معتقدم وقتی شما نقشه توسعه و آمایش محیط ندارید به طور طبیعی نمیتوانید برنامهریزی جدی و جدید داشته باشید؛ پس آنچه انجام میشود، صرفا دست و پا زدن برای بقاء است نه توسعه و این نقطه مرگ یک صنعت است.
اینکه قیمت بلیت سینما چقدر باشد، یک مسأله انحرافی است. اگر شما بگویید قیمت بلیت ۵۰هزار تومان باشد، من میپرسم چرا؟ اگر بگویید ۱۰۰هزار تومان باز هم میپرسم چرا؟ مسأله این است که چرا به این «چراها» جواب نمیدهیم؟ در کجای دنیا یک دستورالعمل واحد برای تمام مخاطب سینما اعمال میشود؟
آیا جز این است که بلیت سینما در هفته اول اکران یک فیلم یک قیمت دارد و در هفتههای دوم و سوم، یک قیمت دیگر؟ برای معلولان و بازنشستگان و دانشجویان و فیلمهای سه ساعتی و... هم هر کدام نرخهای متنوع درنظر میگیرند. این تصمیم به این دلیل است که آنها به پرسشهای خود و نقشه توسعه پاسخ دادهاند ولی ما میخواهیم با پیشفرضهای دهه ۷۰ برای سال۱۴۰۲ برنامهریزی کنیم، یعنی همانطور که معاونت سینمایی ارشاد بود و مینشستند دور هم تا در یک شیوه کلاسیک، پخشکننده و سینمادار توافق کنند که چه فیلمهایی اکران شود. پرسش اینجاست که کدام وضعیت زندگی و شئونات فرهنگی ما مشابه دهه ۷۰ است که با همان روش در سال۱۴۰۲ کار کنیم؟
یک مثال واضح و جذاب فیلم «تایتانیک» است که در بیستوپنجمین سالگرد اکرانش دوباره روی پرده رفت و شش میلیون دلار فروخت، آن هم فیلمی که بهراحتی در موبایل مردم پیدا میشود. چرا این اتفاق میافتد؟ چون حفظ تعلق خاطر مخاطب به سالن سینما برجسته و طراحی نقشه توسعه و رویکردهای نوین در تبلیغات و توزیع اتفاق افتاده است؛ ولی ما هیچکدام از اینها را نداریم و به جای آن قصد داریم در یک جلسه گعدهای، قیمت بلیت را تعیین کنیم.
تقصیرها را هم اگر صنف باشی، گردن ارشاد میاندازی و اگر ارشاد باشی به گردن اغتشاشها. در صورتی که فراموش میشود وقتی ۹۰ درصد توان هنری سینمای ایران در یک چرخه اقتصادی معیوب در پلتفرمها مشغول سریالسازی است، چرا باید فیلم بسازد؟ بخصوص آنکه در این شرایط خاص تنها چیزی که موجودیت ندارد، هنر است.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد