خوشبختانه نسلی در دهه ۹۰ ظهور کرد که ارتباطات نهادی بیشتری داشتند و از درون گعدهها و کارگاههای نویسندگی بیرون آمدند و شبکهای از نویسندگان شکل گرفته که باز هم میتواند مایه امید باشد.
ازطرف دیگر بازار ادبیات داستانی در دهه ۹۰ در قبضه ادبیات ترجمه قرار گرفت. مخاطب داستان در ایران تقریبا قسمت عمده زمان مطالعه خویش را صرف خواندن آثار ترجمه میکند؛ اما پیوندی که همیشه بین ادبیات داستانی با مخاطب بودهاست دیگر وجود ندارد و ارتباطات کمتر شدهاست. تألیفات جدید در ایران بخش بسیار کوچکی از بازار است و جدایی بین نویسندههای تازهکارتر و مخاطب کتاب فارسی وجود دارد. در فضای ترجمه نیز دیگر با فضای قدیمیتر مواجه نیستیم که چند مترجم بسیار بزرگ و پرافتخار آثار را به قلم بکشند. حجم زیادی از آثار ترجمه کیفیت بالایی از نظر ادبی ندارد اما مخاطب زیادی دارد و مخاطب فکر میکند داستان خوب دنیا، همانی است که خریدهاست.
ادبیات تجاری که همیشه بدنه ادبیات بوده برای اینکه مخاطب را نگه دارد، درتلاش است بازار را در اختیار بگیرد و این بزرگترین خطری است که حتی خود ادبیات کلاسیک و ادبیات جهان را تهدید میکند. در این فضا کار نویسندگان فارسی بسیار سخت است؛ چراکه وسط بازار نیستند و سودآوری نشرهای بزرگ کشور به دلیل سرمایهگذاری بر ترجمه است. وی به رعایت نشدن حق مولف در کشورمان نیز اشاره کرد و گفت: ناشران هر ترجمهای را با هر کیفیتی وارد بازار میکنند و این امر بازار ادبیات ترجمه کممایه را مدام داغتر میکند. در چنین شرایطی کار اصلی و سخت نویسندگان این است که با بازار کممایه ترجمههای کممایه مقابله کنند؛ چراکه مترجمان پاسخگوی متنی که ترجمه میکنند نیستند و حق مولف وجود ندارد. نویسنده مسیر سختی دارد و ازطرفی مراحل تولید و چاپ کتاب دشوارشدهاست؛ ضمن اینکه ممیزی در بخش تألیف نیز ۱۰ برابر سختتر از ممیزی کتابهای ترجمه است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد