انگار نوبت بزم آخر فرار رسیدهبود و در فرجامی تلخ، بنیاد ۸۰۰ساله حضور پدران و نیاکان آنها در کمتر از چشمبههمزدنی بر باد رفت. هنوز آهنگ شاد سازهای آندلسی اوج نگرفتهبود که سرخی خونهای غفلت، در کنار شرابهای ارغوانیرنگ، بر زمین ریختند و صحنه عبرتی دیگری در تاریخ نقش بست. عبرت برای کسانی که تاریخ نمیخوانند و هشدار تکرار فاجعه برای نسلهایی که از شکست آندلس درس نمیگیرند. سناریوی آندلس قبل و بعد از فروپاشی آن برای حکومتهای موفق دینی بسیاری اجرا شد و نتیجه گرفت. استفاده از جذابیتهای جنسی و توسعه ولنگاری اخلاقی ابزار مزورانه تفکری است که در سده اخیر بهعنوان مشخص قرائت صهیونیستی از یهودیت میشناسیم. رویکردی سیاسی که سابقهای اندازه تاریخ ادیان سامی دارد.
همان رویکردی که مسیح را در مقابل خاخامها و دینفروشیشان قرار داد. هرگاه این جریان در طول تاریخ در حکومتی نفوذ کرد و بر آن مستولی شد، فاجعهای انسانی را رقم زد؛ از داستان استر بخوان تا فتنههای صدر اسلام و جنگهای جهانی و الخ.
عدم شناخت حربهای که مختصات و مشخصات آن در سقوط آندلس قابل احصا است از سوی نهادهای فرهنگی حال حاضر منجر به ترک فعلهای پرخطر این نهادها شدهاست. بر این اساس بهعنوان راهبرد رسانهای در سلسلهمطالب متنوع به وجوه این سناریوی تاریخی پرتکرار خواهیم پرداخت.
آندلس و حدیث مکرری که چشم بصیرت میخواهد!
امروز شما جوانان هدف توطئهای بسیار خطرناک هستید. این خطرات هرجایی که اسلام و ایمان است و نسل جوان دل به سوی معنویت و حقیقت دارد، وجود دارد. راه رهایی از آنها هم وجود دارد و این چیزی است که من و شما باید به آن فکر کنیم. من مثل پدر شما هستم. چه در سنین جوانی و چه در دورانهای بعد، دهها سال از عمرم را با جوانان گذراندهام. میدانم جوانی چقدر مبارک و جوشش جوانی چقدر باارزش است. میدانم که کلید حل مشکلات کشور به دست جوانان است اما به شرطی که جوانان برای کشور ما باقی بمانند و اراده، روحیه و ایمان جوانان ما ــ چیزهایی که دشمنان ما آنها را هدف گرفتهاند ــ محکم و پابرجا باشد.
واگرایی دینی و فرهنگی
یکی از مسئولان تراز اول کشور صهیونیستى غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیهای به آمریکاییها کرد. این توصیه کاملا در مطبوعات خارجی و اینترنت منعکس شد و امر پنهانی و مخفیانهای نیست. توصیه وی به آمریکاییها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کرهشمالی و کشورهایی از این قبیل تلف نکنید. مسأله اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را میخواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید؛ کانون و سرچشمه آنجاست اما ایران مثل عراق و کرهشمالی و افغانستان نیست که بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامی به مردم متکی است و مردم آن را حفظ کردهاند. باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند. راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریکایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اینکه سرمایهای صرف کنید، با یک حمله و تحرک احیانا نظامی مختصر میتوانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید!
موشکهای پورنوگرافی
پیش از این در سال گذشته نیز، وقتی روستاها و شهرهای افغانستان براثر موشکهای آمریکایی ویران میشد و ملت مظلوم افغانستان زیر بمباران آمریکاییها دستوپا میزدند، یک استراتژیست نظامی آمریکا گفت: اگر بهجای این موشکها، برای جوانان افغان لباس زیر زنانه و وسایل شهوترانی و پوششهای سبک غربی و آمریکایی بفرستید، بدون صرف این هزینهها میتوانید افغانستان را تصرف کنید و خرج تسلیحات در کیسهتان باقی میماند! بهجای بمب و موشک و راکت، سیدیهای پورنوگرافی و منظرهها و ادبیات مهیج شهوت را میان آنها ترویج کنید، آنوقت کار بر شما آسان میشود.
سرمایه اصلی؛ مغز جوانان ایرانی
این یک سیاست اساسی است. این امر را دست کم نگیرید.۲۰میلیون دلار برای مبارزه با ایران هزینه تعیین کردند. مگر میتوان با صرف ۲۰ میلیون دلار با ایران مبارزه و بر آن غلبه کرد؟ آنها میلیاردها دلار خرج میکنند و برایشان هم میارزد. ایران با منابع غنی، بازار مصرف، موقعیت استراتژیک و نیروی انسانی سرشار، گنجینهای است که فناوری، صنعت و کارخانجات غربی برای زنده ماندن به آن احتیاج دارند. مغز جوان ایرانی، نفت و بازار فروش ملت ایران برای آنها حیاتی بوده و هدف آنها نیز همین موارد است.
سیاست آندلسی کردن ایران است
«موضوعی که من با شما در میان میگذارم شکل موعظه ندارد بلکه موضوعی اساسی است که با بهترین عناصر یک ملت ــ که شما جوانان باشید ــ در میان گذاشته میشود. فقط شما مخاطب من نیستید. این سخن را جوانان سراسر کشور هم خواهند شنید. نسل جوان کشور که بیش از نیمی از ملت و جمعیت کشور است، باید بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمانهای بلند و هدفهای مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعی وجود دارد. روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و در اسپانیا تا جنوب فرانسه، کشوری اسلامی بهوجود آوردند. این کشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن آندلسى قرون اولیه اسلام شکوفا گردید. شکوفایی علم در آن سرزمین، داستانهایی دارد و خود غربیها نیز به آن معترفند. البته اکنون میکوشند این ورق را از تاریخ علم حذف و نام مسلمانان را بهکلی پاک کنند اما خود آنها، این تاریخ را ثبت کردهاند و البته در تواریخ ما هم ثبت شدهاست. اروپاییها وقتی خواستند آندلس را از مسلمانانپس بگیرند، اقدامی بلند مدت کردند. آن روز صهیونیستها نبودند اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی، علیه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این راستا انگیزههای مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را مجانی در اختیار جوانان قرار دهند. جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند. گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمیکند. امروز هم آنها همین کار را میکنند... .»
آنچه خواندید فرازی از بیانات حضرت آیتا... خامنهای بود، این در حالی است که از آن مقطع زمانی که رهبر معظم انقلاب در روز ۶ اسفند ۱۳۸۱ در دیدار جوانان و دانشجویان سیستان و بلوچستان از آن با واژه «امروز» یاد کردهاند، حدود ۲۰سال میگذرد اما انگار گردونه تاریخ به گونهای چرخیده که مسأله آن روز، واقعا مسأله حل نشده امروز و هر روز ماست. در آندلس شراب بود اما شرنگ سمی خطرناکتر از آن، از همان سالهای ابتدایی فتح آندلس در کام جامعه ریخته شدهبود. انحرافهایی که به نام دین مبین اسلام از زمان حکومت بنیامیه در شام و دیگر مقرهای حاکمان فاسد به وجود آمدهبود، خودش را از دمشق و پایگاههای این گروه به شهرهای فتح شده در اروپا رساندهبود. سهمخواهی و قدرتطلبی و در نتیجه آن درگیریهای داخلی بین فاتحانی که هرکدام بخشی از مناطق مختلف را در دست گرفتهبودند، از همان ابتدا کیان این حکومت را تهدید میکرد. بهگونهای که میگویند سقوط آندلس نتیجه همان سه قرن حکومت بنیامیه بر این جغرافیاست و از قضا اصرار آنها پس از شکست از عباسیان برای انتقام از اندیشه اسلامی، این سقوط را تسریع کرد.
هشدار و انذار حکما که در طول تاریخ تکرار میشود
آندلس بهمثابه چشم اسفندیار که نشان از نواحی حساس و مواضع خطرپذیری جوامع اسلامی دارد، موضوع مهمی است که مورد توجه دیگر بزرگان بوده و بهعنوان شاهد مثال، حضرت آیتا... جوادی آملی نیز در دیدار خود با فرمانده نیروی انتظامی در ۱۵مهر ۱۴۰۱ از آن واقعه چنین یاد میکنند: «... در آندلس سابق، مردم مسلمان بوده و حکمای بزرگ همچون ابن رشد و ابن حزم بودند، آن قدر اسلام در آنجا گسترش داشت که تعداد ستونهای مسجد جامع قرطبه را نمیتوانستند بشمارند اما طولی نکشید که آن مسجد تبدیل به کلیسا و کلیسا نیز تبدیل به موزه شد و هیچ اثری از اسلام در آنجا باقی نماند و این خطر همیشه و در همه عصر و مکانها وجود دارد!»
آندلس را بشناس
اما آندلس کجا بود، مسلمانان چه زمانی به آنجا رفتند؟ چگونه ۸۰۰ سال بر آن سرزمین حکومت کردند و چرا علیرغم حضور گسترده و افتخارآمیز خود و بر افراشتن بیرق اسلام در آن سامان، خروج و پایانی تلخ و عبرتانگیز داشتند؟
صفحات تقویم را که ورق میزنیم، صورت این واقعه تلخ تاریخی را چنین میبینیم. همزمان با سال ۹۲ هجری قمری و ۷۱۱ تا ۷۱۴ میلادی شهر آندلس (بخش اعظم اسپانیای امروزی) توسط مسلمانان فتح و منجر به گسترش اسلام و انتقال و شکلگیری مظاهر تمدن اسلامی در شرق قاره اروپا شد. انفاقی بزرگ که طی آن مسلمین طی حدود ۸۰۰ سال یعنی تا سال ۱۴۹۲ میلادی، بر این منطقه حکومت کرده و موج گستردهای از تمدنسازی دینی را در این منطقه رقم زدند. به گونهای که تنها در یکی از اقدامات ریشهای آن دوره نهضت ترجمه که سرآغاز انتقال علم و دانش مسلمانان به غربیها بود، شکل گرفت. و این گونه شد که آندلس در آن هشت قرن به عنوان نماد یک تمدن نوین و رو به پیشرفت اسلامی، مطرح شد و البته مقاوتهایی را برانگیخت. اما تهاجمهای چندباره مسیحیان آن روزگار برای اشغال این منطقه و ترویج فرهنگ خودشان هربار با شکست و ناکامی مواجه میشد. ولی انگار آنها در این هجومهای متوالی و شکستهای پی در پی متوجه شدهبودند که صورت مسأله چیست و برخورد و مقابله با مظاهر تمدنی و آنچه ریشه در یک فرهنگ اصیل دارد، با قوه قهری و سلاح ممکن نیست. باید کاری میکردند و مرور تاریخ نشان میدهد که یکی از گزینههای انتخاب شده صبوری و بعد هم انتخاب راه و مسیری بود که بتوانند سبک زندگی مسلمانان و بهخصوص نسلهای نوجوان و جوان را تغییر دهند. موضوعی که متاسفانه در گذر زمان کار خودش را کرد و غفلت از حیله و ترفند دشمن برای نفوذ در تمدن مسلمانان، ورق را برگرداند و شیرینی آن تمدن باشکوه را به تلخی از دست دادن آن و افول فرهنگی تبدیل کرد.
غروبی که هرگز فراموش نخواهد شد
ماجرای شکست مسلمانان و کلید واژه آندلس، سرنوشت غریبی دارد، واژهای پر بسامد که انگار در مدار تکرار تاریخ قصد کنار رفتن ندارد. زندهیاد استاد عبدالمجید رشیدپور، روحانی اندیشمند و از نویسندگان نامی دوره معاصر مهرماه سال ۱۳۸۱ در نشریه پیوند مقالهای با عنوان فردا دیر است، جوانان خود را دریابیم در مورد حادثه عبرتانگیز آندلس و از قول گوستاو لوبون در کتاب تاریخ اسلام مینویسد: «تاریخ اسلام هرگز غروب آفتاب اسلام در آندلس را فراموش نمیکند، زیرا همه آگاهند که مسلمانان با قدرت ایمان در خاک آندلس حکومتی پر دوام تشکیل دادند و صدای ا... اکبر در تمامی ماذنههای آندلس به گوش رسید. لذا دشمنان دریافتند تا زمانی که مسلمانان مجهز به سلاح ایمان باشند، هرگز نمیتوانند بر آنان چیره شوند. مسیحیان آندلس تنها راه چاره را در نابودی ایمان بر اثر آلودگی و فساد دانستند و کوشیدند با تهاجم فرهنگی، جوانان مسلمان را لاابالی و فاسد سازند. پس از گذشت مدت کوتاهی، وقتی همه جوانان مسلمان را به تباهی و فساد کشاندند بر مسلمانان تاخته، همه را از دم تیغ گذراندند و به حکومت مسلمانان پایان بخشیدند. امروزه نیز دنیای استکبار دریافتهاست که تها راه پیروزی بر کشورهای اسلامی رواج فساد و تباهی اخلاقی در جوامع مسلمانان است.» ]
ماجرای آن پایان غمانگیز
بحث چگونگی فتح و پیروزیهای مسلمانان در آندلس آن زمان و اسپانیای کنونی در این مقال نمیگنجد و چون عبرت اصلی در پایان این ماجرای غمبار است، اشارهای به روند این پایان خواهیم داشت. گفتنی است آندلس با نگارش عربی الآندلس نامی عربی است که به بخشهایی از شبه جزیره ایبریا و سپتیمانیا که توسط مسلمانان عرب و اهل شمال آفریقا - در زمانهای متعددی در دوره زمانی بین ۷۱۱ و ۱۴۹۲ میلادی- اطلاق شدهاست. آندلس پس از فتح شدن توسط مسلمانان، به پنج ناحیه حکومتی متناظر با اندلوسیا، گالیسیا و پرتغال، کاستیل و لئون، آراگون و کاتالونیا و سپتیمانیا تقسیم شدهبود. خلاصه ماجرای شکست مسلمانان در جغرافیای سیاسی و تاریخی آندلس این است که مسیحیان افراطی اسپانیا و اطراف آن -که تجدد افسارگسیخته اروپاییها محصول رفتارهای سختگیرانه امثال آنها بود - پس از بارها ناکامی در بازپسگیری آندلس و سیطره نظامی و فرهنگی بر آن، از نبرد نظامی و درگیری رو در رو خسته شدند و تصمیم گرفتند به حیلهای مخرب متوسل شوند. پدیده شومی که در همان سالهای اولیه ورود مسلمانان به آندلس رخ نمود و خیلی زود اثراتش آشکار شد، ازدواج مسلمانان به خصوص درجهداران نظامی و والیان جدید شهرها با زنان و زیبارویان مسیحی بود، به گونهای که انگار رقابت نانوشتهای میان فاتحان برای اختیار کردن همسر مسیحی وجود داشت. به این ترتیب بود که پای مسیحیان به حریم حکومت و مناسبات سیاسی باز شد و مسلمانان خیلی زود با نتایج آن دست به گریبان شدند. حربه و حیلهای نه چندان پیچیده که پس از دهها سال نتیجه داد و به گونهای غمبار تمدن مسلمانان آندلس را از درون تهی کرد. روشی تدریجی و خزنده در تغییر سبک زندگی و سلوک اجتماعی آنان که اثر خودش را گذاشت و در نهایت با یک حمله گسترده نظامی در سال ۱۴۹۲ میلادی، سراسر این منطقه تحت سلطه و ستم آن جماعت قرار گرفت. این حیله هم چیزی نبود جز ترویج فساد جنسی و اخلاقی و بیبند و باری رفتاری در میان مسلمانان به ویژه جوانان آنها که از طریق نفوذ هدفمند زنان بی حجاب و زیبارو در بین مسلمانان و تضعیف بنیانهای اخلاقی آنها صورت گرفت. در نتیجه، زمینه مقاومت از بین رفت و پس از حمله مسیحیان، بر اثر مقاومت نکردن مسلمانان، آن تمدن باشکوه از دست رفت و صدها هزار مسلمان در همان مراحل اولیه قتلعام شدند و بقیه نیز با زور و اجبار از اسلام به مسحیت گرویدند. اما این تازه آغاز راه بود، مسیحیان افراطگرای فاتح آندلس، که زمان زیادی را صرف برنامهریزی، اجرای نقشهها و اقدامات عملی خود کردهبودند، به این مقدار اکتفا نکردند و پس از چند ده سال، هزاران مرد و زن مسیحی شده را بهخاطر احتمال «مسلمان باقی ماندن» و تظاهر به مسیحیت، قتلعام یا اخراج کردند و از آن تمدن تاریخی، فقط اسمش باقی ماند.
تلخ و خونین با پایانی باز
ماجرای عبرتانگیز آندلس با همه فراز و فرودهای آن گذشت، اما نکته مهمی که این حادثه تلخ تاریخی را از حوادث مشابه جدا میکند، این است که پرونده این روایت تلخ که در حافظه تاریخ جهان ثبت شدهاست، مانند یک فیلم با پایان باز، هیچگاه بسته نشدهاست و همچنان راه خود را میرود. با کمی تامل و تدبر در اوضاع و احوال جوامع اسلامی و جامعه خودمان، میتوان گفت یکی از مهمترین خطرات پیش روی جوامع اسلامی و به طور خاص ایران ما، حرکت تدریجی و غیرمستقیم برای سست کردن پایههای اخلاق از طریق بیبندوباری و بدحجابی است. بخواهیم یا نخواهیم، قبول کنیم یا نکنیم، دشمنان دین و فرهنگ مسلمانان، هیچوقت از فرصت و ظرفیت «روابط زن و مرد» و هنجارشکنی اخلاقی چشم نمیپوشند و اتفاقا با به پاکردن مسیرهایی نوپدید، تلاش میکنند با سر و شکلی جدید، بر همان طبل قدیمی اشاعه فساد در اشکال گوناگون آن بکوبند؛ طبلی بزرگ و پر از هیاهو تا هر صدای حقخواهانه و مشفقانهای در غریو کرکننده آن گم و نابود شود. دقت کنیم چگونه موضوع کشف حجاب در تاریخ معاصر، مسأله جدی و حیاتی برای پهلوی اول با آن خشونت و جبر اجتماعی و کشتار مسجد گوهرشاد و پهلوی دوم با آن هزینهکرد اجتماعی بود و چگونه است این موضوع همچنان در صدر اهداف راهبردی دشمنان این سرزمین است؟! براساس همین محور «آسیب به کانون خانواده، ایجاد فاصله میان والدین و فرزندان و گسستهای عاطفی میان آنها، بدعتهای خطرناک و مخربی مانند ازدواج سفید، ترویج و قبح شکنی روابط آزاد جنسی، بالا رفتن آمار طلاق و خیانت و تبعات بعدی آن» به عنوان نمونههایی از نتایج ناگوار بدحجابی - اعم از بدحجابی زن و مرد - و بی بندوباری اخلاقی و رفتارهای خارج از چارچوب است که خود اینها نیز هرکدام به تنهایی میتواند به معضلی لاینحل برای جامعه تبدیل شود.
درسی که از فاجعه آندلس نگرفتیم
نگاهی عمیقتر به تجربه غمبار و عوامل دخیل در سقوط آندلس ، واقعیتهای تلخی را پیش روی ما قرار میدهد که شاید غمانگیزترین آن، درس نگرفتن از این رخداد تاریخی باشد. این ماجرا در حالی همچنان موضوع دیروز، امروز و فردای ماست که تلاشهای آمریکا و غرب برای نفوذ در جمهوری اسلامی ایران و فروپاشی آن به سبک آندلس، تخریب نهادهای انقلابی، اشاعه روحیه اشرافیگری، کاهش جمعیت، اختلافافکنی میان مسئولان، ترویج فرقههای ساختگی، رخنه در میان نخبگان، ترویج فساد و بیاخلاقی، ترویج اباحیگری و... در حال طراحی و اجراست. همچنین برخی دیگر از مصادیق نفوذ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، عقیدتی و ایدئولوژیک به ویژه برنامهریزیهای انجام شده برای تغییر در حوزههای مختلف سبک زندگی، نشان از گستردگی، عمق و فرجام تلخی دارد که این بار نه در مرزهای دور و هزارن کیلومتر دورتر از کشور، بلکه از درون خانههای ایرانیان در حال شکلگیری است و در صورت شناخت نادرست، بیتوجهی به تبعات و اثرات مخرب آن و غفلت از «تجربه تکراری آندلس » میتواند بسیار خطرناک و بدفرجام باشد.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد