نگاهی به سریال «نون خ» از منظر ارتباط تصویری

از سرگرمی تا هویت‌بخشی

در سال‌های اخیر در تولیدات سینما‌و‌تلویزیون توجه بیشتری به مسائل قومیت‌ها، فرهنگ بومی مناطق و فرهنگ عامیانه شده است. از فیلم‌هایی همچون شعله‌ور و شبی که ماه کامل شد در سینما گرفته تا سریال‌های تلویزیونی مانند پایتخت و نوروز رنگی.
کد خبر: ۱۴۰۵۲۹۴
نویسنده ساناز بصیر - کارشناس ارتباط تصویری

در این میان سریال تلویزیونی «نون‌خ» که تا‌کنون چهار فصل از آن تولید و پخش شده، توانسته جایگاه خوبی را در میان مردم به‌دست آورده و لحظات شادی را خلق کند. این سریال علاوه بر ماهیت صمیمانه عامه و نمایش طنزآمیز مسائل، درواقع دریچه‌ای برای دیدن، نزدیک‌شدن [به] و شاید لمس کردن فرهنگ و مردمان کرد است. در سال‌های اخیر در تولیدات سینما‌و‌تلویزیون توجه بیشتری به مسائل قومیت‌ها، فرهنگ بومی مناطق و فرهنگ عامیانه شده‌است. از فیلم‌هایی همچون «شعله‌ور» و «شبی که ماه کامل شد» در سینما گرفته تا سریال‌های تلویزیونی مانند «پایتخت» و «نوروز رنگی». در این میان سریال تلویزیونی «نون‌ خ» که تا‌کنون چهار فصل از آن تولید و پخش شده، توانسته جایگاه خوبی را در میان مردم به‌دست آورده و لحظات شادی را خلق کند. این سریال علاوه بر ماهیت صمیمانه عامه و نمایش طنزآمیز مسائل، در واقع دریچه‌ای برای دیدن، نزدیک‌شدن به فرهنگ و مردمان کرد است.

رسانه تصویری و به‌خصوص سیمای ملی، فضایی بسیار مناسب برای این گونه توجه به ارزش‌های ملی، فرهنگی و هویتی است. این رسانه به‌دلیل عام بودن، دم‌دستی بودن و سهل‌الوصول بودن بیش از هر رسانه دیگری می‌تواند تبلیغ کننده یک محتوا باشد و چه خوب است اگر آن محتوا معرفی باشد در جهت بازنمایاندن و شناساندن مطلبی مفید در عین لذتبخش بودن. در میان محتواهای پراکنده و اغلب زیان‌آور امروز، مسأله مهم «هویت» است. در زمانه‌ای که هر روز ارزش‌های واقعی کمتر می‌شود و بی‌ارزشی‌ها جلوه‌گری می‌کنند، بسیار اهمیت دارد از طریقی که می‌توان، فرهنگ‌سازی کرد و قدمی در جهت بازیابی هویت ملی برداشت. رسانه‌های جمعی منبع اولیه‌ای برای معانی مفاهیم و تفسیر بسیاری از موضوعات مرتبط با هویت ملی هستند. به عبارت دیگر رسانه‌ها می‌توانند درک‌های معین و مرجح هویت ملی را از طریق کنترل حدود مباحث روزانه، تدارک چارچوب‌های تفسیری، سانسور نگرش‌های مخالف، استفاده از تصاویر و خوانش‌های کلیشه‌ای، انکار دسترسی و فرصت به گروه‌های به حاشیه رانده شده و ساخت و تولید خوانش‌های گزینشی از واقعیت تسهیل کنند. با این اعمال، رسانه‌ها چرخه درک جامع را محدود می‌کنند. این عمل، شاید نتیجه تلاش تعمدی و آگاهانه نباشد، بلکه صرفا نتیجه عادت و شیوه‌های روزمره تفسیر واقعیت باشد.

قومیت‎نگاری نه قومیت‌گرایی

متأسفانه اغلب آنچه رقبا در سینمای کردها و مناطق کردنشین به تصویر کشیده شده‌است، تصاویر و روایت‌هایی آلوده به قومیت‌ گرایی و تفرقه بوده‌است. «نون خ» از جمله آثاری است که به جای قومیت‌گرایی، به قومیت‌ نگاری نزدیک شده‌است؛ یعنی با کنار زدن اطوارهای شبه روشنفکرانه و اگزوتیک رایج در سینما در مواجهه با کردها، به متن فرهنگ و زندگی روزمره این مردم رفته‌است. این سریال به زیبایی و بدون شعارزدگی، بسیاری از دروغ‌های رایج در فیلم‌های جشنواره‌ای و قومیت‌گرا را برملا می‌کند. در سینما و ‌تلویزیون و به‌طور کلی در رسانه، برای ابطال یک دروغ الزاما نباید سراغ آن رفت، بلکه گاهی کافی است تا راستی و درستی را نشان داد و این‌گونه دروغگو را رسوا کرد. همچنین در سریال نون‌خ جلوه‌هایی از فرهنگ و آداب و رسوم کردی، ترسیم شده‌است. پوشش، گویش و موسیقی کردی، در تمام لحظات این سریال دیده و شنیده می‌شود؛ اتفاقی که یک اقدام راهبردی در جهت تحکیم وحدت و همبستگی ملی در کشور محسوب می‌شود. هرقدر مردم کشورمان نسبت به زیبایی‌های اقوام این سرزمین آگاهی پیدا کنند به‌طور مستقیم موجب همدلی و پیوند مردم با یکدیگر می‌شود. همچنین نسل جدید در استان‌های کردنشین، از طریق این سریال می‌توانند با اقلیم و فرهنگ قومی خودشان بیش از پیش آشنا شوند. از طرفی، وقتی رسانه‌ای ملی همچون صداوسیما سراغ اقوام می‌رود و زیبایی‌ها و رنج‌های آنها را نمایش می‌دهد و به نوعی تریبونی برای بازنمایی و بازتاب مشکلات آنها می‌شود، خود‌به‌خود موجب دفع بلایای رسانه‌های مسموم و تفرقه‌افکن می‌شود. سریال نون خ هر چند به‌طور کل اثری است طنز که اغلب طعنه به مسائل اجتماعی (بومی و ملی) می‌زند، توأمان و به این دلیل که در فضای کردستان و با آن تم ساخته شده تا حدی نمایاننده ساختارها، مناسبات، روابط و مواردی از قبیل لباس، زبان و لهجه، ادبیات عام و موسیقی مردمان کرد است. به سخن دیگر، این سریال (مانند موارد مشابه دیگر) اثری است که در حد توان، فرهنگ جذاب و شیرین مردمان کرد را هر روزه در نگاه و ذهن مخاطبان خود بازمی‌نماید و از این طریق آن مسائل بومی و هویتی را به طریقی یادآوری می‌کند.

تیتراژ ابتدایی سریال، شامل یک موسیقی محلی کردی شاد همراه با تصاویری کلاژ شده از مناظر طبیعی، محل زندگی و خانه‌های مردم و زندگی روزمره آنهاست. تیتراژی که خود شاید مستندی کوتاه از کلیت فرهنگی مردمان کُرد است.

از آنجا که مخاطب سریال همه ایرانیان هستند، برای درک بی‌زحمت دیالوگ‌ها نه از زبان بلکه از لهجه کردی استفاده شده‌است. یعنی در این سریال، افراد بومی کرد با زبان فارسی صحبت می‌کنند اما با لهجه کردی و گاهی هم به‌ندرت از کلمات یا اصطلاحات کردی استفاده می‌شود تا کمی بیشتر به فضای واقع نزدیک‌تر شود.
محیط زیست و مکان زندگی اهالی، محلی است طبیعی با همه ضعف‌هایی که یک روستا دارد، مثل جاده و برخی امکانات رفاهی عمومی. در این فضاست که پوشش محلی و لباس‌های اغلب رنگارنگ اهالی معنای واقعی و حس درست خود را ایجاد کرده و منتقل می‌کند. همه این خصوصیات در سریال نون خ دست به دست هم داده تا فضایی بی‌ریا و صمیمانه شکل بگیرد؛ اثری بی‌ادعا و محترم که روایت مردمانش را بی‌پرده و بی‌تحریف برای مخاطبش روایت می‌کند. این تأثیر صمیمانه به نحوی است که نهایتا منجر به آن می‌شود تا مخاطب سریال نه بیننده که‌ به فردی از افراد حاضر در آن مکان تبدیل می‌شود و ناخودآگاه خود را جزئی از آن می‌بیند. در مجموع چهار فصل، نون خ توانسته هم از طریق کمدی، لحظات شاد و به یاد ماندنی خلق کند و هم ازسوی دیگر به تفاسیری که گذشت، فضای زندگی کردها و فرهنگی کردی را تا حد قابل قبولی به نمایش بگذارد و به نحوی معرف آن باشد.

خرده فرهنگ‌های بومی ایران در دوران پسا استعماری امروز

ایران از جمله کشورها با فرهنگ قدیمی و گونه‌گون است که به دلیل موقعیت جغرافیایی و تنوع اقلیمی، به طور خاص شامل تنوع بالایی از اقوام مختلف می‌شود که هر کدام زبان و گویش، آداب و رسوم، پوشاک و خوراک خاص خود را دارند. از این جهت، ایران جزو معدود کشورهایی است که چنین ظرفیت فرهنگی را دارد؛ ظرفیتی که علاوه بر جنبه‌های مثبت ملی، می‌تواند عاملی باشد در روابط خارجی، صادرات، گردشگری و... .

از سوی دیگر و در نگاهی کلی، مسیری که جهان در سا‌ل‌های اخیر پیموده به سمتی رفته تا آن‌گونه که مارشال مک لوهان تعبیر کرده به یک دهکده جهانی تبدیل شود، به نحوی که هر روز مرزهای فرهنگی به وسیله رسانه‌های جمعی و ارتباطات سریع، کمتر و کمتر شده و نهایتا از بین برود. این نزدیکی در کنار محاسنی که دارد، دارای معایبی است، از جمله تأثیر استعمارگونه محتوای غالب در رسانه‌های عمومی که بر فرهنگ‌های خردتر یا ضعیف‌تر (از لحاظ قوت رسانه و پیشرفت فناوری) وارد می‌شود. جهانی شدن هم تهدید است هم فرصت؛ فرصت برای عرضه فرهنگ‌های قوی و تهدید برای فرهنگ‌های ضعیف. درتعامل و برخورد و تماس فرهنگ‌ها با یکدیگر توجه به تأثیرپذیری آنها از اهمیتی شایان توجه برخوردار است. فرهنگ‌ها ناگزیر از اخذ مفاهیم و موضوعاتی از سایر فرهنگ‌ها هستند؛ اما مهم این است که این اخذ یکطرفه و در عین احساس حقارت و ازخودبیگانگی و تشابه به فرهنگ دهنده است و یا این که این اخذ همراه با دهندگی و تاثیرگذاری و در عین احساس هویت و عزت و در جهت پویایی و تصفیه است.

آنچه در عمل مشهود است این که فرهنگ‌های خردتر که زیرمجموعه یک کل فرهنگی بزرگ‌تر هستند، مانند تنوع قومی در ایران، در مسیر جهانی شدن دچار گونه‌ای انزوا یا اضمحلال می‌شوند و اندک‌اندک قوت خود را از دست می‌دهند و آن‌گونه که می‌شاید خودنمایی و بروز نمی‌کنند. حالا پرسش اینجاست که این منزوی شدن فرهنگ‌های بومی، به خصوص در ایران، چقدر تحت تأثیر رسانه‌هاست؟ و آیا از طریق رسانه‌های تصویری (تلویزیون، سینما، تبلیغات شهری و...) می‌توان راه نجاتی برای آن یافت یا حداقل آن را به نحوی در جهان معرفی کرد؟

شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد ارتباط تصویری از قدیمی‌ترین نوع ارتباطات در بین مردم بوده‌است. پیشرفت‌ها در ارتباط تصویری زمینه را برای درک بهتر مفاهیم فراهم کرده‌اند. در گرافیک یا ارتباط تصویری در سطح جهانی از این ویژگی‌ها به عنوان نماد برای رساندن یک مطلب یا درک مفاهیم پایه‌ای استفاده می‌شود. امروزه هر چند افراد از ارتباط تصویری در رسانه‌های گوناگون بهره می‌برند اما در واقع تاثیر اصلی از جانب قدرت‌های اول رسانه‌ای بر دیگر سطوح جامعه جهانی وارد می‌شود. غلبه و سیطره قدرت‌های تبلیغاتی و رسانه‌های بزرگ جهانی چنان است که انگار هر چه بیشتر محدوده فرهنگ‌های ضعیف‌تر را تنگ می‌کند؛ تا جایی که شاید به انزوا و فراموشی کشیده شوند. اگر بخواهیم از این انزوا و خرد شدن فرهنگ‌های بومی جلوگیری کنیم، شاید بتوان در جهت معکوس وضعیت حاضر اقدام کرد؛ یعنی تبلیغ، معرفی و بازشناساندن فرهنگ‌های کوچک از طریق رسانه. اما همان‌قدر که تضعیف این فرهنگ‌ها از جانب دیگران به قدرت و هزینه نیاز دارد، تبلیغ و معرفی آن نیز صرف کار و هزینه بسیار را طلب می‌کند. درواقع باید به نحوی در مقابل قدرت‌های رسانه‌ای امروز و تأثیرات استعماری آنان قدم علم و مقابله‌به‌مثل کنیم. در این مسیر قطعا خود فرهنگ و اقدامات فرهنگی کار را به مراتب آسان‌تر می‌کند؛ یعنی آن‌گونه که استعمار می‌کند، صرفا از طریق تبلیغات و پر کردن چشم مخاطب نباشد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها