هنوز یاد نگرفتیم خواسته هایمان را درست مطرح کنیم و اغلب گرفتار قضاوت های پیشدستانه می شویم. قبل از این که به درستی طرف مقابل را بشناسیم بر اساس یک سری اطلاعات محدود و مشاهدات قبلی اظهار نظر می کنیم. بی جهت عصبانی می شویم و عقده های درونی خود را سر طرف مقابل خالی می کنیم بدون این که شخصیت و موقعیت افراد دیگر را در نظر بگیریم.اصولاً قدرت تشخیص درست و نادرست را سر بزنگاه از دست می دهیم و زمانی متوجه می شویم که دیگر کار از کار گذشته است وبا حرف های نیشدار و حرکات عجولانه موجبات تخریب همدیگر را فراهم کرده ایم. جالب اینجاست که این تجربه مشترک بیشتر اوقات که در انجام کاری تعجیل می کنیم و یا واقعه مهمی را پشت سر گذاشتیم برای هر کدام از ما در موقعیت های مختلف اتفاق می افتد بدون این که هیچ کدام از حال قبل و بعد همدیگر خبر داشته باشیم. اینها یعنی پیشداوری و قصاص قبل از جنایت.
نگاه اجمالی به پرونده های نزاع و جرایم از گذشته تاکنون نشانگر تعجیل و انتقامگیری سریع در حساسترین مرحله تصمیم گیری است. شاید بتوان بسیاری از جنایات را در ثانیه ها جستجو کرد که حتی به دقایق هم نمی رسند. به باور متهمین ماجرا، در آن لحظه بهترین تصمیم را اتخاذ کردند. یک برخورد ناخواسته و نگاه خصمانه به دنبال استفاده از الفاظ رکیک و در نهایت درگیری فیزیکی خشن و آتش انتقامی که ناگهان شعله ور می شود تا جایی که پادرمیانی اطرافیان هم موثر واقع نمی شود و پایان ماجرا که قابل پیش بینی نیست.
از این اتفاقات در شهرهای بزرگ زیاد دیده و شنیده می شود و متاسفانه به آنها عادت کرده ایم. دور محل درگیری برای تماشا جمع می شویم و تا زمانی که دعوا تمام نشود و یا پلیس انتظامی قائله را تمام نکند به این کار ادامه می دهیم. شاید آن لحظه هر کدام از طرفین ماجرا در نقش قاضی حکم لحظه ای صادر می کنند و به خیال خودشان اجازه نمی دهند کار به قانون و عدالت بینجامد. چرا و چگونه این گونه اتفاقات رخ می دهد؟!
واقعیت این که شهرهای ایران و بخصوص کلانشهر کرج ترکیب نامتجانس از قومیت ها با فرهنگ های متفاوت هستند که هر کدام خصوصیات اخلاقی خودشان را دارند و سعی می کنند با منطق خودشان مشکلات را حل کنند. این طور برای آنها تداعی شده که چرخه اجرای قانون و عدالت از کلانتری تا مراجع قضایی آن قدر طولانی است که به درد سرش نمی ارزد و باید عطایش را به لقایش بخشید. ضمن احترام به مسئولان مربوطه، نمی توان تاخیر در بررسی و اجرای حکم در پرونده های قضایی رابه دلائل مختلف نادیده گرفت.اما نکته مهمتر ضعف آموزش های شهروندی است که در بسیاری از اوقات مشکل ساز می شود و هنگام روبرو شدن با سختی ها و موانع زندگی روزمره خود را نشان می دهد و با اوج گیری تفاوت ها و تعارضات در نهایت تضاد بین سنت و مدرنیته را آشکار می سازد.
خوشبختانه در سال های اخیر تحولات مثبتی در این خصوص انجام گرفته و راه اندازی بخش های مشاوره در مراکز پلیس و کلانتری ها به بهبود مسئله کمک شایانی کرده است. ولی بار اصلی اصلاح این معضل هنوز هم بر دوش رسانه های جمعی بخصوص صدا و سیما سنگینی می کند که بعد از خانواده و مدارس بیشترین نقش را در اصلاح و نوسازی فرهنگ یک ملت ایفامی کنند. البته در حال حاضر با گسترش شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی کار بسیار مشکل شده است زیرا تبادل سریع اطلاعات و اخبار مختلف، قدرت تفکر و تصمیم منطقی را از مخاطبان سلب کرده و آنها در برزخی از تعلیمات سنتی و مدرن و همین طوردنیای واقعیت و خیال سرگردان هستند.
امروزه با وجود تکنولوژی های جدید ارتباطی حفاظت از فرهنگ های سنتی و پیوند منطقی آنها با فرهنگ های مدرن به سهولت امکان پذیر نیست ضمن این که باید این نکته را پذیرفت که سمت و سوی پیشرفت و تحول در جامعه را نمی توان تغییر داد حتی با محدود کردن مبادی اطلاعاتی و ارتباطی. اما می توان با یک طرحی شبیه «یک گام به پس و دو گام به پیش» تا حدودی شرایط به وجود آمده را کنترل کرد؛ یعنی از طریق آموزش صحیح مهارت های اجتماعی با کمک کارشناسان و متخصصان علمی و رسانه ای و تکیه بر واقعیت های بومی و منطقه ای بدون پرداختن به مسائل حاشیه ای، نسل جدید را به سمت تحول و نوگرایی ایده ال سوق داد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد