کج سلیقه‌های یکسویه نگر در رسانه ملی؛ نفرین بر قلمی که به دشمن خدمت کند

ناسپاسانی غیرمنصف عملکرد معاون سیاسی رسانه ملی را بهانه قرار داده تا خواسته یا ناخواسته در آستانه سالگرد اغتشاشات علاوه بر تهیه خوراک برای رسانه‌های بیگانه، آن‌ها را از شوک استعفای ثابتی‌ها و تبعات پامال کردن کرامت‌های انسانی خارج کنند.
ناسپاسانی غیرمنصف عملکرد معاون سیاسی رسانه ملی را بهانه قرار داده تا خواسته یا ناخواسته در آستانه سالگرد اغتشاشات علاوه بر تهیه خوراک برای رسانه‌های بیگانه، آن‌ها را از شوک استعفای ثابتی‌ها و تبعات پامال کردن کرامت‌های انسانی خارج کنند.
کد خبر: ۱۴۲۲۱۲۵
نویسنده هادی ابراهیمی کیاپی - عضو هیئت علمی دانشگاه

امسال نائب الزیاره همه زیارت نرفته‌ها چند روزی مهمان سرزمینی بودم که همه هیاهو‌های دنیا را پس میزند، حضور در کربلا و نجف مُهلتی شده بود که فقط ببینیم، اینجا در کربلا و میانه بین الحرمین و شط و خیام و ...نوشتن معنا ندارد، فقط باید دید و اگر می‌خواهی بنویسی باید قلم را به دل بدهی نه به دست، اما در حال و هوای زیارت در کربلا، نامه‌ای سرگشاده‌ای از همکاران معاونت سیاسی بدستم می‌رسد، می‌خوانم و دلتنگی عجیبی تمام وجودم را فرا می‌گیرد، نمی‌دانم از غربت اهل بیت (ع) است یا از غربت عزیزانی که آماج این حملات قرار گرفتند، فقط این را می‌دانم که باید نوشت، نه مانند کسانی که آن نامه را نوشتند و نه نامی از آن‌ها در آن است و نه نشانی، باید نوشت آن هم با نام خودم «هادی ابراهیمی کیاپی»

در روزگار قحطی انصاف، ناسپاسانی غیرمنصفی که مدعیان اشتغال در معاونت سیاسی رسانه ملی هستند، به دروغ یا به درستی و البته با بهره گیری از صنعت اغراق در ادبیات، عملکرد معاون سیاسی را بهانه قرار داده و تا توانستند در آستانه سالگرد اغتشاشات پائیز ۱۴۰۱ گزک به دست دشمن داده و برای ابررسانه‌های بیگانگان و‌معاندان خوراک تهیه کرده و آن‌ها را از شوک استعفای ثابتی‌ها و تبعات تلخ پامال کردن کرامت‌های انسانی در آن شبکه ها، خارج کردند.

نامه‌ای که اولا غلو آمیز است، ثانیا مثل خروس بی محل بانگ نابهنگام دارد و ثالثا بدون هیچ گونه توجیه موجهی، سرگشاده است و رابعا با یک تیر، چندین نشان را هدف قرار داده و با تهاجم به ریاست رسانه ملی، علاوه بر انتصابات و محتوای سند تحول، شوربختانه حکم ابلاغی مقام معظم رهبری را نیز زیر سؤال برده و با ظاهری ارادتمندانه، اما مرموزانه نگاشته شده است.

اینجانب تأکید می‌کنم که اصل نقد را حتی از مافوق اول و یا سایر مافوق‌ها در سلسله مراتب سازمانی قبول داشته و نه تنها آن را قربانی منفی نگری مدیران مافوق نمی‌کنم، بلکه آن را به تعبیر امام صادق (ع) هدیه دانسته و از طرفی منتقدان را مشاوران و ارزیابان بی مزد و مواجب مدیران دانسته تا استقرار در کاخ شیشه‌ای برای مدیران ملموس گردد، اما بشدت با عدم رعایت قواعد انتقاد مخالف بوده و همیشه معتقد به رعایت انصاف و همزمانی نقد و مدح بوده و با منفی اندیشی‌ها مشکل دارم، ضمن اینکه در مقام نقد، بر اولویت بندی‌های اساسی تأکید دارم و طرح مسائل دم دستی را آفت جاافتادگی مسائل مهمتر می‌دانم.

آنچه که پیشتر از سایر مطالب مندرج در این نامه برایم تأسف بار بود، کوتاهی سقف اندیشه‌های سیاسی و سازمانی مدعیان تأثیرگذاری خبری و تحلیل در سال‌های قبل از عصر تحول در رسان ه‌ملی است که متأسفانه تداعی زخم نشینی و مگس صفتی در برابر رویکرد‌های بزرگ و موفقیت‌های سترگ در عرصه‌های مختلف از جمله در همین معاونت سیاسی در به دست گرفتن روایت اول، مستند روایی ها، تحلیل ها، پردازش خبرها، اشرافیت خبری و گزارشات میدانی بسیار تعیین کننده، می‌کند.
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران

در این زمینه کافی است که فقط اشاره کنم که به واسطه همین تأثیرگذاری ها، شخص آقای دکتر جبلی در فاصله زمانی سه ماه، پنج بار تحریم شده و این تحریم‌ها حتی مدیران دوره تحولی رسانه ملی را نیز بی نصیب نگذاشته اند.

کاری که نگارندگان این نامه انجام داده اند، با توجه به دلایلی که فوقا متذکر شده ام، بیشتر از نفوذی‌ها بر می‌آید که اولین جلوه اش، فروکردن خنجر از پشت است بنابراین من هنوز منتظر تکذیب انتساب این نامه به کارکنان خدوم معاونت سیاسی است که اغلب آن‌ها در روزگار غربت و سلبریتی پروری غالب معاونت‌ها و شبکه ها، بصیرت افزایی سیاسی و مدیریتی می‌کردند.

کسی نباید تردید کند که دشمن برای تکرار آشوب‌ها در سالگرد اغتشاشات، دنبال بهانه جویی، مناسبت سازی، کشته سازی، ذهنیت سازی، زمینه سازی برای عصبی سازی اقشار مختلف بخصوص نسل‌های نوست و این نامه تفصیلی و مطول، حتی از تعمیرات و تغییرات فیزیکی و عمرانی هم نگذشته و در نارفیقانه‌ترین ارتباطات درون سازمانی، از اصطلاحات غیررسمی هم گذشت نکرده و تخریب، جایگزین نقد منصفانه و سازنده شده است.

 چگونه این آقایان مدعی حضور و اشتغال و جامع نگری رسانه ملی هستند، در حالیکه از اعتراف به موفقیت‌های بلاانکار رسانه ملی در قبال طرح خبری یا تصویری و نیز سریالی مسائل مهم جامعه، استنکاف کرده و مشابه سیاستگذاری‌های شبکه‌های غیرخودی، سانسورمحور عمل می‌کنند؟!
راستی مگر شما در خبر مدینه فاضله ساخته بودید که الان اینهمه دردناکانه قلم می‌زنید؟!
مگر پیامبر (ص) نفرمود: مدح را مقدم بر نقد قرار دهید؟!
مگر در فرهنگ دینی ما بر اجتناب از سوءظن تأکید نشده است؟!
علت چنین فریاد بلندی چیست؟!

چرا تا این اندازه ساده لوحانه و تحریک شده، رویش چهره‌های خبری و تحلیلی، ادغام بعضی از مجموعه‌های خبری، اضافه شدن تحلیل‌های اقتصادی که کمک کار بخش اقتصادی دولت و حتی کمیسیون‌های اختصاصی مجلس و شورای شهر و سایر بخش‌های اقتصادی از جمله بخش خصوصی هستند ه مورد هجمه قرار گرفته و زحمت مدیران و دبیران کنونی تحریریه، نادیده و یا حتی منفی دیده شده است؟

تبعیت از ولایت به ذکر عبارات آقاجان و مقتدای ما محدود نمی‌شود، بلکه در عمل باید به مدیران و مجریان خط مقدم رسانه ملی که در خود رسانه ملی در خط مقدم آرایش دفاعی و تهاجمی نظام، قرار داشته و در حال جهاد تبیین است، کمک رساند.

استفاده از ادبیات متداول فتنه گران و نیز شبکه‌های فتنه آفرین خارجی و یا حتی هم اصطلاحی با پادو‌های آن‌ها در فضای مجازی، کار شاقی نیست و در اصل طولانی کردن لیست اسم رمز‌هایی است که فتنه آفرین ها، یکی پس از دیگری تست کرده و منتظر واکنش‌های جامعه در قبال آن‌ها هستند تا دوباره چرخ‌های پیشرفت و نیز گردونه اقتصاد کشور را در آشوب‌های خیابانی متوقف ساخته و فلج شدن همه جانبه ایران عزیز را آرزو کنند، هم آنان که بخاطر دستمالی، قصر قیصر را به آتش می‌کشند

نصیحت برادرانه من به نگارندگان نامه که البته عنوان دارند، اما هویت نداشته و بیشتر شبیه یک سوءاستفاده است، این است که تا دیر نشده یا تکذیب کنند و یا اعتدال پیشه کرده و مانع از القای سیاه نمایی شوند و خودشان بر زخم‌های خودساخته مرهم گذارند.

در فراز پایانی، تأکید می‌کنم که جامعه ما با شیب ملایم به ایام سالگرد اغتشاشات پائیزی و مهمتر از آن به ماه برگزاری انتخابات یعنی اسفندماه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود و ما به شدت نیازمند وحدت و همدلی و همراهی هستیم و طرح رسانه‌ای و علنی اینگونه نارضایتی‌ها که می‌توانست درون سازمانی و سربسته باشد، به ناامیدسازی و دلسردسازی اقشاری از جامعه سرعت و جدیت بخشیده و اقلیت جوسالار، با ضمیمه کردن اینگونه مستندات، در راستای اکثریت نمایی خویش به تکاپو می‌افتد و این‌ها ظلم به اکثریت مردمی هستند که در ادامه سلسله لبیک‌ها به فراخوان‌های سیاسی و مذهبی نظام و رسانه ملی که پرچمدار و فرمانده قرارگاه فرهنگی نظام در عرصه نبرد‌ها و فعالیت‌های رسانه‌ای در قالب جهاد تبیین است، این روز‌ها افتخار بزرگ پیاده روی عظیم اربعین را با رکوردزنی داخلی و بین المللی به خود اختصاص داده و ناظران سیاسی جهان را انگشت به دهان کرده و به محاق فرو برده اند

آقایان اگر ولایت پذیرید، یادتان باشد که مقام معظم رهبری بار‌ها و بار‌ها تأکید فرمودند که جدول دشمن را حل نکنید و در زمین دشمن بازی نکنید یعنی بازیچه دشمن نشده و از تحسین آن‌ها به صحت عمل خود شک کنید

در پایان اضافه می‌کنم که در دو سال گذشته، علاوه بر تولید سریال‌ها و برنامه‌های فاخر، بار‌ها شاهد پیشقدمی رسانه ملی در روایت اول که روایت درست و مستند مرگ جواد روحی مازندرانی یکی از آن‌ها بود، رسانه ملی از جامعه آشوب زدایی کرد و بعنوان یکی از ارکان امنیت جامعه در شورای امنیت کشور به نقش آفرینی پرداخت و بسیار حیف است که بجای واقع بینی، عینک بدبینی و یا حتی عینک خوش بینی زده و مسائل مهم سازمانی و جامعه را کانالیزه بنگریم، به قول مولوی
در این درگه، که گه گه کَه کِه و کُه‌کَه شود ناگه
مشو غره به امروزت که فردا را نئی آگه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها