مجموعه داستان «باخه یعنی لاکپشت» شامل۱۱داستان کوتاه است. داستانهایی با روایتی نزدیک به هم؛ روایتی که جهانی مستقل میسازد. استقلال در عین وحدت؛ وحدتی که گاه از جنس مکان است و گاه از جنس آدمها. مکانمندی این داستانها بسیار حائز اهمیت است و اشرفی بهخوبی از پس پرداختن به این مهم برآمده است. مجتمع مسکونی که بستر دو داستان ابتدایی این مجموعه و چند داستان دیگر است، عامل پیوند شخصیتها و سیال بودن آنها در گذشته، حال و آینده نیز است. البته پیوستگی داستانها به جهت ردپای شخصیتهای داستان قبلی و سرانجامشان، تا انتها ادامه پیدا میکند و این حضور هرچند کوتاه، دنیای نویسنده را برای خواننده باورپذیرتر کرده است. روایتها زاویهدیدهای قابلتوجهی دارد. گاه «منِ» راوی که از پس واکاوی درونیات شخصیت بهخوبی برآمده و گاه زاویه دید نمایشی که در داستان سوم با هوشمندی انتخاب شده است. داستان «آن مرد طوطی دارد» با این زاویه دید برای یک طوطی روایت میشود و روایت جذابی دارد. ایده مرکزی همه داستانها در این مجموعه فقدان، تنهایی و فردیت است. آدمهایی که چون «باخه» در لاک خود فرورفتهاند. آنها که گاه بهواسطه ناتوانیهای جسمانی و فقدان سلامتیشان، محکوم به تنهایی درونی هستند. آدمهایی سرگشته و جا مانده در گذشته.
داستان «چند ثانیه تا انتها» را مردی نابینا که در آستانه مرگ است، روایت میکند. همین موقعیت برای او امکان دیدن اطراف و اطرافیانش را فراهم میکند. «بر بلندای سکوت» داستان دو دوست است. دو زن با سرنوشتهای متفاوت و تناقضهای درونی. سردی، برف و زمستان موتیف تکرارشونده اغلب داستانهای این مجموعه است؛ عنصری که شخصیتها در مواجهه با آن، سردی درونی و روابطشان با خانواده و جامعه را آشکار میکنند. زبان ونثر این مجموعه، بسیار تمیزوروان است. بهگونهای که مخاطب به راحتی با متن ارتباط برقرار کرده و با شخصیتها همذاتپنداری میکند. اینمجموعه را نشر نیستان منتشرکرده است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد