مهدی همایونفر در برنامه «به افق فلسطین» پاسخ داد

اگر آوینی بود برای غزه چه می‌کرد؟

رسانه‌ملی از زمانی که طوفان‌الاقصی شکل گرفت، تلاش کرده تا با تولید و پخش برنامه‌های متنوع، مخاطبان را با آنچه در فلسطین روی می‌دهد آشنا کند. برنامه «به افق فلسطین» را باید ازجمله این برنامه‌های تبیینی دانست که تلاش کرده در گفت‌وگو با هنرمندان و چهره‌های مختلف، مسأله فلسطین را به بحث بگذارد.
کد خبر: ۱۴۳۰۴۳۸
 
مهدی همایونفر  از تهیه‌کنندگان و مستندسازان قدیمی است که در مجموعه «روایت‌فتح» هم در کنار شهید مرتضی آوینی حضور داشته است. او به‌تازگی در یکی از قسمت‌های برنامه به افق فلسطین حضور داشت تا از تجربه همکاری با شهید آوینی در حوزه تولید مستند و مسائل امروز فلسطین بگوید. مهدی همایونفر، همکار شهید آوینی در مجموعه روایت‌فتح در برنامه به افق فلسطین، به همکاری با این شهید اشاره کرد و گفت: سیدمرتضی آوینی هم هنرمند بزرگی بود، هم انسانی به‌شدت عاطفی. قطعا در این مقطع تمام زندگی‌اش را وقف فلسطین می‌کرد تا وظیفه‌اش را نسبت به آن چیزی که در صحنه اسلام اتفاق می‌افتد و این مواجهه و رویارویی حق و باطل، اسلام و کفر انجام دهد.
     
نحوه مواجهه شهید آوینی با دفاع‌مقدس 
مسئول اسبق سینمایی روایت‌فتح و همکار شهید سیدمرتضی آوینی در آثار روایت‌فتح، در پاسخ به پرسشی در خصوص واکنش احتمالی شهید سیدمرتضی آوینی به موضوع فلسطین در این روزها عنوان کرد: سیدمرتضی آوینی هم هنرمند بزرگی بود، هم انسانی به‌شدت عاطفی. قطعا در این مقطع تمام زندگی‌اش را وقف فلسطین می‌کرد تا وظیفه‌اش را نسبت به آن چیزی که در صحنه اسلام اتفاق می‌افتد و این مواجهه و رویارویی حق و باطل، اسلام و کفر انجام دهد. همچنان ‌که به‌عنوان یک فیلمساز و کسی که درس معماری خوانده بود، به محض این‌که جنگ در سال۱۳۵۹ شروع شد، همه کارهایش را تعطیل و خودش را وقف موضوع دفاع‌مقدس کرد. تا زمانی که جنگ تمام نشده بود با همه علایقی که داشت، آنها را زیر پای خودش قرار داد و آنچه فکر می‌کرد تکلیف خودش است را انجام داد و محصول آن مجموعه‌های حقیقت و روایت فتح شد.
وی درباره همکاری با سیدمرتضی آوینی در مجموعه‌های مختلف مستند نیز گفت: برای بچه‌های گروه تلویزیونی جهاد با پایان جنگ و پذیرش قطعنامه به نظر می‌آمد دیگر هیچ انگیزه‌ای برای این‌که اثر مستندی در مورد جنگ انجام دهند باقی نمی‌ماند. در آن مقطع تنها تصویر از مواجهه اسلام و کفر در نظر ما میان حزب‌ا... و رژیم‌صهیونیستی بود. حزب‌ا... گروه کوچکی بود که تازه تاسیس شده بود و عملا پس از ورود رژیم‌صهیونیستی به جنوب لبنان در سال ۱۹۸۲ میلادی (۱۳۶۰ شمسی)، بخش زیادی از لبنان به تصرف درآمد. گروه نوپای حزب‌ا... تازه با اندیشه‌های امام‌خمینی(ره) آشنا شده بود. در آن مقطع و در وضعیت درگیری‌های داخلی لبنان یک گروه کوچک به نام حزب‌ا... تلاش می‌کرد تا جایگاه و مقام خودش را در مواجهه با اسرائیل پیدا کند.
همایونفر در خصوص اولین مواجهه خود با حزب‌ا... بیان کرد: برای این‌که حق مطلب در مورد آن روزگار و همچنین نقش سیدمرتضی آوینی ثبت شود، باید یادآوری کنیم که شیوه مستند سیدمرتضی آوینی که در روایت‌فتح هم شاهدش هستیم، حضور فیزیکی و ضروری خودش در صحنه نبود. گهگاه در کارهای خیلی ساده کمک می‌کرد. در جریان سفر به لبنان قرار بود با بچه‌هایی که دست‌پرورده اندیشه آوینی بودند، بدون حضور فیزیکی مرتضی به لبنان برویم. قریب به دو ماه در آن سفر فیلمبرداری کردیم. با موضوع از قبل براساس اطلاعات دوستان آشنا شده بودیم و محصول این سفر اولین مجموعه «نسیم‌حیات» بود. این مجموعه محصول دو سفر طولانی‌مدت ما به لبنان بود. 
     
دنبال ظهور اندیشه امام(ره) در لبنان بودیم 
وی ادامه داد: اسم نسیم‌حیات برگرفته از تاثیر بزرگمردی مثل امام‌خمینی(ره) است که در ایران محصور نشد و می‌خواستیم این تاثیرات را بببینیم. این تاثیرات به نظر می‌رسد که در برخی نقاط با حضور مستقیم خود ایران و ایرانی‌ها و وفاداران به فرهنگ امام اتفاق می‌افتد اما در دیدگاه حضرت امام اصلا این نبود. ایشان می‌گفت خود مردم باید به یک اعتقادی برسند و کارهای‌شان را انجام دهند. ما در لبنان دنبال این تفکر بودیم و می‌خواستیم ببینیم این فکر وقتی به لبنان رسیده چه ظهور و بروزی داشته و براساس تصویری که از مردم خودمان داشتیم، به‌دنبال افرادی مثل شهید همت و دستاوره و بچه‌های جنگ خودمان می‌گشتیم. جنس آنها یک‌جور دیگر و برگرفته از فرهنگ خود لبنان بود. همان ابتدا با تصویری که خودمان از بچه‌های مذهبی داشتیم سراغ مساجد رفتیم ولی دیدیم که متفاوت است اما عمیقا نسبت به تفکر امام معتقد بودند و پایبندی داشتند کاری را انجام دهند که نسبت به آن احساس وظیفه می‌کردند. به‌ندرت فارسی بلد بودند و جنس دیگری داشتند. ظواهر اسلام مثل حجاب هم آن زمان به‌تازگی در لبنان آمده بود. اما وقتی با آنها صحبت می‌کردیم، می‌دیدیم که نسبت به دین پایبندی دارند اما به شیوه خودشان بود. 
     
فلسطین به باور مقاومت رسید
همایونفر در پاسخ به پرسش مجری درخصوص فیلم «انقلاب‌سنگ» و هدفش از ساخت آن گفت: در سال‌های ۶۸ ــ ۶۷ که ما به لبنان رفت‌وآمد داشتیم، با مجموعه‌ای از فلسطینی‌ها آشنا شدیم که به‌اجبار به لبنان کوچانده شده و پناه آورده بودند و جمعیت کمی هم نبودند که در اردوگاه‌ها حضور داشتند. در این اردوگاه‌ها نسلی زندگی می‌کرد که همچنان به بازگشت به کشورش امید داشت و به‌دنبال راهی برای بازگشت به کشورش می‌گشت. 
وی افزود: در سال‌های ۴۸ ــ ۴۷ ایرانی‌ها برای آموزش‌هایی به لبنان می‌رفتند و توسط گروه‌های فتح که شامل فلسطینی‌‎ها بود آموزش می‌دیدند. به‌عنوان‌مثال شهید چمران هم با این آموزش‌ها آشنا و چریک شد. ۱۵ ــ ۱۰ سال بعد شرایط به گونه‌ای تغییر کرد که فلسطینی‌ها احساس می‌کردند هم به لحاظ نگاه و اندیشه باید چرخشی نسبت به فرهنگ امام(ره) داشته باشند و هم به لحاظ آموزش باید تلاش کنند از فرزندان امام آموزش ببینند و خب، آموزشگاه‌هایی در لبنان راه افتاد. در سال ۶۶ که وقایع مکه و حج خونین پیش‌می‌آید زمانی است که انتفاضه در فلسطین شکل‌گرفته است. درلبنان هم بچه‌های فلسطینی متولدشده درلبنان دوست داشتند به صحنه مبارزه برگردند وکشورشان را پس بگیرند. آنها هم با فرهنگ عمیق حضرت امامآشنا شدند ودرعین‌حال توسط فرزندان امام آموزش دیدند. ما با این صحنه‌ها و فضای فقری که دراردوگاه‌ها حاکم بود مواجه شدیم. اینها مارا تشویق به فیلمسازی کرد. 
همایونفر در پاسخ به این پرسش که نسل آن زمان فلسطین چه اتفاقی را پشت‌سر گذاشت که به امروز رسیده، بیان کرد: گام اول، رسیدن به این باور است که شما ولو دست‌خالی، باید برای به‌دست‌آوردن حق مبارزه کنید، حتی اگر به قیمت جان‌تان تمام شود. این فرهنگ حضرت امام بود. در دورانی که رژیم پهلوی در ایران حاکم بود، مردم با دست‌خالی به خیابان‌ها آمدند و با همان فرهنگ، طلبی کردند که در نهایت به پیروزی انقلاب ختم شد. همین ویژگی در دفاع‌مقدس هم اتفاق افتاد. ما با نسلی روبه‌رو بودیم که جوان‌های ۲۰ و ۲۱ ساله بودند و حتی نوجوان ۱۶ساله که خودشان را مکلف می‌دانستند مقابل صدام بایستند. این باور را ما در سال‌هایی که در لبنان بودیم بین بچه‌های فلسطینی دیدیم که ایجاد شده بود. این حادثه طی شد و ما طوفان‌الاقصی را بعد از سال‌ها از فلسطینی‌ها دیدیم.

برای امروز فلسطین چه باید کرد؟
مهدی همایونفر، همکار شهید آوینی در مجموعه روایت‌فتح بوده و از همان زمان مسأله فلسطین را درک کرده است. او در پاسخ به این پرسش که اتفاق امروز فلسطین را چطور ارزیابی می‌کند و چه باید کرد، گفت: سرنوشت اسلام به فلسطین گره خورده است. چه به لحاظ اعتقادی و چه دوره ظهور، هرگونه نگاه کنید اصلا از این دایره اسلام حقیقی که درانتظارش هستیم خارج نیست. درعین‌حال یک جنایت بزرگ در حال اتفاق است. هرکسی باید وظیفه خودش را درست انجام دهد. مستندسازان و فیلمسازان ایران شاید الان امکان حضور در نبرد را نداشته باشند اما فراموش نکنیم که بخش مهمی از صحنه نبرد، آن حقایقی است که می‌توان به طریق دیگری از آن فیلم ساخت.

یادی از اولین شهید مستندساز ایرانی 
مهدی همایونفر درخصوص سه‌گانه نسل آواره گفت: ما با بچه‌های لبنانی آشنا شدیم و سال۷۱ برای ادامه کارهای مقاومت به لبنان سفر کردیم و در این سفر اشاره‌ای به این نسل آواره در اردوگاه‌های فلسطینی حتی در سوریه داشتیم و می‌خواستیم کاری در این زمینه انجام دهیم. ما با یک گروه چهارنفره به لبنان رفتیم و دوربین ویدئویی با خودمان بردیم و هماهنگی‌هایی انجام شده بود تا به اردوگاه‌های مختلف سر بزنیم. مهم‌ترین بخش سفر ما مربوط به آموزش فلسطینی‌ها بود. خاطرم هست در انتهای سفر در بیروت بودیم که برای این آموزش‌های نظامی به پادگانی رفتیم و دو گروه شدیم و فیلمبرداری از صحنه‌هایی کردیم که برای‌مان تازگی داشت. بچه‌ها به‌خاطر مسأله امنیتی چهره‌های‌شان را پوشانده بودند که مقابل دوربین شناسایی نشوند. کار ما به پایان رسید و قصد رفتن داشتیم که هواپیمای اسرائیلی آمد و آنجا را بمباران کرد و بهروز فلاحت‌پور شهید شد. او اولین شهید مستندساز ایرانی است که در این دوران به شهادت رسید. بهروز فلاحت‌پور، فیلمبردار بسیار حرفه‌ای بود که در زمان جنگ در تبلیغات لشکر بود و به کار عکاسی و فیلمبرداری مسلط. او سال۱۳۶۶ به جنگ پیوست و خیلی خوشحال شدیم چون نیروی کارآزموده در فیلمبرداری بود و شجاعت بی‌نظیری در میدان نبرد داشت، چراکه در این صحنه‌ها بزرگ شده بود و درسال۱۳۶۶ در صحنه عملیات غرب حضور پیدا کرد. بعد از آن در عملیات مرصاد هم کارهای ماندگاری کرد. این ارتباط بود که در سال۱۳۷۱ شهید شد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها