳۶۴ ، بحثی با عنوان رابطهی بعثت با انسانهای مخاطب بعثت را تبیین کردند که برای اولین بار گزیدهای از این بیانات در ادامه آمده است:
آنچه من عرض میکنم، یک بُعد و یک گوشه از مسئلهى بعثت است و آن عبارت است از رابطهى بعثت با انسانهایى که مخاطب بعثتند. مطلب اوّلى که باید عرض کنم، این است که بعثتها، چه بعثت نبىّ اکرم اسلام و چه بعثت دیگر پیغمبران، همیشه در زمینهى اسارت انسانها بوده است.
یعنى وقتى پیغمبران مبعوث می شدهاند، جامعهى انسانیّت در اسارت به سر میبرده است و بعثت رهاکنندهى انسان، رهاننده انسان و آزادکننده انسان است. اسارت انسان در زمینه بعثت پیغمبران، هم اسارت مادّى است، هم اسارت معنوى. در عرصه زندگى مادى، انسانها اسیر بودند؛ یعنى اقتصادشان، حکومتشان، مناسبات و روابط اجتماعىشان محکوم دست قدرتها و سلطههاى طاغوتى و شیطانى بود؛ فرعونها بر آنها حکومت میکردند، زندگى مادّى آنها سخت بود، آزادى نداشتند، استقلال نداشتند، نانِ بخور و نمیر را با زحمت به دست مىآوردند، با زحمت میخوردند، میان انسانها تبعیض بود، عدالت وجود نداشت، انسانها تحقیر میشدند، انسانها شکنجه میشدند، جامعه زیر انواع فشارهاى مادّى دست و پا میزد؛ این از جنبهى مادّى زندگى. در عرصهى معنوى و روحى زندگى هم باز انسانها اسیر بودند؛ اخلاق انسانها فاسد بود، به انسانها اجازه نداده بودند که فکر درست و اندیشه درست را بیاموزند، انسانها غلط و کج مىاندیشیدند، فضیلت در جوامع انسانى وجود نداشت، کسى به کسى رحم نمیکرد، استعداد انسانها ناشکفته مانده بود، اجازه داده نمیشد که گنجینههاى درون ذات انسان شکوفنده شود و سرچشمههاى استعداد از وجود آدمى سرازیر شود؛ یک اسارت کامل. پیغمبران در یک چنین زمینههایى ظهور میکردند و بعثت به وجود مىآمد...
بعثت پیغمبر یعنى برانگیختگى پیغمبر؛ آن انسان والایى که خدا او را از میان انسانها بر طبق معیارها و ملاکها انتخاب کرده است، با نهیب الهى بلند میشود، بیدار میشود، برانگیخته میشود، بعد او نهیب میزند تا انسانها بیدار بشوند، تا انسانها برانگیخته بشوند، مردم را از همه آن اسارتها آزاد میکند؛ وَیَضَعُ عَنهُم اِصرَهُم وَالاَغلٰلَ الَّتی کانَت عَلَیهِم. در این آیه، اسارتهاى مادّى و معنوى هر دو را میگوید؛ زنجیرها را، غلها را از دست و پاى انسانها پیغمبر باز میکند؛ اسارت معنوى را از مردم میگیرد. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتٰبَ وَ الحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم؛ مردم را تزکیه میکند، اخلاق به مردم میدهد، آموزش به مردم میدهد، جهالت را از مردم میگیرد، انسان را از محدودهى تنگ دیدگاه مادّى بیرون مىآورد...
بزرگترین دشمنى که در مقابل پیغمبران و پیغمبر ما ایستادگى و مقاومت میکردند، همان کسانى بودند که انسانها را به آن اسارتها دچار کرده بودند. همهى کسانى که شهوت را در انسانها تحریک میکنند، انسانها را به شهوترانى دعوت میکنند، با بعثت پیغمبران مخالفند؛ همهى کسانى که اموال مردم را غارت میکنند، با بعثت پیغمبران معارضند؛ همهى آن حکّام و زمامدارانى که میخواهند بر مردم بِزور حکومت کنند و نظام سیاسى جوامع را در اختیار بگیرند، با پیغمبران دشمنند؛ همهى طاغوتها، همهى شیطانهاى بزرگ و کوچک با پیام بعثت و پیام اسلام مخالفند.
بعثت یعنى حرکت الهى بشر براى رها کردن خود، براى رستگار کردن خود از زندانهایى که قدرتها و طاغوتها و شیطانها براى او به وجود آوردند... بعثت را به عنوان نهضت رهایى و نجات انسان میشود نامگذارى کرد؛ منتها رهایى و نجات همهجانبه، نه فقط به معناى به دست آوردن نان. آن نهضتهایى که میخواهد مردم را فقط از چنگ فقر نجات بدهد، خوب است امّا محدود است، کوچک است. آن نهضتهایى که میخواهد انسانها را فقط از شرّ یک رژیم یا چند نفر آدمِ خاص که ظلم میکنند، خلاص کند، البتّه خوب است امّا محدود است. نهضت حقیقى و شایسته و بزرگ، آن نهضتى است که میخواهد انسانها را به شکل همهجانبهاى آزاد کند؛ هم از لحاظ مادّى، تا در میان مردم دیگر فقر نباشد، تبعیض نباشد، استثمار نباشد، بدبختى نباشد، وابستگى نباشد، مردم آزاد باشند، مستقل باشند، باشخصیّت باشند، تحقیر نشوند؛ و هم از لحاظ معنوى، یعنى انسانها فکر درست داشته باشند، بینش و بصیرت کامل داشته باشند، جهانبینى صحیح الهى را فرا گرفته باشند، راه زندگى را از فرستادگان خدا و مبعوثان الله تعلیم گرفته باشند و داراى اخلاق و فضیلت باشند؛ این نهضت حقیقى است.
البتّه [فرق] بعثت پیغمبر با بعثتهاى دیگر که قبل از پیغمبر در طول تاریخ بشر اتّفاق افتاده، این است که مخاطبان این بعثت، زمان معیّنى از تاریخ ندارند. بعثت حضرت موسىٰ بعثتى بود که مخاطبانش فقط آن مردمانى بودند که تا قبل از نبوّت عیسىٰ به این دنیا آمده بودند؛ و مخاطبان بعثت حضرت عیسىٰ آن مردمى بودند که تا قبل از ظهور نبوّت خاتمالانبیا در این دنیا آمده بودند. امّا مخاطبان بعثت پیغمبر اسلام حد و مرز ندارند؛ نه طبقهى خاصّى از مردم، نه کشور خاصّى از کشورهاى دنیا، و نه زمان خاصّى از زمانها؛ مال همهى انسانها است در طول تاریخ.
خب، بعثت پیغمبر بعد از آنکه تحوّلى در عالم در همان زمان ایجاد کرد و البتّه الگویى براى آیندهى تاریخ باقى گذارد، به وسیلهى تحریفها و انحرافها، آن جریان صاف و زلال، از آن صافى و زلالى افتاد. سرگذشت چهارده قرن زندگى مسلمانان که امّت پیغمبر خاتم بودند، یک سرنوشت غمانگیزى است که تحلیل قطعهقطعهى زندگى این چهارده قرن نشان میدهد که دشمنان اسلام چه کسانى هستند و چگونه با اسلام دشمنى و خصومت میکنند. امّا در هر دورهاى یک عدّه از مردم بودهاند که پیام پیغمبر را به گوش جان بشنوند و بخواهند آن پیام را بپذیرند؛ و در زمان ما آن کسانى که پیام بعثت پیغمبر را باید بشنوند و شایسته است بشنوند، از همیشه بیشتر است. علّت این است که اسارت در زمان ما ــ هم اسارت معنوى و هم اسارت مادّى ــ از همیشه بیشتر است.
با اینکه تاریخ دورانهاى سخت و تلخى را گذرانده امّا من میخواهم بگویم هر چه بشریّت تکامل پیدا کرده است، شیوههاى اسیر کردن انسان هم تکامل پیدا کرده؛ طاغیان و شیطانها هم در کنار همهى پیشرفتهاى بشرى پیشرفت کردهاند؛ آنها هم راههاى پیچیدهاى را براى اسارت انسانها پیدا کردهاند...
آن حقیقتى که ما ملّت ایران باید به آن کاملاً توجّه داشته باشیم، این است که قیام و انقلاب ملّت ایران یک چیزى جداى از گذشتهى تاریخى خودش نیست و نبوده است. ما فریاد پیغمبر را لبّیک گفتیم، ما نداى پیغمبر را جواب دادیم؛ لذا در جامعهى ما و براى انقلاب ما دو هدف وجود دارد: یکى آزادى از اسارت در عرصهى مادّى زندگى، و دیگرى آزادى از اسارت در عرصهى معنوى و اخلاقى زندگى. امروز «یُعَلِّمُهُمُ الکِتٰبَ وَ الحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم» براى ما یک دستور است؛ همچنان که امروز «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» براى ما یک دستور است. این دو چیز همان دو چیزى بود که پیغمبران و پیغمبر اسلام میخواستند به مردم هدیه کنند. لذا بعثت براى ما به معناى واقعى کلمه یک عید است. ( شماره 380 خط حزبالله)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد