بالاخره کسی مستقل و بیرودربایستی با وزارت ارشاد کنونی وناتوانیهای آن وماهیت جریانهای مخالف جمهوری اسلامی، قانون اساسی و نظام ولایت فقیه و اپوزیسیون قانونی و برانداز هر دو در خانه سینما با اطلاع کافی و بدون دخالت پیشداوری خود بحث مستدل و برهانی وعقلایی ارائه دهد و انواع چالشهای این نهاد صنفی را که سرشار از نهان روشی سیاسی و پشت پرده شده، واکاوی جدی کند. راه حل قانونی و عقلانی و منصفانه را بجوید و سپس با حداکثر واقعگرایی از حقیقت استوار و بیواهمه دفاع کند. اگر این نهاد فاسد و در جدال جدی با پایداری نظم اجتماعی و امنیت عمومی است، محاکمه و اگر جرمش انحلال است شجاعانه و قانونی منحلش کند و تشکیلات شفاف و قانونگرا و رها از سیطره نهان براندازان را برای کار و تلاش و همکوشی صنفی بهوسیله صنف تاسیس کند. اما اگر خواستشان منطبق با عدالت وقانون و حقوق ملت است، بدون دخالت خواست افرادی جناحی، حقوقشان تأمین و حمایت قانونی شوند. استعفای خانم برومند بهجای شفافسازی و روشنگری و کمک به مسیر معقول، باز مهآلودگی و گمان و پیچدگیها و اتهامات حدسی و بحران را تداوم بخشیده و راه روشنی را نگشوده و به عفونت و اغتشاش و سلطهگری اجنه در خانه سینما دامن زده است. گویی نه نیروهایی انسانی با تقاضاهای قابل شناخت، بلکه شیاطین جنی هستند که بحران خانه سینما را پیش میبرند. بررسی وضع خانه سینما و روشنگری درباره نیروهای مختلف و احیانا دستههای مخرب کار درست صنفی و دارای اهداف مجرمانه چیزی ناممکن نیست و قابل حل است.
سلبریتی در برابر سلبریتی
اما به لحاظ نیت اصلی و موضوع گفتوگو، مسأله من درک نسبت بازیگری، بازیگران و سلبریتیهای بازیگر با سیاست (و چگونه سیاستی) و فرهنگ (وکدام فرهنگی) است و پرسش راه حل جمهوری اسلامی در زمانی است که با سلطه فرهنگ و سیاست خصمانه در ظرف وجود بازیگران علنا دارای سنخیت با شیادی روبهرو میشود و موضوع یافتن روش معقول برای رهاشدن از سیطره زورگویی و مفسده بار این بازیگری خصم خو، است.یکی از نتایج فاجعه بزرگ فاشیستی کشتار وحشیانه کودکان و زنان و اهالی بیسلاح و مردم معمولی غزه به وسیله اسرائیل و کارگردانی جهان متمدن! وحشی و مرجع این بازیگران برانداز و عروسک خیمه شب بازی آمریکا، پردهبرداری از حقیقت باطنی بازیگران جهان و بازیگران ایرانی است. در این ماجرا اینان دو دسته بودهاند. بازیگران شرافتمندی در جهان و ایران که حس آدمیت در آنها نمرده و حقیقی و درونی بوده است و دفاع از مظلوم که فطرت انسان بر آن حکم میکند در وجودشان ریشه دارد و به ابراز نفرت از غرب وحشی و حرامزاده سیاسی کشتارگرش اسرائیل پرداختند و... از سوی دیگر دسته سلبریتیهای پوک مغز داخلی و نهان روش و همسو با اسرائیل و اجارهای و اغلب خودفروش بودهاند که در خارج هم وجود داشتهاند و مزدور صهیونیسم بوده یا همذات جنایتکاران بوده و حیثیت انسانی و شرافتشان را با شیطان معامله کردهاند. کسانی که همه چیزشان بازی و نمایش و ادا و فاقد اصالت وجودی است و قابل خرید و فروش و معامله هستند. اساسشان سوداگری است. برایشان باطل همان حق است وقتی منویات و منافع حقیر شهرت و ثروتشان را برآورده میسازد و باطل با حق فرق نمیکند و بدتر، باطل بهخاطر فواید گذرای دنیویاش برایشان ارجح بهشمار میآید. زمانی که قدرت و منافع و شهرت و جایزه طرف ابلیس است خدمتگزار ابلیسهستند. چیزی بهنام وجدان، خرد، شرافت، حقیقت برایشان بیمعناست. هر حقیقتی که به نفعشان نباشد، وارونه به نمایش درمیآورند. اصلا بازیگریشان آنان را برای کارگردانی شدن بهوسیله شیطان بارآورده و نمایش آنان را برای تظاهر به هر احساس نمایشی وغیرحقیقی تربیت میکند واین همان است که شیطان بهآن نیاز مبرم دارد و به خدمتشان میگیرد.
دکتر فاستهای عصر مدرن
این دسته امروز بنا به معامله با شیطان کفر، دشمن اسلام، دشمن جمهوری اسلامی، دشمن مقاومت غزه، دوست قدرت آمریکا و اروپا و اسرائیل و نوکران نفتیشان وهمراهان جلادان مدرن و دشمن مبارزه مستضعفان و مظلومان جهانند. زنان بازیچه، جاهطلب و بیسوادی باشند که با اطلاعاتی و دانشی به اندازه یک بند انگشت به ابزار سیاست ظلمانی کنونی ستمگران جهانی و ابرارهای سینماییشان درآمدهاند، نامشان گلشیفته باشد یا ترانه فرق نمیکند. مواضعشان در محافل خودی وحشیانه و خائنانه و سرشار از انزجار نسبت به حق است و از هر دغلی برای تقابل با جمهوری اسلامی و حقطلبان ضد آمریکا جهان، لبنان و یمن و عراق و سوریه و... سود میجویند. اینان ماهوا نتانیاهوهای نقابدارند و گریم و لباس و ظاهرشان نمیتواند اهل نظر را گمراه کند.با این روح سیاه و تخاصم بیشرمانه و فرهنگ فساد و ظلمانی و پیروی این دسته از سیاست شیاطین و ادای دین به اربابان و کفر مدرن و پیوند درونی با مدرنیت دین ستیز باید پرسید، تکلیف نیاز به بازیگری در جمهوری اسلامی چگونه راه حلی دارد؟
چند راه برای فاصله گرفتن از وکیل مدافعان شیطان
حقیقت آن است که اولین راه حل اساسا پایان دادن به روش هالیوود و سلبریتی پردازی است. دومین گام گزینش دیدگاه مردمی است. به ذخیره بیپایان نیروی بازیگری درخشان در مردم و جوانان توجه کنیم در شهرستانها در تئاتر، حتی در روستاها استعدادهای شگرف نهان است. کشف آنان به سازماندهی ساده اما کارآمدی محتاج است. دبیرستان و دانشکده بازیگری نهادهای موجود سینمای جوان و مساجد و... واسطههای خوبیاند و کمکی بزرگی میکنند و میماند دبیرستان بازیگری و دانشگاه بازیگری که تاسیس و اداره و حکمرانی روح حقیقی ایمانی برآنها نقش مهمی دارد تا درامان خدا نگاهشان دارد و مانع لغزششان شود و امرجدی تزکیه نفس و الگوی مدیران نورانی وعمل متعبدانه مهم است و از تکالیف ماست و باقی دست خداست. نمیتوان بهجای کار، تلاش، طرح علمی و جدی برای پرورش بازیگر دیندار، بابرنامه و اجرا و... به انفعال ادامه داد و با اداهای نوکران شیاطین منفعل برخورد کرد و سینما و سریال را معطل گذاشت. مگرآن همه بازی جذاب در آقای قاضی راسلبریتیها انجام دادند؟ هر مرضی درمانی دارد. مرض خودفروشی سلبریتیها دربازار صهیونیسم و شیطان بزرگ و مزدوری آنان هم درمانپذیر است. با تربیت نسل بازیگران انقلاب اسلامی با خرابکاری سلبریتیهای همدست جنایت جهانی مقابله کنیم.