لطفا به مثابه آنهایی که همیشه مرغ همسایهشان غاز است فکر نکنید که این روند مختص به مرزهای جغرافیایی ما یا بازه زمانی اکنون است، خیر! در تمام جوامع جهان و در تمام طول تاریخ جریان داشته. از زمان غارنشینی و ساخت اولین خانهها گرفته تا تصویب اولین قانونها و بانکها و نظامهای سیاسی و... .
اما نکته امتحانی اینجاست. دقت کنید که مرد ساختاری میتواند درعرصههای مختلف مثل فرهنگ، معماری، رسانه، هنر، صنعت مد و... تاثیر بگذارد. تابهحال دقت کردهاید که معماری شهرها، مساجد، خانهها، ادارات و... اکثرا به عهده مردان بوده؟ و این روند، ناخودآگاه باعث شده که نیازهای جنس زن درنظرگرفته نشود. مردان بندگان خدا که شناخت کافی از جنس مخالف خود ندارند و موقع تشکیل هرپدیده طبعا شرایط روحی وجسمی وشخصیتی و...جنس مونث را کمتردرنظر میگیرند. اینطور نیست؟
احتمالا تا حالا نمونههایی از آسیبهای مردساختاری درذهنتان شکل گرفته. بگذارید چندمثال هم من بگویم. دربیشتر سرویسهای بهداشتی کشور هنوز جایی برای عوضکردن پوشک بچه نداریم. مکانی برای شیردهی خارج از خانه برای مادران ساخته نشده. در اکثر جشنوارهها، مهدکودکی برای مراقبت از فرزندان شرکتکنندگان زن نیست. مرخصی عادت ماهانه به رسمیت شناخته نشده و بهخصوص مرخصی بارداری و زایمان در شرکتهای خصوصی و... .
احتمالا تمام ما خانمها، تابهحال تجربه این احساس را داشتهایم که فضای اطراف، پاسخگوی نیازهای زنانه ما نیست. مخاطبان فرهیختهتر، باید این راهم بدانند که به زبان سختتر مردساختاری، اشاره به انحصار فاعلیت مردان در شکلگیری ساختارهای مختلف اجتماعی دارد. حالا هوا برتان ندارد و فکر نکنید این حرفها حاصل دورهمی روشنفکران لاته به دست در کافههاست. این گفتمان برای دنیای امروز نیست و قرآن ۱۴۰۰سال پیش، در پی شکستن مردساختاریها بوده. هر پیامبر در تمام دورههای زمانی از مهمترین رسالتهای خود را رساندن زنان به جایگاهی دانسته که این جنس بتواند در خلق ساختارها فاعل باشد. خودش بخشی از کار را به دست بگیرد و باری از جامعه را به دوش بکشد. نیمی ازجمعیت کره زمین را زنان تشکیل دادهاند و توجه نکردن به ظرفیتهای آنان، قرار نیست ما را به جامعه آرمانی جهان اسلام نزدیک کند.
اسلام در پی بهکارگرفتن ویژگیهای زنانه این جنس در جهت رشد جامعه است؛ بهویژه درخلق ساختارهای فرهنگی. اگر به زندگی روزمره خود نگاه کنیم، سالهاست که در فرهنگ ایرانی ــ اسلامی بخش عمده ساختار فرهنگی به دست زنان است، آن هم با بهادادن به امر مهم مادری. نقش تربیت فرزند یکی ازمهمترین عوامل موثر برفرهنگ است؛ اما آیا این نقش به تنهایی کافی است؟ آیا ما زنان توانستهایم عاملیت خود را دردیگر بخشهای فرهنگی به دست بگیریم؟ یا سالهاست که از فرهنگ جامعه مینالیم ولی فردگرایی زمینگیرمان کرده و برای بازکردن هیچ گرهی، قدمی برنمیداریم؟!
بیایید با خود صادق باشیم. وقتی حرف از معایب مردساختاری به میان میآید، انگشت اتهام ما ناخودآگاه، مردان را نشانه میگیرد. اما گیریم که مردان نبودند! بعد از آن چه؟ میتوانستیم با تکیه بر نیروی انسانی جنس مونث، در جهت خلق ارزشها قدمهای بلند برداریم؟ چقدر از محدودیتهایی که بر ما زنان اعمال شده، حاصل کمکاری خودمان در جبهههای فرهنگی است؟
بیایید بدون پیشزمینههای متعصبانه یکبار دیگربه جای خالی زنان دردستگاههای فرهنگی نگاه کنیم. چه مقدار از آن نتیجه اعمال قدرت و محدودیتهای مردانه است وچند درصد مسئولیت این خلأ بر دوش ما زنان؟ انگار بیشتر تقصیر خودمان است. درتاریخ ایران، زنان زیادی برای ایفای نقش درساختارهای فرهنگی تلاش کردهاند. از بیبیخانم استرآبادی که دردوران مشروطه، اولین دبستان دخترانه را تاسیس کرد تا گوهرشادخانمی که مساجد ومدرسه به همت او ساخته شد و فعالیتهای فرهنگی آنجا از سر گرفته شد. این روزها هم کم نیستند دختران و زنانی که ازسن کم فردگرایی را درسطل آشغال اندیشهشان انداختهاند و بهدنبال نجاتدادن دنیا، شنل ابرقهرمانی بستهاند. تو برای ایران چه در چنته داری؟ فردگرایی را انتخاب میکنی یا عاملیت در خلق فرهنگ را؟
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد