فصل جدید برنامه «دلبرونه» با هدف نزدیک شدن به دنیای کودکان و همچنین بازگو کردن تخیلات آنها نسبت به جریان زندگی واقعی مدتی است از شبکه تهران روی آنتن میرود. در این برنامه که گفتوگویی صمیمانه وکمتر دیده شده با کودکان را پیمیگیرد با خلق فضایی شاد و مفرح بهدنبال انتقال پیام، آموزش و تاثیرگذاری برای رشد و پویایی درکودکان، بهبود کیفیت زندگی والدین و فرزندانشان و همچنین انتقاد به ناهنجاریهای احتمالی رفتاری مرسوم با کودکان جامعه است. «دلبرونه» در ۲۶قسمت ۲۵دقیقهای در گروه کودک و خانواده شبکه تهران تولید شده و از بخشهای متنوع دیگری مثل آموزش و ساخت کاردستیهای بازیافتی، موشن گرافیک، طنز و... برخوردار است.معرفی کتاب اززبان کودکان ازدیگر بخشهای این برنامه است. دلبرونه هر هفته جمعهها ساعت۲۰ درجدولپخش قراردارد. درادامه با امیر زندهدلان، مجری وتهیهکننده برنامه گپ زدیم.
درباره بچهها؛ برای بزرگسالان
بچهها صاف و صادق هستند و برای گفتوگو با آنان سخت میتوان چارچوب تعیین کرد. از امیر زندهدلان، مجری و تهیهکننده برنامه میپرسیم که چقدر فضای گفتوگوها را بداهه پیش میبرد و به بچهها میسپارد و تا چه اندازه و چقدر درچارچوب متنی که تعیین شده، حرکت میکند. وی توضیح میدهد: وجه تمایز دلبرونه با سایر برنامههایی که در صداوسیما راجع به کودکان پخش میشود همین میزان پرداختن به خود کودک است. من به دنیای کودک سفر میکنم و تلاش دارم از زاویه دید او به دنیای اطراف نگاه و تخیلاتش را درک کنم. همین باعث بامزه شدن برنامه میشود. برنامه در مورد کودکان است اما برای کودکان نیست. ما در خلال جذابیت گفتوگویی که با بچههای چهار تا هفت ساله داریم برای پدر و مادرها و حتی کسانی که دوست دارند در آینده نزدیک صاحب فرزند باشند، پیامهای مستقیم و غیرمستقیم زیادی خواهیم داشت و میکوشیم این پیامها را از زبان بچهها به بزرگترها انتقال دهیم. درست است که برای گفتوگوها چارچوب داریم ولی بچهها غیرقابل پیشبینی هستند. سعی میکنم در چارچوب موضوعی هر برنامه پیش بروم اما درواقع این یک گفتوگوی مستند است.
نکتهای که زندهدلان میگوید خود باعث جذابیت میشود، چون همهچیز را غیرمنتظره میکند و فضایی را به وجود میآورد که بهدلیل بداهه بودن، جذابیت دارد. وی توضیح میدهد: هم جذاب و هم هنریترش میکند، چون هنر یکبار اتفاق میافتد و ممکن است دفعه بعد آن اتفاق برای شما نیفتد. قطعا سختتر هم میشود، چون مستند است و سختی کار با بچهها این است که اگر یک بار خراب شود یا از لحاظ فنی مشکلی داشته باشید، ممکن است دیگر بچه با شما همکاری نکند و به آن سؤال جواب ندهد. این از سختیهای کار است.این تهیهکننده درمورد تمرکز این فصل روی موضوعی خاص تصریح میکند: سری جدید در ادامه فصل قبل است. موضوعها شبیه هم اما بچهها مختلف هستند. پس نگاهشان به موضوعات ثابت متفاوت است. این جزو جذابیتهاست که به یک موضوع ثابت، هر بچه چه جوابی میدهد. گاهی خودم هیجان زده میشوم. درطول صفر تا صد گفتوگو، کودک درونم بیشفعال و هیجان زده است.
کودک درونت فعال باشد!
برای ورورد به دنیای کودکان باید زبان آنها را بشناسی. زندهدلان درمورد ارتباط با بچهها و شناحت دنیای آنان میگوید: من از یک زمانی به بعد فهمیدم چه بخواهم و چه نخواهم ذاتا انگار از گفتوگو با بچهها و پرداختن به دنیایشان لذت میبرم. این ویژگی اصلا تربیتپذیر نیست. باید کودک درونت فعال باشد تا بتوانی این دنیا را درک کنی. متأسفانه در برنامههایی که تا الان دیدهایم بچهها بهعنوان دکور بودهاند و فقط آنها را دیدهایم و روی دنیای پاک و صادقانهشان تمرکز نمیکردیم اما من میکوشم این کار را انجام دهم.او درباره دغدغهاش در انتقال پیام به والدین عنوان میکند: مشاوران و روانشناسان برنامه میگویند الان در جامعه ما به علت ارتباط غیرمؤثر والدین با کودکان خلأهایی وجود دارد و باید تلاش کنیم بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به این خلأها بپردازیم تا تلنگری باشد بر ذهن مخاطب که بیشتر والدین هستند.
میخواهیم دل مخاطب را ببریم
این تهیهکننده در معرفی بخشهای برنامه میگوید: من از سال ۸۹ در شبکه دو، آیتمی به اسم «انجمن بچههای گنده» داشتم که پنج دقیقه در دل برنامه «روز از نو» بود. این همیشه در ذهنم بود که میتواند برنامه مستقلی با پیامهای قویتر و غنی شده باشد. گفتوگوی من با بچهها بخش اصلی برنامه است. سه آیتم هم در دل برنامه داریم: موشنگرافی که به خاطرات دهه شصتیها و پدر و مادرهایمان میپردازد و نشان میدهد آن موقع زندگیها به چه شکل بود، کاردستی با وسایل دورریختنی و بازیافتی و معرفی کتاب توسط خود بچهها.وی درباره بازخوردها توضیح میدهد: اسم برنامه را دلبرونه گذاشتیم برای اینکه میخواستیم دل مخاطب را ببریم. تا امروز بازخوردها عالی و غیرقابل پیشبینی بوده. فکر نمیکردیم این قدر استقبال شود هم از طرف مخاطب، هم مسئولان و هم مدیران.