نخست آنکه عملیات غافلگیرکننده حماس، یک طراحی فلسطینی بود که ضربههای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی ترمیمناپذیری را به رژیمصهیونیستی وارد کرد.
دوم آنکه رژیمصهیونیستی با کمک گرفتن از همه ظرفیتهای قدرتهای جهانی بعد از گذشت حدود ۵۰ روز نتوانست هیچ دستاورد قابلاتکایی جز کشتار بیرحمانه کودکان و زنان بیگناه داشته باشد.
سوم آنکه علاوه بر خسارتهای نظامی، خسارتهای اقتصادی به رژیمصهیونیستی درحدی است که رژیم ناگزیر شده بودجه وزارتخانههای مختلف خود را صرف مصارف نظامی کند.
چهارم آنکه موج حمایتهای مردمی از غزه و نیروهای مقاومت در برپایی راهپیماییهای گسترده در حدود ۹۲ کشور جهان، نشاندهنده نفرت روزافزون ملتها از صهیونیسم و محبوبیت مردم مبارز فلسطین است.
پنجم آنکه تلاشهای آمریکا برای حمایت تسلیحاتی، تبلیغاتی وسیاسی ازرژیمصهیونیستی وپیروز نشان دادن آن به روندی شکستخورده مبدل شده است.
ششم آنکه مقاومت یمن با توقیف کشتی اسرائیلی و حملات پهپادی و موشکی به سرزمینهای اشغالی نشان داد که هر لحظه ممکن است دامنه خسارتهای رژیمصهیونیستی افزایش یابد و ابعاد جدیدی در جنگ پدیدار شود. با توجه به مسائل فوق، ضروری است نیروهای جبهه انقلاب به تبیین شکست رژیمصهیونیستی و اجبار به پذیرفتن آتشبس در برابر مقاومت بپردازند.
۱. پذیرفتن آتشبس از طرف رژیمصهیونیستی و تلاش حامیان برای توقف جنایات در واقع تحمیل شکست در همه ابعاد و عدمدستیابی به اهدافی چون نابودی حماس، دسترسی به اطلاعات اسرا، کشف تونلها و فرماندهان مقاومت است.
۲. بازخوانی شرایطداخلی و وضعیتآینده رژیمصهیونیستی درحوزهاقتصادی بهخصوص آسیبهایوارده به بخشگردشگری، تعطیلیکارخانهها، کاهشارزشپپول و...میتواند بیانکننده مصداقروند اضمحلالاسرائیل وتاثیرعملیات طوفانالاقصی درآن باشد.
۳. تاکید بر وحدت میان گروههای مقاومت و تصمیمگیری مشترک فرماندهان میدانی در طراحی عملیاتها با روشهای گوناگون از نقاط قوت مقابله با رژیمصهیونیستی ارزیابی شود و خاطرنشان شود که مبارزان فلسطینی در مقابل هرگونه تجاوز مجدد اسرائیل آماده پاسخدهی هستند و دست آنها روی ماشه خواهد بود.
۴. تاکید شود که اداره غزه بعد از جنگ بهدست کسانی خواهد بود که تاکنون عهدهدار این مسئولیت بودهاند. در واقع مطرح کردن طرحهایی درباره اداره غزه توسط گروه فتح یا کشورهای خارجی همچون مصر، بهمنظور فرافکنی درباره تحولات داخلی رژیمصهیونیستی است. از اینرو شایسته است این مسأله که «وضعیت داخلی رژیم بعد از پایان جنگ چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟» به عنوان پرسش اصلی در رسانهها مطرح شود.
۵. با توجه به شکست میدانی رژیم در عملیات طوفانالاقصی و کشتار مردم غزه، نسبت به هرگونه بازسازی روابط در دوره بعد از جنگ هشدار داده شود. آمریکاییها در حال ارائه چهرهای دوگانه از اسرائیل هستند که طی آن اسرائیل نتانیاهو را بد و اسرائیل بدون نتانیاهو را خوب توصیف کنند و با این حربه مجددا مسائلی همچون عادیسازی را درپیش گیرند. از اینرو باید تبیین شود که چیزی به نام اسرائیل خوب یا بد وجود ندارد و رژیمصهیونیستی تحت هرشرایطی، شرور، جنایتکار، غاصب و اشغالگر است.