مستند: ترورسرچشمه
شاید اولین بار با ماجرای نیمروز سری اول و دوم، ایستاده در غبار یا سریال آخرین روزهای زمستان با محمدحسین مهدویان آشنا شدیم. کارگردانی که در آثارش واقعیتهای سیاسی و اجتماعی ما را در موقعیتهای مختلف از دفاعمقدس تا شرایط خاص کشورِتازه پا گرفتهای نشان داده که سخت درگیر خرابکاریهای گروهکهای مختلف بود. ترورها، تظاهرات، شلوغیها و همه این ماجراها که سختی کار را برای جوانانی که آن زمان تجربه چندانی نداشتند، دو چندان میکرد. همین نبود ساختار اساسی و نیروهای آموزش دیده هرچند به واسطه شرایط انقلابی آن دوره بیش از سنشان درک و آگاهی داشتند، برای کشور خطرناک بود. این اوضاع را باید درکنار گروهکهای آموزش دیده و تحت فرمان دولتهای خارجی مخالف به یاد بیاوریم. شرایط اصلا برای نیروهای امنیتی آسان نبود. حتی نمیشد به نیروی همرزمت اطمینان کنی. چراکه ممکن بود منافقی باشد در لباس دوست. در همین حین اخبار هم از ترور شخصیتهای مهم سیاسی کشور خبر میداد. شاید یکی از مهمترین آنها شهیدبهشتی بود. اینکه با وجود تلاش نیروها برای حفظ امنیت، به ویژه حفظ سلامت مهرههای اصلی کشور، آن هم در جلسهای مهم، چطور این اتفاق افتادهاست، جای بحث و تحقیق داشت. مهدویان این بار در مستندی به نام «ترور سرچشمه» همچون یک کارآگاه در جستوجوی عامل این فتنه است. ساختار مستند، به گونهای است که ما به عنوان مخاطب با کارگردان همذاتپنداری کنیم و همراه او به جستوجو و تحقیق بپردازیم.
فیلمهای مستند بی اندازه مدیون تصاویر آرشیوی است. چه برای باسازی لحظهای مهم و چه هنگامی که از آن صحبت میشود و مخاطب باید آن تصویر را ببیند. حالا اما مجموعه مستندی ساخته شدهاست به نام «تاریخ شفاهی ایران» که در آن علاوه بر استفاده از تصاویر و به خصوص مصاحبههای افراد مهم و تاثیر گذار بر سیاست و شرایط کشور مناظرهها، محاکمهها و هر آنچه قابل توجه و مهم بوده، آورده شدهاست.
کتاب: خاطرات محمدعلی فروغی
محمدعلی فروغی اولین نخستوزیر حکومت پهلوی بود. این تنها فعالیت او در عرصه سیاست نیست. فروغی معروف به ذکاءالملک یکی ازجدیترین فعالیتهای سیاسی خود را در دوران حکومت قاجار آغاز کرد. چند دوره نماینده مجلس شد، پستهای مختلف دیگری در دستگاه قاجار برای خود داشت و از افراد مهم انقلاب مشروطه به شمار میرفت. مقصود این است که پیش از نخستوزیری، آدمی شناخته شده و تاثیرگذار در تاریخ سیاسی ایران بودهاست. فروغی دستی بر قلم داشت نویسندگی و ترجمه آثار مختلفی را انجام داده بود. همه اینها وقتی اهمیت پیدا میکند که تالیف و انتشار کتاب آنقدرها هم آسان و در دسترس نبود. در حقیقت از هرکسی برنمی آمد اما فروغی شاید با نفوذ و توانایی که در این امر داشت، از پس آن برآمده بود. روزانهنویسی یا به قولی دیگر خاطرهنویسی، کاری است که بیشتر نویسندگان به آن مشغول هستند؛ چه برای تقویت قلم و چه برای ثبت تاریخ. که دومی برای سیاسیها و افراد دولتی مهم است. حالا در نظر بگیرید فروغی هم نویسنده بود و هم فردی بسیار مهم در سیاست ایران به شمار میرفت. پس چرا نباید یادداشتهای روزانهای از او پیدا میشد که پیدا هم شد. یادداشتهایی که از مهمترین اسناد سیاسی است. از دوران قاجار تا تغییر حکومت به پهلوی. همه اینها به تنهایی خواندنی و مهم است. چه برسد به اینکه توسط محمدعلی فروغی نوشته شده باشد. که شاید رازهای پنهان و مگوی آن دوران تا حدی آشکار شود. این یادداشتها توسط انتشارت سخن و با عنوان «خاطرات محمدعلی فروغی» به چاپ رسیدهاست.
اما شاید مهمتر از برهه سیاسی و تاریخی که فروغی به نگارش درآوردهاست، دوران انقلاب اسلامی باشد، حداقل برای ما که اینطور است. انقلابی که به رهبری امامخمینی به وقوع پیوست و پایانی بود بر حکومت پهلوی. این تازه اول ماجرا بود. بعد از انقلاب شرایط و اتفاقاتی بیسابقه رخ داد. به دور از انتظار و آمادگی مردان دولت، حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران. حال چه کسی میتواند این ماجراها و اتفاقات را نقل کند، جز مرحوم هاشمی رفسنجانی که به استناد گفتهها یار نزدیک امام و یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای سیاسی کشور بود. خاطرات او در کتاب «یاران امام خمینی، مردان تاریخ » چاپ انتشارات اطلاعات آمدهاست.
فیلم: لینکلن
در میان این اسناد و مدارک تاریخی و سیاسی، گاهی موردی خاص اهمیتی دراماتیک پیدا میکند. به عبارت سادهتر، برای مردم آگاهی از آن جذابتر میشود. اتفاقاتی مثل یک پیروزی مهم تاریخی، ترور شخصیتی مهم یا هر ماجرایی مثل این که تنها شنیدهها و گاهی نوشتهها و اسنادی از آن موجود است. این اتفاقات به کمک سینماست که دیدنی میشود. کارگردان یا نویسندهای برههای خاص از تاریخ یا شخصیتی مهم را انتخاب میکند و برپایه هرآنچه در تاریخ از آن ثبت شده، فیلمنامهاش را مینویسد. گاهی هم لازم است برای حفظ جذابیت و مخاطب، کمی به درام آن اضافه کند که احتمالا خیلی هم مستند نیست. این اتفاق در دنیا رایج است، چه برسد به آمریکا که در این حوزه صنعتی خاص دارد. شخصیتها و اتفاقات مطلوب فیلمسازی هم کم ندارد. با این اوصاف استیون اسپیلبرگ کارگردان شناخته شده سینما، آبراهام لینکلن را انتخاب و چهار ماه آخر زندگی شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا را روایت میکند. در این چهار ماه و شاید در طول خدمت او مهمترین اتفاقی که رخ میدهد، فرمان الغای بردهداری است. در این فیلم به ماجراها و کشمکشهایی که در حین اجرای این فرمان رخ میدهد، پرداخته شدهاست. دنیل دی لوئیس، بازیگر مطرح آمریکایی در این فیلم در نقش لینکلن ظاهر شده که برای این نقشآفرینی، برنده جایزه اسکار میشود.
بازآفرینی شخصیتهای سیاسی و پرداختن به زندگی و رخدادهایی که آنها در آن نقش داشتهاند، با وجود چنین تاریخِ سیاسی غنی از اتفاقات و ماجراها دور از انتظار نیست و نبوده. آثار ساختهشده بیشمارند. حتی به تعدادی از آنها در این نوشته اشاره شد اما بهانه ما برای پرداختن به چنین موضوعی، هفته دولت بود. هفتهای که به نام دو شهید مهم ما یعنی شهید باهنر و رجایی است. ماجرای ترور آنها در ساختمان نخستوزیری به دست فردی که تا پیش از این مورداعتماد بود را شنیدهایم. اما در سریال «راز ناتمام»به جنبهها دیگری از دوران فعالیت این دو شهید بهخصوص شهید باهنر پرداخته شده تا بدانیم با چه اتفاقاتی دست و پنجه نرم میکردند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد