در لایه نخست مقاومت اسلامی حماس به همراه جهاد اسلامی، در لایه دوم حزبا... لبنان و انصارا... یمن و در لایه سوم گروههای مقاومت عراقی- سوری به دنبال ایجاد بازدارندگی در برابر رژیمصهیونیستی و نیروهای سنتکام هستند. با وجود تعهد تمام اعضای محور مقاومت به دستورات راهبردی فرماندهی مشترک، اما در سطح تاکتیکی نیروهای مقاومت باتوجه به شرایط محلی و استقرار نیروهای دشمن، اقدامات متنوعی در دستور کار قرار میدهند. بسیاری از کارشناسان معتقدند، اگر حملات ترکیبی گروههای مقاومت در جبههها، ارتش رژیم صهیونیستی را مشغول نمیکرد، وضعیت میدانی در نوار غزه به گونهای دیگر رقم میخورد. حال باید این سؤال را پاسخ داد، آیا سیاست «وحدت میدانها» در برابر رژیمصهیونیستی و دولتهای حامی تلآویو موفق بوده یا خیر؟
لایه اول، مقاومت فلسطین
در لایه نخست، گردانهای نظامی مقاومت در نوار غزه در دو هفته ابتدایی عملیات طوفانالاقصی حملات راکتی به عمق خاک فلسطین اشغالی و ناامنسازی محیط پیرامونی باریکه غزه را دنبال میکردند. تداوم این سیاست سبب شد شهرکنشینهای صهیونیست دائم در مسیر پناهگاه باشند و امنیت روانی رژیمصهیونیستی برای چند هفته به صورت کامل فلج شود. با آغاز تجاوز زمینی ارتش صهیونیستی در شرق و مناطق شمالی غزه، نیروهای مقاومت با تغییر تاکتیک به عمق محلههای متراکم این منطقه نفوذ کردند و به کابوس اشغالگران در ماه نوامبر بدل شدند.در جریان این مرحله از برخورد نیروهای مقاومت با ارتش صهیونیستی تاکنون بیش از ۶۲ سرباز صهیونیست به هلاکت رسیدند. در سوی مقابل، نیروی هوایی رژیم صهیونیستی با حملات هدفمند به مناطق مسکونی، بیمارستانها، مدارس و حتی ساختمان رسانههای جمعی، تاکنون بیش از ۱۲ هزار فلسطینی غیرنظامی را به خاکو خون کشیده است. باتوجه به تجربه مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر در چهار دهه گذشته، استقرار نیروهای صهیونیست در باریکه غزه فرصت بسیار مناسبی برای زمینگیر کردن ارتش صهیونیستی و ایجاد مقاومت اسلامی فراگیر میان ملت فلسطین فراهم خواهد کرد.در کرانه باختری هستههای نوپا و چابک مقاومت در اردوگاه جنین و راما... سعی کردند جلوی پیشروی و تجاوز آشکار صهیونیستها را در پایتخت نخست مسلمانان بگیرند. طبق آمارهای منتشرشده از سوی وزارت بهداشت فلسطین، تاکنون ۱۹۷ فلسطینی در کرانهباختری به شهادت رسیدهاند.
لایه دوم، حزبا... و انصارا...
در لایه دوم، حزبا... لبنان و انصارا... یمن در جبهههای شمالی و جنوبی، مناطق راهبردی در الجلیل و ایلات را هدف قرار دادند. در ۴۰روز اخیر نیروهای حزبا... توانستند با هدف قرار دادن مناطقی در العباد، الراهب، العاصی، یفتاح قدیش، الضهیره، شلومی، جلاللعام و مزارع اشغالی شبعا، زمینه آواره شدن ۶۵ هزار صهیونیست ساکن در مناطق شمالی فلسطین اشغالی را فراهم آورند. در مناطق جنوبی نیز انصارا... به وسیله موشکهای دوربُرد و پهپادهای تهاجمی، بندر ایلات را هدف قرار داده است تا به این وسیله اقتصاد جنوب رژیم صهیونیستی نیز فلج شود. در سلسلهحملات هدفمند مقاومت لبنان و یمن به فلسطین اشغالی، باوجود وارد شدن ضربات جدی نظامی- اقتصادی به رژیم، فرماندهان صهیونیست امکان پذیرش خطر و گشودن جبههای جدید را برای پاسخ به محور مقاومت ندارند. شاید به همین دلیل در روزهای اخیر یوآو گالانت، وزیر جنگ و تومر بار، فرمانده نیروی هوایی رژیمصهیونیستی، مقاومت لبنان و یمن را به حملات مرگبار تهدید کردند.
لایه سوم، مقاومت عراق و سوریه
مجموع گروههای مقاومت در جغرافیای عراق و سوریه توانستند با بیش از ۵۲حمله به پایگاهها و تأسیسات آمریکا، نوعی پیام بازدارنده علیه سنتکام و ناوهای آمریکایی در منطقه ارسال کنند. در حملات موشکی- پهپادی مقاومت، گروههایی همچون جنبش النجبا، عصائب اهلالحق، سازمان بدر و گردانهای حزبا... مشارکت فعال داشتند و مناطق راهبردی در اربیل، موصل، بغداد، الشدادی، تلبیدر، تنف و... را هدف قرار دادند. در پاسخ به این حملات، نیروهای آمریکایی دو بار ۲۶ اکتبر و هشتم نوامبر، پایگاهها و انبارهای وابسته به محور مقاومت را هدف قرار دادند. پس از افزایش حضور نیروهای آمریکایی در حوزه مدیترانه شرقی، گروههای مقاومت در عراق و سوریه، مأموریت ایجاد موازنه در برابر سنتکام و ایجاد موزانه در برابر آمریکا را برعهده گرفتند. با گذشت بیش از ۴۳ روز از نبرد میان رژیم صهیونیستی و حماس، همچنان ارتش رژیم صهیونیستی درک درستی نسبت به اقدام احتمالی محور مقاومت در منطقه غرب آسیا ندارد. شبکه مقاومت در منطقه توانسته است با ایجاد سطحی از بازدارندگی در برابر اقدامات احتمالی آمریکا- رژیم صهیونیستی، سیاست تهاجمی را برابر اشغالگران دنبال کند. هزینه بالای تداوم جنگ غزه (هفتهای ۱.۳میلیارد دلار) برای رژیم صهیونیستی سبب کوچک شدن ۱۱درصدی اندازه اقتصاد این رژیم درسال ۲۰۲۴ میلادی
خواهد شد. به نظر میآید گروههای مقاومت با ایجاد حلقههای متحد و متمرکز در میدان نبرد به صورت محدود اما هدفمند به دنبال فرسایشی کردن روند جنگ در فلسطین اشغالی هستند. اگر روند جنگ در رژیم صهیونیستی طولانی شود، آنگاه این رژیم دیگر محل مناسب برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی یا پروژههای کریدوری نخواهد بود. تحقق این سناریو به معنای شکست برنامههای آمریکا در شرق مدیترانه و کارآمدی راهبرد «وحدت میدانها» خواهد بود.