رفع تنش ها در عرصه های سیاسی یکی از ملزومات دنیای کنونی و خواسته اساسی مردم از دولت هاست چرا که اعتمادسازی در میان ملت ها و دولت های دوست علاوه بر توسعه سیاسی می تواند به گشایش های اقتصادی هم بینجامد.البته اتخاذ سیاست دوستی و تعامل با دولت ها تناقضی با ایستادن بر ارمان ها ندارد و نباید آن را به لبخند به دشمنان قسم خورده تعبیر کرد و عزت و مصالح ملی را فدای آن کرد؛ موضوع مذکرات برجام یکی از اقدامت دستگاه دیپلماسی که مردم از دو منظر شاهد آن هستند نسخه اول مربوط به دولت تدبیر و امید بود که نتیجه اش امید واهی دولتمردان به وعده های آمریکا بود که نهایتا با پاره کردن برجام و خروج آمریکا به بن بست رسید و حالا با رویکرد جدیدی در دولت سیزدهم مورد پیگیری قرار گرفته و احیای برجام به موازات سایر ماموریت های دولت پیگیری می شود.اخبار توافق هسته ای با دولت های غربی همواره جزو اخباری است که مخاطبان آن را رصد کرده و در جریان افت و خیزهای آن هستند حوزه ایی که با سکانداری دولت سیزدهم متحول شده و اما و اگرهایی از سوی برخی منتقدان در افکارعمومی مطرح و طور القا شد که این دولت مخالف ارتباط با دیگر کشورهاست اما تحرکات دیپلماسی ورق را برگرداند و ما شاهد گشایش های زیادی در عرصه دیپلماتیک شدیم؛ از سرگیری روابط با عربستان سعودی و اقدامات انجام شده در خصوص احیای رابطه ایران و قاهره از این جنس است.ابوالفضل عمویی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که از پیشینه رسانه ای برخوردار است است هم با ابراز خرسندی از مواضع دیپلماتیک دولت بر این مساله تاکید دارد که دولت سیزدهم با پیشدستی در فعال کردن همکاریها، علاوه بر افزایش سطح روابط با دولتها، منجر به رفع موانع موجود در پیوستن به سازمان همکاری شانگهای شد و نهایتا این روند بعد از 15 سال پیگیری جمهوری اسلامی به ثمر نشست و ایران عضو رسمی سازمان همکاری شانگهای شد.وی با اشاره به این مطلب که بعد از چین و روسیه، سومین کشوری هستیم که بیشترین تعداد همسایه را داریم و از نفوذ فرهنگی خوبی در همسایگانمان برخوردار هستیم، لذا نباید فرصت همسایگی را نادیده بگیریم. 15 کشور با حدود 500 میلیون نفر جمعیت در اطراف ما زندگی میکنند و تعاملات فرهنگی و سابقه تاریخی ما با این کشورها میتواند فرصت مناسبی برای زیرساخت توسعه ارتباطات باشد.
در ادامه نسخه کامل گفتوگوی تفصیلی امین صبحی با با ابوالفضل عمویی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از لنز نگاهتان میگذرد.
شما میتوانید فیلم های مرتبط با جام پلاس را در اینجا مشاهده کنید.
مدتهای مدیدی است که طرح ممنوعیت انتخاب یا انتصاب مقامات و مدیران دارای تابعیت دوگانه در مجلس و به طور ویژه در کمیسیون امنیت ملی مطرح است، در نهایت روند این ماجرا به کجا رسیده است؟
از سالهای گذشته طرحی توسط برخی نمایندگان در مجلس مطرح بود تا با استناد به آن شرایط انتصاب افرادی که تابعیت غیرایرانی یا تابعیت مضاعف دارند، در مناصب حساس کشوری با برخی ملاحظات همراه باشد. این طرح مربوط به مجلس دهم بود و ثبتکنندگان آن، در مجلس یازدهم مجددا آن را پیگیری کردند و به کمیسیون امنیت ملی ارجاع شد و با اصلاحاتی مورد تصویب این کمیسیون قرار گرفت. عمده اصلاحات مربوط به این است که انتصاب مقامات دولتی با ملاحظات و دقت بیشتری صورت گیرد. این نظارت در حال حاضر از دو روش انجام میشود؛ یکی بحث استعلاماتی که برای انتصاب افراد در مشاغل حساس وجود دارد و دیگری مربوط به قانونی است که در مجلس مصوب شده است اما به جهت حساسیت این موضوع، تعدادی از نمایندگان این مسأله را در قالب جداگانهای مطرح کردند و طرح مزبور بعد از چند جلسه گفتوگو و پیشنهاد در کمیسیون امنیت ملی، آماده ارائه و رسیدگی در صحن علنی مجلس است اما همانطور که مطلع هستید تراکم طرحها و لوایح مجلس زیاد است و رسیدگی به آن زمان میبرد. اما مجلس شورای اسلامی انتصابات دولت را پیگیر کرده و نسبت به این موضوع حساس است، البته مطلع هستیم که دولت محترم نیز اهتمام زیادی در این خصوص دارد و با رویکردهای قوی نظارتی مانع انتصاب افراد دوتابعیتی در سمتهای دولتی میشود به همین دلیل تاکنون گزارشی درباره افرادی که تابعیت مضاعف داشته باشند و در مناصب مدیریتی کشور از آنها استفاده شده باشد، دریافت نکردهایم.
البته توجه به این نکته ضرورت دارد که این قوانین مربوط به فرآیند عمومی مدیریتی است، چرا که برخی افراد ایرانی که تابعیت مضاعف خارجی گرفتند از تخصصهای ویژهای برخوردار هستند و ممکن است کشور برای انجام برخی امور به آنها نیاز داشته باشد. بهرهبرداری از این افراد در مواد 989 و 982 طرح اصلاحی مورد توجه قرار گرفته است و طبق آن، افراد دوتابعیتی با صلاحدید مقام ارشد دستگاهی و با در نظر گرفتن شرایطی میتوانند با مجموعههای دولتی همکاری کنند. نکته کلیدی این است که بهرغم حساسیتی که در تعهد ملی و بهکارگیری افراد دوتابعیتی داریم اما در عین حال راه را برای حضور این افراد در تخصصهای مختلف نبستهایم و فقط ملاحظاتی را برای نحوه فعالیت آنها اتخاذ کردهایم تا اگر نظام حاکمیتی و دستگاههای دولتی به این نتیجه برسند که به تخصص این افراد نیازمند هستند بتوانند ذیل شرایط خاصی با آنها همکاری کنند، لذا این استثنائات در طرح کمیسیون امنیت ملی لحاظ شده است اما رسیدگی به آن در صحن علنی زمانبر است و امیدواریم سریعتر به نتیجه برسد.
پس میتوان گفت برای دوتابعیتیهای رفع محدودیت وجود دارد؟
بسته به درخواست و اعلام نیاز دستگاههای حاکمیتی این موضوع قابل پیگیری است.
اخیرا دیداری با دبیر شورایعالی امنیت ملی داشتید، درخصوص جزئیات این دیدار و تعاملات بین مجلس و شورای امنیت ملی بفرمایید؟
همانطور که مطلع هستید شورایعالی امنیت ملی طبق اصل 176 و اصلاحیه قانون اساسی در سال 68 تشکیل شد. این شورا نهاد بالادستی و مسئول هماهنگسازی سیاستهای امنیتی و دفاعی کشور است، از جهت کاری مشابهتهایی بین فعالیتهای این شورا و کمیسیون امنیت ملی و سیاستهای خارجی مجلس شورای اسلامی وجود دارد. بعد از 10 سال مدیریت آقای شمخانی بر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی یک دبیر تازهنفس و جدید برای این شورا منصوب شده است. لازم بود در این مرحله مسیر همکاری بین کمیسیون امنیت ملی و دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی را طراحی کنیم و این جلسه مشترک به همین منظور برنامهریزی شد. قبل از این دیدار، بارها با دبیر شورایعالی امنیت ملی وقت جلساتی را برگزار کردیم و ایشان در مجلس شورای اسلامی حضور یافتند. این جلسه بعد از گذشت چند هفته از انتصاب آقای احمدیان در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی تشکیل شد و تبادلنظر و طرح دیدگاههای کلی برای نحوه همکاری مورد گفتوگو قرار گرفت و نمایندگان هم ضمن آشنایی با دیدگاههای ایشان، گوشزد کردن فرصت همکاری و بحث و بررسی درخصوص نکات محوری فعالیت مشترک مجلس و شورایعالی در موضوعات امنیتی، انتصاب ایشان را تبریک گفتند. یکی از موضوعات کلیدی مطرح شده در این جلسه توجه به جایگاه قانونی مجلس، بیان اهمیت قوانینی که مجلس در حوزه امنیتی وضع کرده است و ضرورت تنقیح قوانین بود که دبیر شورایعالی امنیت ملی مطرح کردند. اینکه باید متقن عمل کنیم و با برخی قانونگذاریها دستوپای مردم و حاکمیت را برای اداره امور نبندیم. عناوین زیادی از قانون داریم و نقد وارد به روند قانونگذاری در کشور است.
عناوین قانونی ما بیش از 12هزار قانون است. برخی از اینها کهنه شده و مناسب شرایط روز نیست و نیازمند اصلاح است که به این فرآیند تنقیح قوانین میگویند.
در این خصوص اقدامی هم صورت گرفته است؟
دکتر قالیباف ماموریت تنقیح قوانین را به چند کمیته واگذار کردند و در حال حاضر این موضوع مهم با حضور افراد خبره و استفاده از ظرفیتهای هوشمند مثل هوش مصنوعی مورد بررسی و پیگیری قرار گرفته است تا بهاین ترتیب عناوین مشابه قوانین قدیمی یا متعارض شناسایی و تبدیل به بسته تنقیح قوانین شوند. گفتوگو درباره تنقیح قوانین یکی از مباحث جدی این جلسه بود، ولی اصل دیدار با هدف آشنایی و ریلگذاری برای ادامه همکاری کمیسیون امنیت ملی و دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی انجام شد و گفتوگوهایی درباره ظرفیتهای قانونی و حقوقی مرتبط با این حوزه مطرح شد.
تحلیل و نظر شما درباره حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم بهخصوص اقدامات انجام شده در زمینه تقویت دیپلماسی همسایگی چیست؟
دولت سیزدهم چند محور را در حوزه دیپلماسی دنبال میکند که یکی از آنها تقویت همکاری با همسایگان در چارچوب سیاست همسایگی است. من فکر میکنم دولت در این مسیر گامهای مؤثری را برداشته که از جمله آنها میتوان به تقویت همکاری با کشورهای آسیای میانه اشاره کرد که در ماههای ابتدایی فعالیت دولت صورت گرفت. آسیای میانه یکی از ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی تمدن ایران است که کمی مغفول مانده بود. توسعه روابط با تاجیکستان کشور همزبان ما شاهد مثال این قضیهای است که روابط سطح پایینی با کشورمان داشت و موضوعات مختلف تبدیل به چالش میشد که از جمله آنها میتوان به مخالفت تاجیکستان با عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای اشاره کرد. خوشبختانه گفتوگوها و مسیری که دولت سیزدهم برای فعال کردن همکاریها در پیش گرفت علاوه بر افزایش سطح روابط با دولت تاجیکستان، منجر به رفع موانع موجود در پیوستن به سازمان همکاری شانگهای شد و نهایتا این روند بعد از 15 سال پیگیری جمهوری اسلامی به ثمر نشست و ایران عضو رسمی سازمان همکاری شانگهای شد. اقدامات مؤثری هم در تعامل با ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان انجام شد. شکایت ترکمنستان درخصوص صادرات گاز به ایران تبدیل به یک کلاف سردرگم شده بود اما مذاکرات صورت گرفته شرایطی را فراهم کرد که روابط ما با ترکمنستان وارد مرحله بسیار خوبی شد تا جایی که تبدیل به یکی از کانونهای سوآپ گاز ترکمنستان به سمت شرق شدیم و با این ظرفیت در مقاطعی که استانهای شمالی کشورمان نیاز به گازرسانی اضطراری دارند، میتوانیم راحتتر و سریعتر اقدام به تامین انرژی کنیم. در جنوب کشور یعنی حاشیه خلیجفارس شاهد اقدام بارز احیای روابط دوجانبه با عربستان و یک گام بلند دیپلماتیک بودیم و نهایتا روابط عربستان و ایران که به مدت هفت سال قطع بود، از سر گرفته شد و همین امر فرصت جدیدی را برای توسعه تعاملات کشور با کشورهای حاشیه خلیجفارس و عربی فراهم کرد و سفر پیوسته وزیر خارجه به چهار کشور حاشیه جنوب خلیجفارس از ثمرات این تجدیدروابط بود.
این موضوع فقط محدود به جنوب کشور نمیشود بلکه در غرب نیز گامهای مؤثری درخصوص تعامل با عراق و ترکیه برداشتیم؛ چشمانداز توسعه تجاری در تعاملات ترکیه بسیار روشن است و رشد خوبی را در این مسیر داشتیم. در مورد عراق هم همینطور است و اقدامات مؤثری درخصوص چالش ایران و عراق که مربوط به انباشت بدهیهاست، صورت گرفت و گامهایی برای حلوفصل این موضوع برداشته شد. قواعد جدیدی که طرفهای آمریکایی برای فعالیت بانکهای عراقی در تسویه بدهی شرکتهای ایرانی طراحی کرده بودند، میتوانست تبدیل به چالش شود اما از این مسیر هم عبور کردیم.
مجموعا میخواهم عرض کنم دولت در تحقق سیاست همسایگی گامهای روبهجلو و مثبتی را برداشته که دستاوردهای زیادی برای کشور داشته است. بعد از چین و روسیه، سومین کشوری هستیم که بیشترین تعداد همسایه را داریم و از نفوذ فرهنگی خوبی در همسایگانمان برخوردار هستیم، لذا نباید فرصت همسایگی را نادیده بگیریم. 15 کشور با حدود 500 میلیون نفر جمعیت در اطراف ما زندگی میکنند و تعاملات فرهنگی و سابقه تاریخی ما با این کشورها میتواند فرصت مناسبی برای زیرساخت توسعه ارتباطات باشد. من فکر میکنم رویکرد دولت جدید در توجه به همسایگان و اقداماتی که در اینخصوص صورت گرفته هر دو دستاورد مثبتی برای کشور داشته است. این یکی از سیاستهایی بود که دولت آن را پیگیری کرده است و سیاست دیگر هم مربوط به توسعه همکاری با کشورهای حوزه آسیا و اوراسیا میشود.
بنابراین میتوان گفت با توجه به دیپلماسی همسایگی، فرصتهایی قابل ملاحظهای خلق و ساخته شد؛ مثلا سفر رئیسجمهور به پکن بعد از چندین سال اولین سفر رسمی بوده که سفر بسیار مهمی بود و با استقبال خوب طرف چینی مواجه شد و بازتاب آن در محافل فکری دنیا و رسانههای بینالمللی بسیار گسترده بود.
چین شریک اول تجاری ماست و زمینههای همکاری ما با چین بسیار زیاد است و فکر میکنم تجارت 27 میلیارد دلاری امروز ما با چین، ظرفیت چندبرابر شدن دارد اما رسیدن به این جایگاه نیازمند برنامهریزی دقیق است، بهویژه که در حال حاضر چین تبدیل به یکی از کانونهای اصلی پیشران توسعه بینالمللی شده است که از مزایای زیادی ازجمله منابع مالی و ظرفیتهای فناوری و تکنولوژیک برخوردار است.
امروز رقابت پیشبرد فناوری بین چین و آمریکا در برخی حوزهها شانه به شانه است و حتی در برخی از حوزهها چینیها از آمریکا جلوتر افتادهاند از همینرو تقویت همبستگی ایران و چین میتواند زمینهساز توسعه کشور هم باشد. این در حالی است که چینیها نگاه ویژهای به غرب خود دارند و موضوع کریدور و جاده را با دقت دنبال میکنند و موقعیت ژئوپلتیک و جغرافیایی ایران در دسترسی چین به سمت غرب یکی از فرصتهای بینظیر در این حوزه است.
این موضوع فقط محدود به چین نیست و پس از جنگ اوکراین، ارتباطات اقتصادی ما با روسیه توسعه یافته است. مشارکت طرف روس در تکمیل کریدور شمال ـ جنوب از طریق خطآهن رشت ـ آستارا نمونه آخر و مشهور گسترش تعاملات است. این مسیر حدود 160 کیلومتری سالها نقطه انقطاع کریدور ریلی ما در شمال و جنوب و نیازمند سرمایهگذاری و مشارکت فنی بود که طرف روس با انگیزهای که بعد از جنگ اوکراین برای استفاده از مسیرهای دریایی و جنوب خود برای رسیدن به کشورهای مقصد تجاریاش ازجمله هندوستان پیدا کرده بود، توجه ویژهای به این موضوع کرد و نهایتا پس از انجام گفتوگوهای مشترک، قراردادی با حضور رؤسایجمهور دو کشور امضا شد. علاوه بر این تجارت ایران و روسیه در آستانه رسیدن به مبلغ پنج میلیارد دلار است که این هم یکی از رویکردها بود. سفر رئیسجمهور به آمریکای لاتین هم یک نقطه کانونی بود؛ بهرغم نزدیکی آمریکای لاتین به ایالات متحده اما صداهای ضد یکجانبهگرایی از آنجا بلند میشود و این شرایط فرصت مناسبی را برای تجارت و حضور ایران فراهم میکند. کشورهای انقلابی آن منطقه ـ که شامل کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه میشود ـ این فرصت را برای ایران فراهم کردهاند و ما میتوانیم از آنها بهعنوان شرکای سیاسی خود برای پیشبرد چندجانبهگرایی یاد کنیم و آنها را بهعنوان شرکای اقتصادی خود ببینیم.
تعاملاتی که مطرح کردید منتقدانی دارد؛ آنها میگویند نتیجه این تعامل با کشورهایی نظیر چین آوردهای برای مردم ندارد و به قولی قرار است بیشتر از اینکه خدمات بگیرم خدمات بدهیم. در نهایت مردم ثمره این دیپلماسی موفق را چطور قرار است بر سر سفرههایشان احساس کنند؟
به موضوع مهمی اشاره کردید. واقعیت این است گامهای مؤثری برای تقویت دیپلماسی اقتصادی برداشته شده است؛ کشور ما تحت سنگینترین تحریمهای یکجانبه و ظالمانه قرار دارد اما تجارت خارجی ما بهرغم این هجمه از 130 میلیارد دلار عبور کرده است و این نشانه روشنی برای بیان این مطلب است که این میزان تجارت که شامل صادرات کالا یا واردات مواد اولیه میشود، چرخ تولید را در کشور میچرخاند اما اینکه بگوییم همین الان سر سفره مردم نشسته است، درست نیست و این فرآیند زمانبر است. مثال روشن در موضوع حوزه آمریکایلاتین است و به دو موضوع اشاره میکنم؛ ونزوئلا مهمترین شریک ما در آمریکای لاتین است که خدمات فنی و مهندسی به آنجا صادر کردیم و در یک مورد از پالایشگاههایشان اقدامات نوسازی انجام دادیم و یک مورد هم در دوره سفر رئیسجمهور رونمایی شد و برنامههای مشترک دیگری هم داریم و در حال بهروزرسانی آنها هستیم.
کشور ما بهازای این خدمات علاوه بر دریافت نفت، به کالاهای مورد نیاز خود نیز دسترسی پیدا میکند و این تجارت دوجانبه اینگونه پیش میرود. یعنی مهندس ایرانی در ونزوئلا برای ایرانی خلق ثروت میکند. درخصوص کوبا هم باید به نکتهای اشاره کنم. این کشور یکی از منابع مهم تامین مواد اولیه واکسن در ایران است؛ یعنی انستیتو پاستور ما برای تامین نیازهای بهداشتی کشورمان همکاری نزدیکی با طرف کوبایی دارد. یکی از واکسنهای ایرانی که در دوران کرونا تولید شد با مشارکت طرف کوبایی بود. بهرغم تحریم 70 سالهای که کوبا گذرانده اما صاحب یکی از پیشرفتهترین نظامهای درمانی و بهداشتی دنیاست و در این زمینه شریک خوبی برای ما بودند و ما هم در تامین نیازهای آنها گامهایی برداشتیم. این دو نشانه را بیان کردم تا مشخص شود همکاریهای خارجی و بهصورت خاص تعاملات صورت گرفته در آمریکای لاتین چه دستاوردهایی را برای کشور داشته است؛ البته نیاز کشور ما برخورداری از تجارتی بیش از 130 میلیارد دلاری است. ایران در بسیاری از حوزهها نیازمند سرمایهگذاری خارجی و فناوریهای نوین ـ که در دنیا از آن بهرهمند میشوند ـ است. در حال حاضر نیاز کشور را در بسیاری از حوزهها تامین کردیم ولی پیشرفت کشور نیازمند برخورداری از دو مؤلفه است؛ نخست سرمایه کلانی که بتوانیم از طرفهای بینالمللی تامین کنیم و دیگری فناوریهای نو! در واقع کنار گامهای مثبتی که اخیرا برای پیشبرد دیپلماسی در سیاست همسایگی و توسعه روابط با طرفهای مختلف بینالمللی در آسیا، اوراسیا و آمریکای لاتین صورت گرفته اما به کاری فراتر از این نیاز داریم و آن هم جانمایی ایران یا جمهوری اسلامی در نظام بینالملل است. در حال حاضر دنیا در حال تغییر است و تحولات بینالمللی به سرعت پیش میرود و یک نظام بینالمللی فارغ از یکجانبهگرایی آمریکا در حال شکلگیری است. موضوع اوکراین، خیزش چین و اتحاد بریکس نشانههای این جهان در حال ظهور است و مهم است که جمهوری اسلامی نقش خود را در این دوران جدید تعریف کرده و زنجیرههای ارزش بینالمللی را بشناسد و با این زنجیرهها وارد تعامل شده و برای خود نقش تعریف کند. ما نمیتوانیم در آینده صرفا صادرکننده نفت، گاز و میعانات باشیم. این کفایت یک جامعه 85 میلیون نفری با انتظارات بهروز را نمیدهد، بنابراین در این مسیر نیازمند فعالیت فراتر از اینها هستیم و باید چالشهای ما با همسایگان و کشورهایی که ممکن است در مسیر پیشرفت ایران مسأله ایجاد کنند، حل و فصل شود ولی فراتر از آن باید به این مسأله بپردازیم که کجای این نقشه بینالمللی تعریف میشویم و چه اقداماتی را میتوانیم برای این تعریف انجام دهیم و چه آوردههایی را باید روی میز مذاکرات بینالمللی بگذاریم و ازهمه مهمتر با داشتهها و توانمندیهای خودمان که شامل موقعیت ژئوپلتیک، ذخایر انرژی، نیروی انسانی تحصیلکرده، نفوذ فرهنگی و سیاسی در منطقه و ... است چه دستاوردهایی را میتوانیم در این نقشه بینالمللی طراحی کنیم.
به مذاکرات بینالمللی اشاره کردید. اخیرا اخباری درخصوص توافقات هسته ای مطرح شده است؛ راست و دروغ این موضوع به چه صورت است؟
موضوع هستهای ابعاد مختلفی دارد؛ اگر بخواهم در این خصوص شفافسازی کنم تا به مخاطب اخبار مرتبط با موضوع مذاکرات و مباحث هستهای کمک کند، باید اشاره کنم که در حال حاضر سه مسیر وجود دارد؛ مسیر اول که به آن اشاره کردید مربوط به همکاریهای ایران و آژانس میشود. مسیر دوم تعاملات ما با کشورهای اروپایی و مسیر آخر بحث آمریکاییهاست که اعلام کردند میخواهند به توافق سال 2015 یا برجام بازگردند. هرکدام از این موارد موضوعاتی جداگانه اما در عین حال روی هم تاثیرگذار است. شاید برای همین است که مخاطبان در پیگیری اخبار موضوع را پیچیده میبینند و با اینکه اخبار را میخوانند متوجه نمیشوند چه اتفاقی میافتد. در موضوع مرتبط با بحث آژانس مذاکرات ما با گروه 1+4، بعد از روی کارآمدن دولت آمریکا آغاز شد.
دولت بایدن ابتدا اعلام کرد سیاست فشار حداکثری که ترامپ دنبال میکرد و اینکه از برجام خارج شد، سیاست غلطی بود و دستاوردی برای آمریکا نداشت و ضررهایی را به آنها تحمیل کرد، پس خواستار بازگشت به توافق هستند. این توافق بین ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+4 همچنان باقی بود و باقی هست. این طرف آمریکایی است که از این اتاق خارج شده و میخواهد مجددا به اتاق مذاکره بازگردد. برای بازگشت چه شروطی لازم بود؟ ما شفاف و ساده بیان کردیم آمریکاییها باید تحریمهایی که بعد از خروج گذاشتند را لغو کرده و تحریمهایی که داخل برجام متعهد به آن بودند را بردارند و بعد از راستیآزمایی، میتوانند به میز مذاکره ایران و 1+5 برگردند و گروه 1+4 مجددا 1+5 شود. این مذاکره که چه تحریمهایی باید رفع شود و مقاومت آمریکاییها برای دور نگه داشتن تحریمها حدودا یک سال و نیم طول کشید. نکته کلیدی این بود که ما حاضر نبودیم با آمریکاییها پشت یک میز بنشینیم زیرا آمریکاییها از این توافق خارج شده بودند.
آمریکاییها خیلی سادهتر و با یک دستور اجرایی میتوانستند کل تحریمهایی که ترامپ گذاشته بود را حداقل درباره برجام لغو و اعلام کنند که به تعهدات سابق خود برمیگردند و متقابلا تحریمهای بعدی را رفع کنند. اما عملا در خصوص تک تک تحریمها مقاومت کردند که همین باعث پیچیده شدن مذاکرات و پیگیری مردم در خصوص چرایی طولانی شدن روند مذاکرات شد. از این سو برنامه هستهای ما به سرعت پیش میرفت و آن را معطل محدودیتها نکردیم. طبق پاراگراف 26 و 36 برجام این حق ما بود چون عنوان شده بود در صورتی که طرف مقابل تعهدات خود را انجام ندهد ما هم محدودیتهای خود را رفع میکنیم. به غیر از آن در قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها که در مجلس تصویب شد، دولت را مکلف کردیم این محدودیتها را رفع کند و صنعت هستهای را پیش ببرد. در مرداد و شهریور سال گذشته مذاکرات به مراحلی رسید که به یک متن خیلی نزدیک شدیم. اما اشکالی سر یک موضوع باقی مانده بود و آن هم این بود که اصرار داشتیم پرونده ادعایی که رژیم صهیونیستی علیه برنامه هستهای ما در آژانس ساخته بود با مشارکت طرف غربی سریعتر جمعبندی و این ادعاها از برنامه هستهای ایران رفع شود. این موضوع معروف به موضوع 4 مکان بود و احتمالا مخاطبان شما این موضوع را در اخبار شنیدهاند.
اگر تشریح کنید خوب است.
رژیم صهیونیستی اخباری را منتشر و درباره 4 نقطه از ایران برای بازرسان آژانس ابهاماتی ایجاد کرد که این اماکن غیر از مکانهای هستهای ایران است و ادعا شد ایران در آنجا فعالیت هستهای انجام داده است. ما مشکلی از جهت نظارت بر برنامه هستهای خود نداریم اما سوالمان این است که مابهازای این نظارتها چیست؟ چون نسبت به صلحآمیز بودن ماهیت برنامه هستهای خود اطمینان داریم. پس هیچگاه با نظارت مشکلی نداشتیم اما حرفمان این بود که این نظارتها باید دستاوردی داشته باشد.
ما کشوری هستیم که تاکنون مقصد بیشترین نظارتهای آژانس بودیم و این سؤال همواره در محافل فکری ایران مطرح بود چرا با وجود همکاریهایی که میکنیم این پروندهها بسته نمیشود؟ سوالی که هربار مطرح میشود. بازرس میآید، میبیند و دسترسی دائم به برنامه هستهای ما دارد.
اینجا بود که ابهامی در خصوص سیاسیکاری عملکرد دبیرخانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شد. این موضوع بین ایران و آژانس ماند و طرف آمریکایی مرداد سال گذشته با اشاره به در پیش بودن انتخابات کنگره آمریکا گفت الان نمیتوانم این موضوع را حل کنم و عملا در رسیدن به توافقی که خیلی به آن نزدیک بودیم، فاصله ایجاد شد. موضوع طرف مقابل این بود که چه اتفاقی در انتخابات کنگره میافتد و همینطور که دیدید حزب دموکرات حاکمیت مجلس نمایندگان را از دست داد.
پس از آن چند اتفاق دیگر نیز افتاد. نخست بعد از فوت خانم مهسا امینی اغتشاشاتی در ایران شکل گرفت و ابهاماتی درباره فوت ایشان در بخشی از جامعه به وجود آمد اما جریانات ضد نظام و برانداز سعی کردند این مسأله را تبدیل به یک ناامنی و بینظمی عمومی کنند و متاسفانه برخی از طرفهای مذاکره کننده نیز از این روند حمایت کردند. یعنی کشورهای اروپایی که پیش از آن میگفتند آماده همکاری هستیم با آغاز اغتشاشات در ایران موضعگیری در حمایت از این جریانات کردند. شاید دچار یک بدفهمی از اتفاقات ایران شدند و فکر کردند تغییر سیاسی رخ میدهد ولی واضح بود که بعد از چند ماه، خود مردم خود این صحنه را جمع میکنند.
مجلس و دولت هم سعی کردند ابهامات پیش آمده در خصوص فوت خانم امینی را پاسخ دهند. در ادامه بخشی از جریان ضدانقلاب و برانداز که اغتشاش کرده و امنیت عمومی را به چالش میکشیدند، مدیریت شدند؛ یعنی برخی افراد دستگیر شدند و گروه دیگر هم به این نتیجه رسیدند که اقدام آنها موثر نیست.
طرف مقابل این چند ماه زمان را از دست داد در حالی که برنامه هستهای ایران ادامه داشت و 60 درصد غنیسازی میکنیم و امروز 114 کیلو اورانیوم غنیشده 60 درصد داریم که بخشی از آن را برای تولید ماده مولیودن استفاده میکنیم که در مقابله با سرطان مفید است یعنی ما از برنامه هستهای کشورمان بهرهبرداری میکنیم و طرف مقابل ادعا میکرد ما نگران هستیم اورانیوم ایران از یک سطحی بالاتر رفته و این ابهام را مطرح میکردند که به سمت تسلیحات میرویم یا خیر! پاسخ ما از ابتدا روشن بود که دنبال تسلیحات نبودیم. اما اگر طرفهای غربی نگران برنامه هستهای ایران هستند باید جدیتر با آن مواجه شد.
در موضوع ادعایی رژیم صهیونیستی درباره آن 4 مکان، طرف مقابل اعلام کرد درباره یکی از مکانها معروف به سایت جابربن حیان ادعا و سؤال جدیدی ندارد. درباره سایت دیگر معروف به سایت مریوان در نزدیکی شهر آباده، ایران توضیحاتی ارائه کرد و دبیرخانه آژانس هم اعلام کرد در مرحله فعلی سوالی ندارد؛ یعنی گام به جلو برداشته شد. البته همه چالشهای ما با آژانس حل نشده است. واقعیت این است که برخی مواقع اراده سیاسی در این زمینه موثر است. یکی از این مسیرها برای رفع ابهام طرف مقابل بود.
دو مکان ادعایی دیگر چیست؟
دو مکان دیگر که طرف مقابل درباره آن سؤال دارد، تورقوزآباد و ورامین است. در خصوص این مکانها هم توضیح داریم و نسبت به عملکرد خود مطمئنیم اما واقعیت این است که حل و فصل موضوع را به صورت گام به گام جلو میبریم تا ببینیم چه عملکردی در خصوص موضوعات قبلی دارند تا موضوعات بعدی را ارائه دهیم. فکر میکنم مسیر همکاریهای ما و آژانس مسیر روشنی است. در این چارچوب گفتوگوهایی با طرف اروپایی هم وجود دارد. آخرین مورد مذاکراتی بود که آقای باقریکنی، معاون سیاسی وزارت خارجه و مذاکرهکننده ارشد کشورمان اسفند ماه در اسلو با طرفهای اروپایی داشت و این مذاکرات اخیرا در ابوظبی دنبال شد. یک مسیر دیگر هم بحث تبادل پیام بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده است که با مشارکت واسطههایی از جمله واسطه عمانی صورت میگیرد و گامهایی در این خصوص برداشته شده اما تا حل و فصل موضوع فاصله داریم. همه این اقدامات به این جهت است که موضوع رفع تحریمها و حفظ حقوق هستهای خود را پیش ببریم. کشور علاقهمند دستیابی به توافق است، اراده سیاسی برای این موضوع در کشور وجود دارد ولی این منوط به حفظ منافع ملی است و امیدواریم با ابتکاراتی که پیگیری میشود این نتیجه حاصل شود.
آخرین پیام دریافتی از سوی غربیها مربوط به چه زمانی بوده؟ رویکرد پیامهایی که ارسال میشود به چه صورت است؟
جمله معروفی است که میگویند ذیل دوربین رسانهها خیلی راحت نمیتوان مذاکره کرد. مسیر مذاکراتی وجود دارد. کلیت روند مذاکرات این است که طرف اروپایی و آمریکایی آماده هستند تا برای کاهش تنش با کشور ما گامهایی را بردارند. جمهوری اسلامی در این مسیر اقدامات روشنی را برای کاهش تنش مطالبه میکند و فکر میکنم بخشی از پیام وزیر خارجه عمان، ناظر به این مسأله بود و اعلام کرد گامهایی برای تبادل سریعتر زندانیان در پیش داریم.
در بخشی از فرمایش خود به بررسی موضوع اغتشاشات و اعتراضات پاییز پرداختید و به این موضوع اشاره کردید که برخی بازداشت و توجیه شدند. با توجه به اینکه مختصات جنگ هیبریدی که علیه ایران صورت گرفته همگان آشنا هستند؛ درخصوص اقناعسازی افرادی که متاسفانه باتوجه به شرایط رسانهای و جو احساسی که در کشور ایجاد شده بود دچار شبهاتی شده بودند چه اقداماتی صورت گرفته است؟
وقایع پاییز سال 1401 از چند منظر قابل توجه است؛ ولی بخشی که میخواهم در تحلیل عمومی این واقعه اشاره کنم، این است که نمیتوان نارضایتیها و ابهاماتی را که در کارآمدی بخشهایی از نظام اداری ما وجود دارد، انکار کرد.
ممکن است مردم از برخی امور حوزه اقتصادی، حوزه فرهنگی و اجتماعی ناراضی باشند، این حق مردم است و اتفاقا باید حق اعتراض و انتقاد مردم را به رسمیت شناخت. نوع عملکرد و مواجهه پلیس با موضوع بیحجابی، یکی از این موضوعات چالشی بود. این فضاسازی در حوزه رسانه بود که در گشت امنیت اخلاقی برخورد تندی با افراد بازداشتشده، صورت میگیرد. فوت خانم امینی بر موج این ابهام افزود و بخشی از جامعه واقعا درگیر این سؤال شدند که چه اتفاقی افتادهاست؟ یک نفر که در محیط اداره پلیس بوده، فوت شدهاست.
شاید لازم بود اطلاعرسانی سریعتری از این موضوع میکردیم. شاهد بودم دوستان ما در صداوسیما تلاش بسیاری کردند تا به فیلمهای پلیس امنیت اخلاقی دسترسی یافته و آنها را منتشر و سریعتر در این خصوص شفافسازی کنند. شاید این گذر زمان هم به یکی از نقاط آسیبزای عملکرد عمومی نظام بروکراتیک کشور تبدیل شد. در این چارچوب گامهایی برای رفع ابهام برداشتهشد و دولت سریعا کمیتهای را تشکیل داد و سعی کرد در مورد فوت خانم امینی اطلاعرسانی کند و مهمتر از آن نهاد تخصصی همچون پزشکیقانونی وارد شد و چند پزشک معتمد بدون وابستگی دولتی حاضر به کالبدشکافی خانم مهسا امینی شدند و گزارش خود را منتشر کردند. در مجلس هم همینطور بود و به عنوان نهادی که خانه ملت است، کمیتهای را گذاشتیم و کمیسیون شوراها و امورداخلی هیأتی را برای بررسی این موضوع تعیین کرد و آنها گزارش خود را در این کمیسیون منتشر و آن را در صحن علنی قرائت کردند. جلسات مختلفی با مسئولان پلیس گذاشتند و از کسانی که درگیر موضوع بودند، سؤال کردند. گزارشهایی از نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی خواسته و در مجلس ارائه شد و این افراد بازدیدهایی داشتند تا بتوانند گزارش جامعی را ارائه کنند. در ارتباط با موضوع خانم امینی گامهای زیادی برداشته شد و چند نهاد تخصصی، افراد معتمد، پزشکان بدون وابستگی در این خصوص اظهارنظر کردند.
با این اوصاف نمیتوان انکار کرد فضای رسانهای دشمنان بر ابهامات دامن زد و بالاتر از آن، غیر از افراد معترض، یک برساخت اغتشاشگر و برانداز در این جمعها حاکم شدند و اقداماتی را در خیابانها رخ داد که انجام آن از یک ایرانی بعید است. موضوع پرچم یا حتی حمایت از تیم ملی فوتبال موضوعی نیست که بخواهیم در آن مناقشه کنیم. کسی که تعهد ملی دارد، به آن پایبند است و یک ایرانی عادی خیلی راحت با این موضوع کنار میآید و عمیقا به پرچم ملی، سرزمین و تیم ورزشی خود که کل ملت ایران را نمایندگی میکند، عشق میورزد. شاهد بودیم فضایی شکل گرفت و افرادی آمدند که وابستگیشان روشن بود. در همان مقطع نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی مکلف شدند سرشبکههای این گروهها و کسانی را که این افراد را هدایت میکردند، بازداشت کنند و در این فرآیند افراد مختلفی بازداشت شدند. این افراد در بازداشتها غربالگری میشدند تا فردی که موثر بوده، از بقیه که هیجانزده شدهاند، جدا شوند یا کسانی که به جریانهای برانداز مثل منافقین، گروههای جداییطلب کردستان یا گروههای معارض مسلح وابسته هستند، شناسایی شوند تا بتوانیم بین معترضان و اغتشاشگران تفاوت قائل شویم. فکر میکنم گذر زمان هم کمک کرد فضای جامعه، عقلانیتر شود و حاکمیت بتواند به سوالات پاسخ دهد و ما به عنوان حاکمیت بتوانیم نسبت خود را با افراد معترض روشن کنیم. بهترین پیام در بیان نسبت حاکمیت با افراد معترض، عفو رهبر معظم انقلاب بود؛ ایشان از موضع پدرانه نهایت عطوفت و رافت را در مورد این افراد به خرج داد و عمده افرادی که در دسته برانداز قرار نداشتند به موجب این حکم آزاد شدند.
برخی از این افراد همچنان معترض هستند ولی این پدر، بین فرزندان خود تفاوتی قائل نمیشود. فکر میکنم این رخداد آرامش خوبی را در جامعه حاکم کرد و در کنار آن، بخشهایی از جامعه متوجه نیت اصلی فعالان فضای رسانهای و معارض ایرانی شدند و جامعه کمکم متوجه تحریکات شبکه ایران اینترنشنال شده و برای افکار عمومی محرز شد موضوع اینها خونخواهی و احیای موقعیت اجتماعی و شخصی خانم امینی نیست بلکه موضوع اصلی آنها ضدیت با جمهوری اسلامی و حتی ضدیت با محیط جغرافیایی ایران است.
امروز افکارسنجیهایی در محیط جامعه انجام و این پرسش مطرح میشود که شبکه اینترنشنال را به چه چیزی میشناسید؟ خیلی جالب است که در حال حاضر مردم این شبکه را با تجزیهطلبی یکسان میکنند. برای بیشتر آنها روشن شده که دغدغه آنها خانم امینی نیست و مهسا امینی فقط بهانه بود. موضوع اصلی این است که این واحد جغرافیایی اصلا نباید وجود داشتهباشد. باید ببینیم منابع مالی این شبکهها چطور تامین میشود و چه افرادی حامی فعالیت این شبکهها هستند؛ خارج از ایران یک اپوزیسیون ناهمگون شکل گرفت که در همه سطوح از سلطنتطلب و تجزیهطلب تا آدم دموکرات و منحرف جنسی در آن عضو هستند. همه این موارد تا حدودی کمک کرد تا زوایای ماجرا روشن شود ولی با این حال، حاکمیت یک گام دیگر برداشت و فکر میکنم مطالبهگری ما در مجلس ادامه دارد و آن بحث کمیته حقیقتیاب است. در روند اتفاقات سال گذشته، بخشی از جامعه آسیب دیدهاست. این آسیب ممکن است از جانب معترضان یا اغتشاشگران باشد یا ممکن است بخشهایی از وابستگان حاکمیت خواسته و ناخواسته در آن دخیل بودهباشند. کسی مدعی است ماشین من خرد شده، آدمی در خیابان زده و میخواهد شکایت کند. نهاد حقیقتیاب یک نهاد داخلی است صراحتا میگویم که حاکمیت ایران وکیل مدافع مردم ایران است؛ بنابراین هر کسی که خودش یا مغازهاش آسیب دیده و کسب و کارش تعطیل شده، فردی که جراحتی به او وارد شده حق دارد در جایی مطالبه حق کند. اگر اغتشاشگران این کار را کردند مصداق مشخصی دارد و میتوانیم سابقه وی را ثبت و ضبط کنیم و بگوییم این افراد چه آسیبهای زدند تا بعدا بتوانیم از آنها مطالبه کنیم. اگر این افراد وابسته به منافقین، تجزیهطلبان یا گروههای دیگر بودند، آنها را مورد خطاب قرار دهیم. اگر این آسیب از جانب بخشی از حاکمیت یعنی نیروهای مسلح، انتظامی و نظامی صورت گرفتهباشد، خود حاکمیت بتواند حقوق مردم را استیفا کرده و این پیام روشن را به جامعه بدهد که جمهوری اسلامی وکیل مدافع مردم است.
ما کشوری نیستیم که وابسته به خارج باشیم بنابراین جمهوری اسلامی جز این 85 میلیون نفر، حامی دیگری ندارد و امنیت کشور، مردم پایه است؛ بنابراین مادامی که مردم از ما حمایت میکنند میتوانیم نسبت به حفط امنیت و تمامیت ارضی کشورمان مطمئن باشیم. به این جهت حفظ و پیگیری این موضوع توسط کمیته حقیتیاب یک گام بلند بوده و انتظارات از آن بالاست.
به نکته مهمی اشاره کردید، با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی در شناسایی افراد بیحجاب چرا از این فناوری برای شناسایی پلیسنماها استفاده نمیشود؟ یکی از چالشهایی که مطرح میشود چنین مباحثی است. در خصوص شناسایی برخی سارقان و مواردی که طرف فیلم دزدی را دارد و چهره سارق مشخص است و ما نمیتوانیم او را پیدا کنیم. این کمیته حقیقتیاب در این خصوص یعنی پلیسنماهایی که اشاره کردید اقدامی کردهاست؟
موضوع نیازمند پیگیری است. در استفاده از تجهیزات هوشمند گامهای اولیه را برمیداریم. البته دوربینهای هوشمند در بخشی از کشور نصب شدهاست البته نیازمند تکمیل آن هستیم. این منابع خاصی را میطلبد. یکی از ماموریتهای مجلس این است که این ابزار را برای دستگاههای انتظامی و امنیتی تامین کند. تجهیز این نهادها برای ما مهم است؛ زیرا ماموریتی که برای آنها تعریف شده، دفاع از مردم و مقابله با دشمنان مردم است.
ما در اغتشاشات اخیر نمونه ای از افرادی را که در این شرایط میخواستند از وجهه نیروهای انتظامی استفاده کنند و به مردم آسیب بزنند، دیدیم. جالب است افرادی بودند که لباس نیروی انتظامی را پوشیده بودند اما سلاحی که استفاده میکردند سلاح سازمانی نیروهای مسلح نبود. در روزهای ابتدایی بحران، شاهد کشته شدن برخی افراد با سلاح جنگی بودیم. نیروهای نظامی ما پس از گذشت دو ماه و نیم از فوت خانم امینی اجازه حمل سلاح جنگی نداشتند و از ابزارهای کمتر از آن استفاده میکردند اما در این بازه زمانی افرادی با فشنگ جنگی فوت شدند. این موارد نیازمند پیگیری است و حقوق این افراد باید تامین شود. نهادهای نظامی مواردی را با استفاده از ابزارهای هوشمند موجود شناسایی کردهاند و نیازمند تکمیل این ابزارها هستیم. آن فیلمها و موضوعاتی که درباره هوش مصنوعی و موضوع بیحجابی گفتند هم ابتکار یک رسانه بود که آن را مطرح کرد. البته نیروهای انتظامی ما در مراحل عمومی استفاده از این ابزارها هستند ولی اینکه بگوییم این ابزار صرفا برای مقابله با موضوع بیحجابی مورد استفاده قرار میگیرد سخن دقیقی نیست چون هدف اصلی این ابزارها حفظ امنیت کشور است. امنیت کشور در واقع حفظ مردم ماست. این مردم در کمک به نهادهای انتظامی یکی از پایههای ساخت امنیت شرایط عمومی کشور هستند.
پس در خصوص پلیسنماها اقداماتی صورت گرفته و شناسایی شدهاند؟
بله.
به موضوع اغتشاشات و بحث منافقین اشاره کردید. ما شاهد لغو نشست این گروهک تروریستی در پاریس و حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین بودیم. تحلیل شما دراین خصوص چیست؟ برخی عنوان میکنند دیپلماسی که دولت در پیش گرفته منجر به بروز چنین اتفاقی شده است؟
فکر میکنم 30 خرداد امسال تاریکترین 30 خرداد برای منافقین بود. اتفاقی که در آلبانی افتاد به نظرم نشانه روشنی است که طرفهای اروپایی در مسیر عقلانیت و منطق گام برمیدارند. ما بارها در موضوعات و گفتوگوهای دیپلماتیک خود به روشنی به طرف اروپایی گفته بودیم اینها وابسته به جریانات تروریستی هستند و سابقه تروریسم نظامی و اقدامات مسلحانه دارند.
منافقان در اغتشاشات سال گذشته دستور کاری با عنوان پرتاب خمپارههای دستساز را انجام میدادند که متاسفانه آسیبهایی را به بخشی از نقاط جنوبی کشور وارد کردند البته موضوع با هوشمندی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سریع جمع شد، ولی منافقین از ناآرامیهای کشور سوءاستفاده کرده و سعی داشتند آن را به سمت ناامنی ببرند. در این چارچوب بارها با طرفهای اروپایی گفتوگو و به این مسأله تاکید کردیم که برای مقابله با منافقان از توانمندی بالایی در کشور برخورداریم اما این که محیط اروپا در اختیار آنها قرار گرفته و منافقان امکان برخورداری از یک اردوگاه جدا و انجام اقدامات مخربانه را دارند در وهله اول امنیت عمومی و منافع ملی اروپاییها مخدوش میشود. اقدامات تروریستی سایبری منافقین موضوع روشنی برای طرفهای مقابل است و اینکه اروپاییها در موضوع امنیت سایبری صادقانه اظهارنظر میکنند یکی از نشانههای روشنی است که چگونه این فضا در اختیار نیروهای مخرب سایبری قرار میگیرد تا از آلبانی بقیه کشورها را مورد حمله قرار دهند. فکر میکنم با کشفیات طرف آلبانیایی از اردوگاه اشرف، بهروشنی به آنها ثابت شد که آنجا اردوگاه سالمندان نبوده و محیطی برای اقدامات سایبری و مخرب است و بیش از همه امنیت آنها را تهدید میکند. سال گذشته آلبانی یکی از سنگینترین هکهای تاریخ خود را تجربه کرد. نکته جالب این که کشوری که دغدغه امنیت سایبری دارد به کسانی که دزدان سایبری هستند، فضا میدهد بنابراین در اقدام اخیر دولت آلبانی و فرانسه نشانهای از عقلانیت میبینم. هرچند این سؤال همیشه مطرح بوده که چرا تروریستها در محیط امنیتی اروپا جولان داده و اجلاس برگزار کرده و دیگران را تهدید میکنند و با دعوت از گروههای مخرب و ضدامنیت از مناطق دیگر جلسه مشترک تشکیل میدهند؟ از همین رو اتفاق صورت گرفته رویدادهای میمون و مبارکی بود و به نظرم همه گروههای ضدانقلاب پیام روشنی از آن دریافت کردند و اتحاد ضدانقلاب خودبهخود فرو پاشید؛ از مجموعه شورای همبستگی که در دانشگاه جورجتاون شکل گرفت که چیزی نمانده است و با آسیب جدیای که به جریان ضدایرانی منافقین وارد کردند، پیام اقتدار و امنیت ایران به روشنی به دنیا صادر شد.
ریشه این عقلانیتی که اشاره دارید همین پیام اقتدار است.
پیام اقتدار و امنیت ایران طرف مقابل را به این صرافت انداخته که ایران اصلی و واقعی، ایرانی است که صدای آن امروز از تهران خارج میشود و دیگران جایگاهی نزد مردم ایران ندارند و اگر میخواهند با ایران به عنوان یک کشور کار کنند باید مجموعه شرایط ایران را بفهمند و با آن همراهی کنند.
چندی پیش هم اخباری در خصوص ماجرای حمله تروریستی داعش به مجلس منتشر شد و به خط و ربط منافقین در این باره اشاراتی شد لطفا اخبار تکمیلی این موضوع را هم بفرمائید.
مطلع شدید که نیروهای امنیتی ما هیچگاه موضوع پیگیری واقعهای که چند سال گذشته در مجلس رخ داد را از دستور کار خود خارج نکردهاند و همچنان پیگیر آن هستند به نشانههای روشنی رسیدند که برخی اطلاعاتی که برای آن حمله استفاده شده توسط وابستگان یکی از نمایندگان سابق در اختیار منافقین قرار گرفته است؛ یعنی آن فرد با سرپل منافقین مرتبط شده و اطلاعاتی را درباره نحوه ورود به مجلس و مکانهای آن در اختیار این گروهک تروریستی قرار داده است و منافقین این اطلاعات را در کمترین زمان ممکن در اختیار داعش قرار دادند و آن عملیات در مجلس شورای اسلامی انجام شد و منجر به فوت چند تن از همکاران ما در مجلس.
کشف این ارتباط، پیام روشنی داشت و آن این بود که گروههای تروریستی علیرغم اختلافات ایدئولوژیکی که در مورد آن حرف میزنند در ضدیت با مردم ایران و تخریب امنیت عمومی جمهوری اسلامی متحد و یکپارچه هستند. یعنی نمیتوان گفت داعش تروریست است اما منافقین تروریست نیستند. همان اقدام را منافقین انجام دادند. مقدمات کار داعش در مجلس را منافقین فراهم کردند و این برای طرفهای غربی نشانه روشنی است تا تروریستها را به خوب و بد تقسیم نکنند؛ تروریستها همه تروریست هستند و ما تروریست خوب و بد نداریم و یک مصداق روشن آن هم موضوعی بود که ماه گذشته در خصوص رابطه داعش و منافقین در موضوع حمله به مجلس اطلاعرسانی شد.
جزئیات تکمیلی در این خصوص.
جزئیات آن بحث رسیدگی و محاکمه فرد مرتبط است که در وقت آن اطلاعرسانی خواهد شد.
با توجه به شرایط موجود و هشدار دستگاههای امنیتی در خصوص جنگهای ترکیبی پیش رو، برخی معتقد هستند فیلترینگ ما رو خلع سلاح کرده و برخی هم خب دیدگاه متفاوتی دارند و میگویند مردم نباید به برخی شبکه دسترسی داشته باشند چراکه این شبکه ها باعث افزایش اغتشاشات شده بود. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
از دید من برای پاسخ به این سؤال باید عمیقتر به ماجرا نگاه کرد و موضوع پاسخ بله یا خیر ندارد. اصل موضوع این است که ارتباطات و فضای مجازی نیاز جامعه جهانی و جامعه ایرانی است و بدون آن امکان پیشبرد امور مردم وجود ندارد. در حال حاضر بسیاری از امور مردم در فضای مجازی پیش میرود و این فضا به نوعی تبدیل به فضای واقعی شده و نیاز همگانی و یکی از حقوق مردم است و باید به آن دسترسی داشته باشند اما همین فضا باید برای عدهای که میخواهند از آن سوءاستفاده کرده و اخبار غلط منتشر کنند و با این اقدامات به دیگران آسیب زده یا آنها را تهدید کنند، محدود شود. این پذیرفته نیست که با دروغپردازی در فضای مجازی، دیگران را متهم کرده یا از این بستر برای توزیع سلاح و ناامنسازی جامعه استفاده کنند بنابراین در این خصوص باید چند مسیر دنبال شود که بخشی مربوط به مجلس و بخشی در دولت است؛ یک مسیر این است که فضا باید برای ارتباطات مردم تامین شود. این کار غیرقابل انکار است. ما نمیتوانیم به خاطر یک ماشین خلافکار، خیابان را ببندیم. به هر حال باید خیابان را ساخت و شرایط را برای رانندگی فراهم کرد و در عین حال از رانندهها خواست تا طبق قوانین عمومی رانندگی کنند و در همین راستا با فرد خاطی نیز برخورد میشود پس بسترسازی برای استفاده از فضای مجازی امری مهم و یکی از وظایف حاکمیت است تا بتواند فضای امن و سالمی را در اختیار مردم قرار دهد تا از این فضا استفاده کنند و امورات خود را پیش ببرند. اما اینکه برخی پلتفرمها و سکوهای ارتباطی در چارچوب این موضوع با شما همکاری میکنند یا خیر موضوع دیگری است. بخشی از مردم قائل به این هستند که استفاده از سکوهای ارتباطی و پیامرسانها خارجی برایشان مفیدتر است. پیامرسانهای خارجی یک ویژگی دارند که اگر در چارچوب قانون هم میخواهیم از آنها استفاده کنیم باید به این مسأله واقف باشیم. اطلاعاتی که در فضای مجازی تولید میشود ـ نهتنها اطلاعات محرمانه ـ به عنوان «بیگ دیتا» در دنیای ارتباطات معروف است و این دیتایی که از جامعه تولید میشود سهم بسزا و مهمی در شناخت و دسترسی به عمق جامعه دارد بنابراین فوقالعاده ذیقیمت و حساس است اگر بخواهم اطلاعات دقیقتری در این خصوص ارائه کنم باید بگویم اگر مروری بر مجموعهای به نام « گوگل آنالیتیکس» کنید متوجه نقش آن در انتخابات سال 2016 آمریکا و دسترسیهایی که این شرکت در دادههای مردم آمریکا در فیسبوک داشت، میشوید که چه کمکی به نامزد برتر انتخابات قبلی و روی کار آمدن ترامپ با عملیات دادهای کرد. شاید در حالت عادی درک روشنی از این مسأله وجود نداشته باشد که پیام دوستانه یا خانوادگی من و شما چطور میتواند روی موضوعات حساس سیاسی و امنیتی تاثیرگذار باشد اما قابلیتهای امروز هوش مصنوعی به ما میگوید که با تحلیل دادهها میتوانیم حس خشم، امید و نفرت را شناسایی و فضای عمومی یک جامعه را با استناد به آن کشف و حتی تحریک کنیم. پس نکته اصلی مربوط به دسترسی به سکوهای خارجی است. ما در مجلس برای فیلتر کردن اینها گامی برنداشتیم. یک ایدهای در مجلس با عنوان حمایت از کاربران فضای مجازی شکل گرفت که معروف به طرح صیانت شد. این ایده تاکنون که بیش از سه سال و اندی از مجلس گذشته، خروجی نداشته و موضوع کلانتر از آن به شورای عالی فضای مجازی که نهاد تصمیمگیر جمهوری اسلامی در این حوزه است ارجاع شده و اگر نیازمند قانونگذاری در این حوزه باشیم، شورای عالی فضای مجازی مکلف به این کار است و ما همچنان منتظر گزارش دوستان در آن نهاد هستیم تا اگر نیاز به انجام اقدامات دیگر شد آن را در دستور کار قرار دهیم. بروز رخدادهای مرتبط با ناامنی کشور در اغتشاشات سال گذشته شرایطی را فراهم کرد تا شورای عالی امنیت کشور درباره محدودیت این سکوها اقدام کند. فکر میکنم برای مذاکره با برخی از این سکوهای بینالمللی گامهایی برداشته شده. واقعیت این است که در حوزه دیجیتال در دنیا، یک گپ دیجیتال وجود دارد؛ به این معنی که یک شبکه اجتماعی در یک کشور خارجی راهاندازی میشود و شروع به سرویس دادن میکند و این سرویسدهی محدود به مرزهای ملی خودش نیست و شامل کشورهای مختلف میشود و به همین دلیل به دادههای کشورهای دیگر نیز دسترسی دارد اما در اجرای قوانین فقط متکی به اجرای قوانین ملی کشور خودش است. مثال روشن این ماجرا، اینستاگرام است. شما به اینستاگرام میگویید چرا به کشور من سرویس میدهید و به دادههای کشورم دسترسی دارید؟ میگوید ما سرویس میدهیم. میگوییم پس به قوانین ما هم احترام بگذارید. میگویند در اجرای قوانین فقط به قوانین آمریکا پایبند هستیم. این مسأله خیلی عجیب است. براساس گزارش دانشگاه مریلند، محبوبیت حاج قاسم نزد ایرانیان پیش از شهادت، بیش از 80 درصد بود و فکر میکنم این محبوبیت بعد از شهادت ایشان افزایش یافت اما این آدم محبوب و قهرمان ملی در داخل ایران و در شبکه اینستاگرام فیلتر است، چراکه میگویند در اجرای قوانین باید به قوانین ملی خود پایبند باشیم. این رفتار دوگانه فقط موضوع ما نیست و مصداق آن در کمیته امنیت سایبری اجلاس اخیر IPU که در بحرین برگزار شد و در آن شرکت کردم از سوی کشورهای در حال توسعه مطرح شد که چرا در رفتار خود استاندارد دوگانه دارید؟ در حوزه خدماتدهی، ورود و حضور خود را بینالمللی معرفی میکنید اما در اجرای قوانین خود را محدود به قوانین محل ثبت خود میدانید. همانطور که مطلعید خلق ثروت در این سکوها اتفاق میافتد و از مجموعه دادهای که در اینجا ثبت و ضبط میشود، میتوان ثروت ساخت. این ثروت در کشورهای در حال توسعه شکل میگیرد اما استفاده از آن و مالیات آن نصیب کشور میزبان میشود و این موضوع هم جزو استانداردهای دوگانه است. بنابراین، پیامرسانهای خارجی با دستور شورای عالی امنیت کشور فیلتر شدند و موضوع گفتوگو و مذاکره با این طرفها مطرح شد تا قوانین ملی ما را بپذیرند و اختیار رفع انسداد با این نهاد است و مجلس ورود مستقیمی به این موضوع نداشته و اگر تصمیمی اتخاذ شود مربوط به حوزه اختیارات شورای امنیت ملی کشور است.
آخرین سؤال در خصوص حقابه ایران است. به دیپلماسی موفق دولت اشاره داشتید و دیپلماسی همسایگی؛ یکی از چالشهای که این روزها در این باره مطرح است این است که بلاخره جمهوری اسلامی ایران طالبان را به نوعی به رسمیت شناخت و در نهایت طالبان در خصوص مسئله حقابه پاسخ خوشایندی به ایران نداد. الان وضعیت به چه صورت است و بازدیدی که قرار بود انجام شود در چه مرحلهای است؟
اجازه دهید صحبتهای شما را اصلاح کنم که جمهوری اسلامی طالبان را به رسمیت نشناخته است.
این شبهه در فضای مجازی و برخی رسانه ها مطرح است.
از ابتدا سیاست خود را درباره افغانستان شفاف بیان کردیم و از تشکیل دولت فراگیر افغانستان حمایت میکنیم و تا موقعی که دولت فراگیری شکل نگیرد، ممکن است در امورات اجرایی با حاکمان کابل همکاری کنیم اما این به معنای به رسمیت شناختن آنها نیست. در حقوق بینالملل تعریف روشن و دقیقی از به رسمیت شناختن وجود دارد که ما الزامات آن را صورت ندادیم. نمونه روشن آن هم این است که سفیری به دولت حاکم در کابل معرفی نکردهایم و سفیری از جانب آنها نپذیرفتهایم. ارسال و اعزام سفرا بعد از شناسایی صورت میگیرد اما بهلحاظ اینکه سفارت افغانستان در اینجا دایر است و سفارت ما در افغانستان نیز فعالیت میکند و ارتباطات خودش را دارد، افرادی بهعنوان سرپرست در دو مکان مستقر شدهاند و برخی امور اجرایی را انجام میدهند و زمانی که دوره فعالیتشان به اتمام برسد، نفر جدیدی جایگزین میشود و این اتفاق از این جهت است. علاوه بر این ما از مقامات طالبان رونوشت استوارنامه یا استوارنامه دریافت نکردیم چون مقدم بر موضوع شناسایی است و این دریافت یا اعزام استوارنامه پس از شناسایی رخ میدهد. در موضوع اینکه سیاست ما درباره افغانستان چه بوده و موضوع حقابه چیست، باید به این مطلب اشاره کنم که افغانستان از وجوه مختلفی برای ما مهم است و موضوع حقابه نیز یکی از آنهاست. بحث امنیت مرز، اقدامات تروریستی و حضور گروههای تروریستی در خاک افغانستان از دیگر مسائل حائز اهمیت در این خصوص است. با توجه به تنوع قومیتی افغانستان، بحث حقوق اقوام مختلف افغانی یعنی تاجیک، ازبک، هزاره، شیعه، سنی، فارسزبان و پشتوزبان فقط با تشکیل دولت فراگیر قابل تحقق و مقدمه شکلگیری امنیت پایدار در این کشور است. موضوع تجارت با افغانستان موضوع مهمی برای ماست. اتباع افغانی مجاز و مهاجران غیرمجاز یکی دیگر از موضوعات حائز اهمیت است و همانطور که عرض کردم تنوع موضوعات در افغانستان بسیار بالاست و به همین جهت سیاستگذاری در موضوع افغانستان از پیچیدگیهایی برخوردار است. در بحث حقابه ما یک توافق دوجانبه رسمی داریم که مربوط به پیش از انقلاب میشود و طبق آن طرف افغان باید سالانه 820 میلیون مترمکعب از حقابه ایران را از رود هیرمند به سمت ایران گسیل کند این سهم در سالهایی که خشکسالی است با مذاکره طرفین مورد گفتوگو قرار میگیرد. اطلاعات و اشراف ماهوارهای ما میگوید در حال حاضر آب زیادی در افغانستان وجود دارد و امسال خشکسالی نبوده و سهم حقابه مطالبه جدی ماست. واقعیت این است که در سالهای گذشته ما از این جهت که حقابه تامین نشده و برخی از چاههای ما در منطقه زابل و در نزدیکی دریاچه هامون خشک شده بود، آسیب دیدیم و این مسأله کشاورزی، معیشت و حتی اسکان مردم آن منطقه را دچار مخاطره و زمینه مهاجرت داخلی از مرزهای شرقی به سمت مناطق داخلی را ایجاد کرده و این به جهت امنیتی در آینده برای ما آسیبزاست. حقابه و پیگیری این موضوع هم در مجلس صورت گرفته است و نمایندگان محترم مردم زابل و سیستان و بلوچستان خیلی پیگیر این موضوع بودند و چند نوبت وزیر خارجه را دعوت و گزارشات ایشان را در این خصوص دریافت کردیم و نمایندگان نیز این مطالبه را مطرح کردند که این موضوع بهصورت جدیتر در مذاکرات دیپلماتیک مورد پیگیری قرار گیرد و درنهایت رئیسجمهور در سفری که به مرزهای شرقی کشور داشتند، صریح و روشن طالبان را مورد خطاب قرار داده و این مسأله را بیان کردند که حقابه جزو حقوق ماست و ما درباره آن مطالبه اساسی میکنیم. آخرین اطلاعی که داریم این است که طرف طالبان با اعزام هیات کارشناسی برای بازدید از منابع آبی موافقت کرده و قولهایی به مقامات ما برای گسیل آب داده اما اینکه این اتفاق حتما رخ خواهد داد یا خیر، نیازمند پیگیری روزانه است و مجلس از جایگاه نظارتی خود استفاده میکند تا این موضوع محقق شود. در میانه گفتوگوها هستیم و انتظار داریم این مطالبه ملی و عمومی سریعتر محقق شود. وزارت خارجه و نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان موظف به پیگیری این موضوع هستند و نمایندگان مجلس نیز بنا بر وظیفه خود موضوع را دنبال میکنند و امیدواریم این مطالبه به سرانجام برسد. انجام این اقدام به نفع مردم ایران و افغانستان است. آبی که سال گذشته از سد کمالخان خارج شده عمدتا تبدیل به شورهزار شده و آوردهای برای مردم افغانستان نداشته است. فکر میکنم باید موضوع آب را به یک موضوع مشترک با فایده برای طرفین تبدیل کنیم تا ضمن بهرهمندی افغانستان، طرف ایرانی هم مطالبات خود را در این حوزه محقق کند.
خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
از شما و دوستان جامپلاس تشکر میکنم و امیدوارم مطالب طرح شده برای مخاطبان این برنامه مفید باشد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد