درر گذری بر تاریخچه شعر آیینی، هرچند کهنترین شعر درباره حضرت فاطمه(س) از حکیم میسری است که در یکی از اشعارش چنین میآورد:
درودش بر محمّد صد هزاران/ پس آنگه بر همه فرخندهیاران
درودش بر علی هرچ آن نکوتر/ و بر جفت وی آن پاکیزهدختر
پس آنگه بر حسین و بر حسن بر/ به فرزندان ایشان تن به تن بر
اما دقیقی توسی که فردوسی، هزار بیت او را در شاهنامهاش آورده است و
به نوعی استاد ایشان محسوب میشود، قدیمیترین شعر در مدح حضرت فاطمه را در یک بیت آورده است:
چنان چون من بر او گریم، نگرید/ ابَر شُبَّیر، زهرا روز محشر
توجه و تمرکز بر شعر فاطمی مرهون پیروزی انقلاب اسلامی است. از دهه۶۰ به بعد شعرا گرچه اندک اما توجه ویژهای به بانوی دو عالم داشتند و اشعار ارزشمندی در مدح ایشان سروده شد. در گذر زمان به مرور لحن، محتوا و سبک شعر فاطمی شعرا نیز تغییر کرد و اشعاری که تا دهه ۷۰و۸۰ محدود به دو حوزه منقبت و مرثیه بود به سمت توجه و تاکید به سبک زندگی و ویژگیهای اخلاقی و عرفانی ایشان تغییر جهت داد، تا آنجا که انتظارها بر آن شده که شعر فاطمی امروز در زوایای مختلف مستقل ارائه شود.در این ارتباط گفتوگویی با رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر آیینی که در میان شاعران شعر آیینی، به شعرهای فاطمیاش بیشتر معروف است و مقالات متعددی هم در اینباره منتشر کرده است، توجه شما خوانندگان گرامی را به مشروح آن جلب میکنیم:
شعر فاطمی، مظلوم دیروز و امروز
در پیشینه و دیرینهشناسی شعر فاطمی از گذشتههای دور تا امروز، نتیجهای که فراچنگ میآوریم این است که شعر فاطمی، مظلوم دیروز و امروز تاریخ است. این حقیقتی غیرقابلانکار است که کارنامه و شناسنامه شعر فاطمی در هالهای از ابهام و آمیخته به اوهام است. به همین علت در پاسخ این سؤال که «اولین سروده فاطمی متعلق به چه شاعری است؟»، انگشت حیرت به دهان میگیریم و جواب را در لفافهای از «شاید و اما و اگر...» میپیچیم؛ زیرا بهراستی و درستی و به یقین نمیدانیم اولین فاطمی سروده فارسی متعلق به کدام شاعر است: دقیقیتوسی، کساییمروزی، غضایریرازی، یا شاعری دیگر...؟ زیرا هیچگونه اتفاق نظری بین پژوهشگران این حوزه و عرصه وجود ندارد و رأی و نظر آنان بهجای وفاق بر محور خلاف میگردد.از این نکته که بگذریم، اگر بخواهیم از نامدارترین شاعرانی که به گردن شعر فاطمی حق دارند نام ببریم، باید چشمها را به دیدن قلههای بزرگی چون ناصر خسرو، سنایی و عطار نیشابوری دعوت کنیم که در این حوزه آثار و اشعاری فاخر و ارجمند دارند.
شعری به قدت ۱۱۰۰ سال
با وجود این، اغلب پژوهشگران شعر آیینی بر این دقیقه اتفاق نظر دارند که شعر فاطمی، قامت و قدمتی ۱۱۰۰ ساله دارد. تاریخ تولد شعر آیینی فارسی که بیشتر سبقه و صبغه شیعی دارد به سده چهارم و دوران حکومت «آلبویه» برمیگردد. حال سؤال این است که چرا با وجود حیات ۱۱۰۰ ساله، شعر فاطمی جثهای اینچنین نحیف و ظریف دارد؟! این نقیصه به عدم ثبت مکتوب شعرها به علت تنگناهای سیاسی و خطقرمزهای جاهلانه و متعصبانه دوران ماضی برمیگردد؛ به دورانی که بهعلت حاکمیت دولتهای غیرشیعی، شاعرانی که به ستایش خاندان رسالت(علیهمالسلام) زبان میگشودند مورد شکنجه و آزار قرار میگرفتند. این سختگیری در مورد شعر فاطمی و علوی بیشتر بود؛ به خاطر وجود این تنگناهای سیاسی، شاعران ستایشگر اهل بیت(ع)، ناگزیر به تقیه و پنهانکاری بودند. مضاف بر اینکه در عصر خلافت امویان، بهعلت نفوذ زبان و ادبیات عربی در گستره سرزمین ایران، شاعران به زبان عربی شعر میگفتند؛ شعرهایی که از بین رفته و هیچ نام و نشانی از شاعرانشان در تاریخ ادبیات برجای نمانده است؛ به همین علت است که تا پیش از سده چهارم، بهندرت میتوان شعری در مدح و منقبت خاندان رسالت به زبان فارسی یافت.
مظلومیتی به گستره تاریخ
مظلومیت شعر فاطمی در عصر حاضر نیز کمتر از دوران ماضی نیست. غیر از دهه اول انقلاب که شعر دینی و آیینی ما امتزاجی همگون و هماهنگ با ذات حماسی انقلاب و سیمایی پرافتخار و درخشان داشت، در دهههای اخیر بهدلیل افراط در پرداختن به موضوع و غفلت از موضع - برخلاف رشد کمی- شاهد افت و افول کیفی و مضمونی شعر فاطمی هستیم. برای اثبات این ادعا کافی است فقط تعدادی از شعرهایی را که در ایام ولادت و شهادت حضرت کوثر در هیاتهای مذهبی و حسینیهها بهعنوان مولودیه و مرثیه خوانده میشود، بشنوید. آنوقت است که به عمق این فاجعه پی میبرید. البته از حق نباید گذشت که در کنار خیل مولودیهها و مرثیههای سست و ضعیف، شاعران دینآگاه و روشناندیشی نیز داریم که در بیان فضایل این بانوی بزرگوار سنگتمام گذاشته و اشعاری بسیار ارجمند و فاخر سرودهاند که قابل تقدیر و ستایش است. ولی متاسفانه این شاعران معدودند و میدان بیشتر در دست خیل شاعرانی است که کلیدواژه اکثر شعرها و نوحههایشان فدک، دیوار و در، آتش، سیلی، بیتالاحزان» و قبر پنهان حضرت زهرا(س) است، نه «قدر» و منزلت قرآنی و انسانیاش.
آفت بزرگنمایی
البته پرداختن هنرمندانه، متعادل و معقول به این ابعاد از زندگی حضرت زهرا(س) نیز در جای خود لازم است. برای مثال اگر شاعر در غزلی یک یا نهایتا دو بیت را به این موضوعات اختصاص دهد، بلااشکال است، ولی وقتی تمام فکر و ذکر شاعر از آغاز تا پایان غزل برگ و بار دادن و بزرگنمایی موضوع فدک و دیوار و در میشود، به طوری که تعمدا ردیف غزلش را نیز واژگانی چون دیوار و در، بیتالاحزان و فدک قرار میدهد، این امر نشانه سطحینگری و «فقر اندیشه» است.سطحینگری باعث دور شدن شعر فاطمی از اصالت و رسالت ذاتی خود که مبارزه با تحریف و بدعت و خرافه، معرفتافزایی، ظالمستیزی، مظلومنوازی، بیدارگری و احیای کرامتهای انسانی است میشود و شعر فاطمی را تبدیل به کالایی فانتزی و مجلسی میکند که فقط بهدرد گرم کردن مجلس میخورد و لاغیر!
اکنون شعر فاطمی
شعر آیینی ما که شعر فاطمی نیز یکی از زیرشاخههای تأثیرگذار آن است، حاشیه بسیاری دارد و در مورد آن حرف و حدیث فراوان است، البته قصد ناشکری ندارم و منکر نقطههای روشن این منظومه دینی نمیشوم.بیهیچ شکی کارنامه شعر دینی و آیینی روزگار ما از آثار فاخر، عمیق و ارجمند بیبهره نیست. بدیهی است در طول ۴۰ سال گذشته شاعران روشناندیش دینآگاه برگهای بسیار زرینی بر این صحیفه پر افتخار و باشکوه افزودهاند که قابل ستایش و تقدیر است، ولی از آنجا که سقف انتظار و توقع جامعه دینی ما از شعر و شاعران آیینی، همترازی با قلههای سر به فلک کشیدهای همچون فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، عطار، مولانا، حافظ و سعدی است، وضع «موجود» را با آرمان «موعود» میسنجند و از این منظر در این کارنامه کاستیهایی میبینند که تذکر و یادآوری این کاستیها ما را به سوی تلاش بیشتر برای به کمال رساندن آن کمک میکند. به اذعان اکثر کارشناسان و پژوهشگران، شعر فاطمی برای رسیدن به کمال همچنان نیازمند پالایش و پیرایش محتوایی و مضمونی است که نباید از روی مصلحتسنجی از این دقیقه غافل بود. یادمان نرود که صیانت و پاسداری از این میراث گرانسنگ معنوی، رسالتی است که بر دوش یکایک ما سنگینی میکند. در جان و جهان «شعر فاطمی» روزگار ما، روزنههای مسدودی وجود دارد که میتوان با شناسایی و گشودن آنها، راه را برای زایندگی و بالندگی هرچه بیشتر این شجره طیبه فراهم کرد.
فرو افتادن در چاه افراط
نابسامانیها و ناهنجاریهای شعر فاطمی، محصول عدم تعادل و توازن دینی و فرو افتادن در چاه و چاله افراط و تفریط است. غافل از اینکه دین اسلام دین دانایی و بینایی و میانهروی است و خداوند صریحا در آیه ۱۴۳ سوره بقره میفرماید: «وکذ لک جعنالکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا: به اینگونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد.»ما یادمان رفته است یا خودمان را به فراموشی زدهایم که به مردم صادقانه بگوییم اسلام دو بخش دارد: «دنیا و آخرت». زندگی بزرگان دین نیز دو رو دارد، یک روی این سکه عبادت، جهاد، شهادت، و تحمل مصائب و ناملایمات و سختیها برای پاسداری از کیان اسلام و قرآن است و روی دوم آن شوق زندگی، تلاش برای آبادی دنیا، تجارت، کشاورزی، عشق و ازدواج، رسیدگی به امور خانه و خانواده، تربیت فرزند، تفریح و تفرج، آمد و شد در شهر و کوچه و بازار و همنشینی و همزبانی با مردم است. چنان که پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز میفرماید: «الدنیا مزرعه الآخره: دنیا، مزرعه آخرت است.»
داغ عقبماندگی سیاسی بر پیشانی شعر آیینی!
با این همه، ما به شیوههای مختلف ادبی و هنری روی اول این سکه، آخرتگرایی بسیار پرداخته و از روی دوم آن، دنیا و زندگی سخت غافل شدهایم. چنانکه در سایر امور دینی نیز به همین شیوه نامتعادل و نامتوازن عمل کردهایم. به عنوان مثال به روخوانی و حفظ قرآن بیش از تفسیر و تحلیل آن و معرفی قرآن بهعنوان مرامنامه «سبک زندگی اسلامی» پرداختهایم؛ یعنی جنبههای الگویی و کاربردی دین اسلام و بزرگان دینی را به فراموشی سپردهایم. از پرداختن معقول به جلوههای دنیایی و «این جهانی» زندگی بزرگان دین غافل ماندهایم. یعنی نگفتهایم که بزرگان دین هم مثل همه انسانهای کره خاکی زندگی میکنند، عشق میورزند، کار میکنند، میخورند، میپوشند، در کوچه و خیابان راه میروند، اهل شوخی و تفریح و تفرجند و... ما چنان در این حوزه دچار افراط شدهایم که حتی گاهی در اعیاد و ایام ولادت این بزرگان نیز به جای شادمانی، عزاداری میکنیم!
در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) نیز هندسه رفتاری ما چیزی بیش از این نیست. متأسفانه در شعر فاطمی، نگاه تک بعدی و جزیرهای منجر به ارائه تصویری غیرواقعی و مسخ شده از حضرت زهرا(س) شده است. برای ارائه تصویری تمام رخ و کامل از«کوثر کثیر قرآن» ضروری است زندگی آن حضرت را با مراجعه به منابع مستند و موثق شیعی همچون قرآن، نهجالبلاغه، احادیث و روایات، خطبهها و کتابهای مرجع مورد مطالعه قرار دهیم و از استناد صرف به گفتهها و شنیدهها بپرهیزیم.
نیاز به روزآمدی در شعر فاطمی
شعر آیینی و فاطمی مابیهیچ شکی نیاز به پوستاندازی و روزآمدشدن، پیرایش و پالایش زبانی، واژگانی، بازسازی و بازآفرینی مضمونی دارد. این ادعا، یک ادعای واهی نیست، بلکه مستند به قرائن و شواهد است. پیشتر هم در یادداشتی گفتهام که شعر آیینی ما دچار عقبماندگی سیاسی و اجتماعی است. فرزند زمانه خویشتن نیست و از زمانه عقب است. اگر ما به این مسأله بهصورت هوشمندانه و عالمانه نگاه نکنیم، شعر آیینی ما در دراز مدت دچار فرسایش زبانی میشود و از بالندگی و زایندگی باز میماند. این گونه ادبی که شامل اشعار هیأتی و تعزیه هم میشود، نیاز به خانه تکانی دارد و باید از خیلی از کلمات پاکسازی شود. کلمات نامتجانس و نأمانوسی که هیچ تناسب مضمونی ومعنایی باشعرآیینی ندارد وبهصورت مظلوم آن چنگ میکشد.باتوجه به بسامد بالای کژراههها و کژرویهای واژگانی درشعر آیینی بر پژوهشگران و دغدغهمندان این عرصه تکلیف است که به قصد پالایش و پیرایش این گونه ادبی که ریشه در باورها و اعتقادات ما دارد، بعد از این با عزمی جزمتر و دقت نظری والاتر به این مهم بپردازند. ضرورت پرداختن به این موضوع برای عاقبت بخیری و رستگاری شعر آیینی و فاطمی، امری حیاتی است.