دو صفر شیش!

در زمانه جنگ‌های اطلاعاتی و امنیتی میان قدرت‌های سیاسی و کشورهایی که دیدگاه متضادی دارند، جاسوسی و کسب اطلاعات طبقه‌بندی‌شده بدون اجازه و آگاهی صاحبان و منشأ آن کاربرد فراوانی دارد و اگر کامل و بدون نقص انجام شود، ورق را به سمت یابنده اطلاعات برمی‌گرداند و می‌تواند در بزنگاه‌های سیاسی و دیپلماتیک به کارآید یا در مخمصه‌های پیش‌آمده به عنوان برگ برنده و اهرمی برای پیشبرد مقاصد علیه کشوری که اطلاعات و اسناد محرمانه‌اش به بیرون درز کرد، مورد استفاده قرار گیرد.
در زمانه جنگ‌های اطلاعاتی و امنیتی میان قدرت‌های سیاسی و کشورهایی که دیدگاه متضادی دارند، جاسوسی و کسب اطلاعات طبقه‌بندی‌شده بدون اجازه و آگاهی صاحبان و منشأ آن کاربرد فراوانی دارد و اگر کامل و بدون نقص انجام شود، ورق را به سمت یابنده اطلاعات برمی‌گرداند و می‌تواند در بزنگاه‌های سیاسی و دیپلماتیک به کارآید یا در مخمصه‌های پیش‌آمده به عنوان برگ برنده و اهرمی برای پیشبرد مقاصد علیه کشوری که اطلاعات و اسناد محرمانه‌اش به بیرون درز کرد، مورد استفاده قرار گیرد.
کد خبر: ۱۴۰۸۷۲۵
نویسنده علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر

جاسوسی گرچه در لغت و معنا نسبتی با اخلاق ندارد اما عمل و رفتاری ناگزیر در سازوکار سیاسی و اطلاعاتی و امنیتی است و با توجه به حقانیت و دیدگاه طرفین و مشروعیت حکومت، می‌شود تفکیک و تقسیم‌بندی‌هایی میان جاسوسان و به‌دست آورندگان اسناد و اطلاعات طبقه‌بندی شده در نظر گرفت و صرفا برای افراد این‌کاره در طرف مقابل و متخاصم از لفظ جاسوس استفاده کرد و عنوان موجه و نام خوشایندی برای طرف جبهه حق به کار برد. فارغ از جاسوسی در ابعاد بزرگ و ضد امنیت خارجی کشور یا کشورهای دیگر به نفع منافع ملی، جاسوسی‌هایی در سطوح پایین‌تر هم وجود دارد که در مقیاسی کوچک‌تر اطلاعات و اسناد افراد را با انگیزه‌های مختلف جمع‌آوری و استفاده می کنند یا در اختیار افرادی ذی‌نفع قرار می‌دهند. همه این شکل‌های جاسوسی نیاز به هوشمندی، دانش، تخصص، آرامش و البته جسارت و شجاعتی خاص و منحصر به فرد دارد و ناتوانی و لغزش در هر یک از این موارد، می‌تواند تبعاتی جبران‌ناپذیر به همراه داشته باشد و حتی به قیمت از دست دادن جان جاسوس تمام شود، به خصوص در ابعاد بزرگ و امنیتی، این کار مصداق بارز جرائمی سازمان یافته و علیه امنیت ملی است و کوچک‌ترین نقص و درز اطلاعاتی، عواقب بسیار سنگینی خواهد داشت.

انواع چالش‌ها، موانع و خطرات پیش روی فردی فعال در زمینه جاسوسی و فضای امنیتی و اطلاعاتی، بسیار مستعد روایت‌هایی نفسگیر، پر از تعلیق، ماجراجویانه و دراماتیک است. هرقدر که سینمای جهان از اوایل پیدایش به خوبی از این ظرفیت جذاب بهره برده و باعث محبوبیت فیلم‌های جاسوسی به عنوان زیرژانرهای سیاسی و اکشن شدند، سینمای ایران تقریبا با بی‌اعتنایی از این بستر درخشان جذب تماشاگر گذشته و تعداد فیلم‌های جاسوسی آن پرتعداد نیست. تازه همین اندک هم چندان منطبق بر جاسوس‌بازی و عناصر سینمای جاسوسی پیش نمی رود و جنبه سیاسی و اطلاعاتی و امنیتی آنها پررنگ‌تر است و از تعداد بیشتری از آثاری که اسم‌شان در این گزارش می‌آید، باید با موچین عنصر جاسوسی از فیلم‌ها بیرون کشید. هرقدر تلویزیون با ساخت آثاری چون وفا و گاندو گام‌های خوبی در زمینه روایت‌های جاسوسی برداشته، سینمای ایران دست و پاشکسته جاسوس‌بازی می‌کند.

مختصات فیلم‌های جاسوسی
یکی از شکل‌های آثار جاسوسی در تریلر و درام‌های سیاسی است و جدال سیاستمداران و جنگ قدرت، در جاهایی ایجاب می‌کند طرفین به جاسوسی و کسب اطلاعات بدون اجازه رو بیاورند. عمدتا این فضا در بستر منافع و امنیت ملی و در سطح بین‌المللی رخ می‌دهد و طبیعتا جاسوسی هم ابعادی گسترده و پیچیده‌تر پیدا می‌کند. در شکل دیگر از تریلرهای سیاسی هم جاسوسی در مقیاس کوچک‌تر حرکت می‌کند و مسائل و منافع شخصی، می‌تواند مستعد درامی جاسوسی باشد. در فیلم‌های جاسوسی آنچه حرف اول را می‌زند جنبه‌های معمایی قصه و نفوذ جاسوس به سیستم یا شخص دارای اطلاعات حیاتی، فرآیند نفسگیر و ملتهبی است که تماشاگر را تا پایان با خود همراه می‌کند. هرکدام از روش‌های عیان یا مخفی بودن هویت جاسوس در این فیلم‌ها، مسیری جذاب پیش روی مخاطب قرار می‌دهد و هیجان ناشی از آنها تماشاگر را تا پایان با خود همراه می‌کند. بنابراین هیجان و تعلیق از مهم‌ترین عناصر ذاتی و اولیه فیلم‌های موسوم به جاسوسی است و شخصیت‌پردازی، گره‌افکنی و گره‌گشایی‌ها در فیلمنامه نقشی مهم در موفقیت بیشتر این آثار دارد. گاهی هم جاسوس‌بازی، به تعقیب و گریزی محسوس و فیزیکی‌تر منجر می‌شود. این مسیر اغلب در فیلم‌های ژانر اکشن اتفاق می‌افتد و جاسوس به جز هوش و جسارت و دانش جاسوسی و دریافت سریع و به موقع اطلاعات، باید توانایی و مهارت بدنی هم داشته‌باشد تا به محض لو رفتن یا احتمال دستگیری و مرگ، در چشم به هم زدنی خود را از مهلکه برهاند یا در صورت گرفتاری، یک تنه با فرد یا جماعتی طرف حساب شود. از آنجا که روش‌های جاسوسی و بحث‌های اطلاعاتی و امنیتی، گسترده، پیچیده و متفاوت است، فیلم‌های جاسوسی هم می‌توانند بسیار متنوع باشند. ضمن این‌که فیلم‌ها در این زمینه با اقتضائات زمانه هم پیش می‌روند، برای همین در فیلم‌های جاسوسی این سال‌ها، فارغ از جاسوسی به روش‌های کلاسیک و دستبرد فیزیکی اطلاعات و اسناد، جاسوسی اینترنتی و فعالیت‌های هکری هم حضوری جدی‌تر در فیلم‌های جاسوسی دارد.

چرا فیلم جاسوسی کم داریم؟
چرا سینمای ایران به ظرفیت فراوان فیلم‌های جاسوسی بی‌اعتناست و خیلی کم دست به جاسوس‌بازی می‌زند؟ یکی از مهم‌ترین دلایل آن نبود پشتوانه ادبی در این زمینه است. اگر ‌هالیوود و سینمای غرب همواره جاسوس‌های زبده، کاربلد، جذاب و کاریزماتیک در فیلم‌ها علم می‌کند و آثاری مهیج و درخشان می‌سازد و کلی تماشاگر در دنیا را مجذوب و سرگرم می‌کند، پشتوانه ادبی غنی و خوبی در این خصوص دارد و پس از موفقیت داستان‌ها و پاورقی‌ها در مطبوعات و درخشش کتاب‌هایی با قصه‌های جاسوسی، دست به اقتباس سینمایی و تلویزیونی آنها زده و در هر دو فضا بهره بسیار خوبی برده است. تا زمانی که ما ادبیات جاسوسی نداشته باشیم، توقع داشتن یک سینمای جاسوسی بیهوده است یا دست‌کم چندان پشتوانه مستمر و موثری نخواهد داشت. یکی از راهکارها در این زمینه، تربیت و آموزش نویسندگان نوجوان و جوان است. این مهم می‌تواند در دانشگاه‌های هنر و سینما و در شاخه‌های فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی جدی گرفته شود و قلم‌زدن و ساختن اثر در ژانرها و زیرژانرهای مختلف را تکلیف و وظیفه‌ای همیشگی بدانند. بعد از روند موفق ادبیات جاسوسی و تعامل مؤثر با سینماست که می‌توان نسبت به تولید فیلم‌های جاسوسی با‌کیفیت امیدوار بود. در زمینه نوشتن داستان‌ها یا فیلمنامه‌های جاسوسی، حتما باید از حضور مشاوران نهادهای امنیتی و اطلاعاتی استفاده کرد. اگر خودشان هم دست به قلم باشند چه بهتر. این حضور و همکاری با توجه به تخصص و تجارب مهم این افراد، نتایج مؤثر، ملموس و درخشانی در سینما و فیلم‌های جاسوسی و امنیتی خواهد داشت. اما یکی از اشکالات اینجاست که ملاحظات اطلاعاتی و موانع تعامل اهل ادبیات و سینما با نهادهای امنیتی، راه را بر این همکاری می‌بندد یا حداقل کار را بسیار سخت می‌کند و باعث می‌شود تعداد فیلم‌های سینمایی ساخته شده در این زمینه از شمار محدودی فراتر نرود. انتظار می‌رود نهادهای مسئول در این زمینه، همکاری موثر و مستمری با ادبیات و سینما داشته باشند و با تغییرات در اسم‌ها و با رعایت نکات امنیتی، اجازه روایت داستانی و سینمایی برخی پرونده‌های جاسوسی موفق و به سرانجام رسیده و رسانه‌ای شدن را صادر کنند تا ضمن خلق آثاری جذاب برای مطالعه و تماشا، هشدارهای امنیتی و اطلاعاتی آن هم تلنگری جدی به جاسوسان و خرابکاران احتمالی باشد. به‌جز این و فارغ از بحث آموزشی و تعامل با نهادهای امنیتی، حتی کپی و برگردان نمونه‌های موفق سینمای جهان هم برای تولید فیلم‌های جاسوسی پیشنهاد می‌شود. منظور تقلید نعل به نعل نیست بلکه می‌توان با الهام از ایده‌های آثار شاخص جهانی و هماهنگ‌سازی آن با فرهنگ و فضای ایرانی، به فیلم‌های جاسوسی مهیج ایرانی رسید.

کمی تا قسمتی جاسوس
در سال‌های اولیه پس از انقلاب، چندان خبری از فیلم‌های جاسوسی نبود و فضای هنوز ملتهب آن سال‌ها و ملاحظات سیاسی، اجازه نمی‌داد فیلمسازان به این سمت حرکت کنند. فیلم‌ها یا مربوط به جنگ و دفاع ‌مقدس بودند یا ملودرام‌های خانوادگی یا آثار حادثه‌ای. به‌تدریج چند فیلمساز چشمه‌هایی از جاسوس‌بازی را در بخش‌هایی از قصه‌های‌شان گنجاندند. نقطه‌ضعف (محمدرضا اعلامی)، تاواریش (مهدی فخیم‌زاده)، ابلیس (احمدرضا درویش)، منطقه ممنوع (رضا جعفری)، متهم (کریم آتشی)، حرفه‌ای (اسماعیل فلاح‌پور)، قانون (فرامرز قریبیان) و‌... برخی از فیلم‌هایی هستند که کمی تا قسمتی جاسوسی در آنها وجود دارد.
اما در سال‌های اخیر، جسارت فیلمسازان برای ورود بیشتر به این عرصه بارز و امیدوارکننده است و چند فیلم در سینمای ایران را می‌توان نام برد که موارد جاسوسی در آنها پررنگ و تعیین‌کننده است. بیشتر هم این اتفاق در فیلم‌هایی سیاسی و در فضای امنیتی و اطلاعاتی دیده شده است وگرنه هنوز با متر و معیارهای فیلم‌های جاسوسی صرف که در سینمای ‌هالیوود و غرب به‌وفور ساخته می‌شود، فاصله زیادی داریم. فیلم روباه به کارگردانی بهروز افخمی یکی از این آثار است که با وجود پرداختن به موضوع ترور دانشمندان هسته‌ای، پای جاسوس را هم به قصه‌اش باز می‌کند و حتی عنوان فیلم اشاره به او دارد. ورود برادر نتانیاهو به ایران در قالب یک توریست برای ترور یکی از دانشمندان هسته‌ای ایران، ایده جذابی است اما با جاسوس‌بازی نصف و نیمه و تقریبا ناموفقی طرفیم.
ابراهیم حاتمی‌کیا از‌جمله فیلمسازانی است که در دوران متأخر فیلمسازی‌اش، سراغ فضای امنیتی و اطلاعاتی رفته و هم در به رنگ ارغوان و هم در بادیگارد پای جاسوس را به قصه باز کرده و در کنار موضوعات اصلی، از چاشنی موش و گربه‌بازی فضای جاسوسی بهره برده است.
فضای برخی فیلم‌های محمدحسین مهدویان هم ایجاب کرد که برای افزایش تعلیق و هیجان قصه، سراغ جاسوسان و مسأله نفوذ و باگ‌های امنیتی و اطلاعاتی برود. این اتفاق به‌ویژه در دو فیلم ماجرای نیمروز و ماجرای نیمروز: رد خون رخ داده و شخصیت‌های مسعود کشمیری (مهدی پاکدل) و عباس زریبافان (حسین مهری) از نمونه‌های بارز جاسوس و نفوذی در دل گروه اطلاعاتی هستند.
قلاده‌های طلا (ابوالقاسم طالبی) یکی از فیلم‌هایی است که جاسوسی در آن محوری و تعیین‌کننده است. جاسوسی که با وجود مسائل امنیتی و اطلاعاتی در سطح ملی و مداخله نیروهای خارجی، زیرمجموعه تریلر سیاسی تعریف می‌شود.
فضای سازمان مجاهدین خلق و گروهک تروریستی منافقین هم به‌دلیل ماهیت آنها، مستعد روایت‌های جاسوسی، اطلاعاتی و امنیتی است. در فیلم‌های سیانور (بهروز شعیبی) و امکان مینا (کمال تبریزی) هم شاهد چنین جاسوس‌ها و مامورانی برای نفوذ و جمع‌آوری اطلاعات برای عملیات هستیم.
در فیلم‌های شبی که ماه کامل شد (نرگس آبیار) و روز صفر (سعید ملکان) هم که هر دو با محوریت یک تروریست روایت می‌شوند، بحث‌های اطلاعاتی و امنیتی به جاسوس‌بازی راه می‌دهد و بخش زیادی از تعلیق و هیجان قصه‌ها مبتنی بر نفوذ و عملیات‌های جاسوسان و ماموران به جبهه مخالف است.
فیلم لباس شخصی (امیرعباس ربیعی) یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمای ایران با فضای جاسوسی است که نفوذ ناخدا بهرام افضلی از اعضای حزب توده را روایت می‌کند که وقتی فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران بود به جرم جاسوسی و انتقال اسناد به‌کلی سری به اتحاد جماهیر شوروی دستگیر و اعدام شد. با این حال فیلم با وجود رونمایی در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر در سال ۹۸ به اکران عمومی نرسیده است. ملاحظاتی از این دست در سینمای ایران است که فیلمسازان را برای ساخت فیلم‌های جاسوسی دچار تردید اساسی می‌کند و باعث می‌شود قید قدم‌زدن در این مسیر را بزنند. وگرنه لباس شخصی از آنجا که سراغ یک پرونده مهم جاسوسی تاریخ ایران رفته و از قضا به خوبی و با جذابیت و التهاب هم آن را روایت کرده، چرا باید دچار چنین سرنوشتی شود؟
فیلم‌های ضد (امیرعباس ربیعی)، مصلحت (حسین دارابی)، هناس (حسین دارابی)، دیدن این فیلم جرم است (رضا زهتابچیان)، گناهکاران (فرامرز قریبیان)، مخمصه (محمدعلی سجادی) و کمدی‌هایی چون خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری (پیمان قاسمخانی) و جاسوس‌بازی (محمدرضا فاضلی) برخی دیگر از آثاری است که عناصر جاسوسی در آنها به چشم می‌خورد.

زیر سایه جیمزباند
اگر از فیلم‌های آلفرد هیچکاک نگذریم که تعلیق و سوسپانس را در بهترین شکل به نمایش می‌گذاشت و جاسوس‌بازی و موش و گربه بازی و تعقیب و گریز شخصیت‌ها نقش مهمی در جذابیت و هیجان روایت داشت و تاثیر غیرقابل انکار خود را بر فیلم‌های متاخر جاسوسی گذاشت، باید به پشتوانه ادبیاتی غرب برای بقا و ارتقای سینمای جاسوسی اشاره کرد و رمان‌های جاسوسی جان لوکاره (که سابقه خدمت در دستگاه‌های جاسوسی بریتانیا (ام‌آی‌فایو و ام‌آی‌سیکس) را داشت) و یان فلمینگ، فیلم‌های جاسوسی را متحول کرد و به اوج درخشش و محبوبیت رساند، به ویژه این دومی با نوشتن سری کتاب‌های جیمزباند، پاس گلی تماشایی به تولید مجموعه فیلم‌هایی با محوریت همین شخصیت داد؛ مامور سرویس اطلاعات مخفی انگلیس (MI۶) با کد شماره ۰۰۷ که دست به خطرناک‌ترین عملیات‌های جاسوسی به نفع بریتانیا می‌زند. شخصیت و کتاب‌ها و فیلم‌هایی که محصول دوران جنگ سرد بود و انگلستان و آمریکا به خوبی توانستند با اغراق‌های سینمایی آن را علیه شوروی علم کنند. سری فیلم‌های ماموریت غیرممکن با بازی تام کروز و هویت بورن با بازی مت دیمون از دیگر آثار مشهور سینمای جهان با فضای جاسوسی است.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها