این جنگ، که مابین دو نظام سیاسی و ارزشی در دهه ۵۰ میلادی اتفاق افتاد، ناشی از حفاظت قدرتمندانه از منافع ملی دو قطب تمدنی و سیاسی جهان بشری بود. یک طرف، آمریکا و دوستان اروپاییاش و در طرف دیگر، شوروی و دوستان اروپای شرقیاش.
در این دوره، که نبردهای امنیتی و اطلاعاتی حیرتانگیز صورت گرفت، «سازمان سیا»ی آمریکا را، بهسوی اتخاذ استراتژی «بیرحمیهای نابودگرانه» سوق داد تا بدینترتیب آنها، توانایی صددرصدی دفاع از منافع حیاتی آمریکا را، در سرتاسر جهان، رقم بزنند؛ و با نابودگری دشمنان آمریکا، به احساس پیروزی و برتری، دسترسی یابند. در این دوره تاریخ سیاسی جهان، «سازمان سیا» یکی از شیطانیترین و خونریزترین سازمانهای تبهکاری – اطلاعاتی جهان بهحساب میآید؛ و کشتن و بینفس و بیزبان ساختن چهرهها و شخصیتها و البته «سازمانهای مردمی و جنبشها...» مهمترین استراتژی داخلی و خارجی و جهانی این سازمان، بهشمار میآید.
آری، بینفسشدگانی همانند: «مارتین لوترکینگ» - «مالکوم ایکس» - «جان لنون، خواننده ضدجنگ» - ... همه و همه توسط «عقربهای پرورشی» سازمان سیا، گزیده شده، و بینفس گشتهاند؛ تا منافع آمریکا، محترم شمرده شود؛ و از گزندها و انتقادها، حفاظت گردد. «ذوالفقار علی بوتو» و «بینظیر بوتو»، هردو، توسط این «عقربها» کشته شدند و چهرههای غیرمشهور، که به دست این «عقربهای وحشتآور و نابودگر» به زیر خاک، فرستاده شدهاند، غیرقابل شمارش و حسابگری است؟!
بنا بر این حرفها و نگاه کردن به «سازمان سیا»، بدیهی است که «افسران آزموده» این سازمان، بهدنبال کشف و شناسایی «عقربهای» وحشتآوری باشند، که ظاهرا، ایرانی و مقیم ایران باشند؛ اما از اتاق فرماندهی عقربها، در سازمان «سیا»، فرمان بگیرند ... بدین سبب که، در ایران، انقلاب بزرگ و پرقدرتی جریان پیدا کرده، و سیستم پادشاهی ایران در بستر، سقوط، افتاده است! همینجاست که «سازمان سیا»، با «سازمان مجاهدین – منافقین» وارد ارتباط میشود. یعنی، چند روز بعد از فاجعه بزرگ و جهانی «هفده شهریور». بدین خاطر که، قتلعام هفده شهریور، برای تحلیلگران امنیتی سازمانهای اطلاعاتی، میتوانست یکی از نشانههای فروپاشی حکومت پهلوی آمریکایی باشد.
و بدینگونه، در یکی از شبهای پرهراس مهرماه سال ۵۷، اولین «ملاقات»، در هتل اوین تهران تحت نظارت «ساواک»، برگزار میشود ... و طی یک هفته، سه ملاقات دیگر انجام میشود ... و سازمان مجاهدین به رهبری مسعود رجوی و موسی خیابانی، در این ملاقاتها ... تعهد میدهند، تا تمامی توان و نیروی سازمانی خویش را، علیه امام و رهبری انقلاب، بهکار گیرند و چونان «عقرب»، به دشمنان حقیقی آمریکا در این مملکت، حملهور شوند و از به خطر افتادن منافع آمریکا، جلوگیری کنند.
تحلیلگران و مفسران تاریخی دهه اول انقلاب، که گمان میکنند، اگر درهای دوستی و مسالمتگرایانه، با سازمان مجاهدین، باز میشد و به آنان امکان فعالیت سیاسی داده میشد، آنان به سمت خشونت و رفتارهای تروریستی و ویرانگر، حرکت، نمیکردند؛ کاملا در اشتباه هستند؛ و از نقش ضدیت و دشمنی با ایران انقلابی، غافل. دشمنی این سازمان مخوف و سیهکار، با حضرت «امام» و اندیشه امام و ایران آینده از همان ملاقات مهرماه، در زندان قصر، توسط «مسعود رجوی و موسی خیابانی» کلید خورد و به پیش رفت و یک جبهه جنگ سیاسی – با محتوای انقلابیگری جوانپسندانه – علیه ایران انقلابی در درون زندان قصر، به نمایش درآمد. «سازمان سیا» در سه ملاقات شبانه هتل اوین، با «دلارهای انبوه»، و تحریک روانشناسانه شخصیت جبارانه مسعود رجوی، به سهولت توانست، سوار این سازمان ایرانی شود و آن را علیه پیشرفت و قدرت و آرامش ایران بعد از انقلاب، بهکار گیرد و در سیر روزگاران، آن را به پرخیانتترین جریان و سازمان سیاسی در تاریخ قرن بیستم تبدیل کند.
«سازمان مجاهدین»، سازمان عقربهاست، و جز، «نیش زدنهای مرگآور» و «زهر پاشیدنهای کشنده» به خدمتگزاران و قهرمانان میهن، هیچ هدف دیگری ندارد و هیچ و هیچ، نقشهای!
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد