یلدا شبی است که مهر(خورشید) به دنیا آمد و خود واژه یلدا هم به سریانی به معنای زایش و تولد است. مهر، نماد راستگویی است و پشتسرش خرافاتی بود که مهر، جهان را پدید آورده؛ درصورتیکه تمام این جهان و کره خاکی را خداوند خلق کرده و از همان ابتدا وجود داشتند.همچنین بعد ازشب یلدا، شب چهارشنبهسوری و نوروز میرسد که متأسفانه سنتهای چهارشنبهسوری قدیمی از بین رفته و ترقه جایش را گرفته. یادم میآید مادرم میگفت تمام ظرفهایی که شکستگی دارد را در آتش بریزم تا ظرفهای جدید جای آن را بگیرد و اینها احساسات خوبی برای ما داشت. در گذشته که تعداد خانههای حیاطدار بیشتر بود، جشنهای سنتی به ما خیلی خوش میگذشت. در گذشته، خانواده و فامیل کنار هم جمع میشدیم و غذاهای سنتی ساده و معمولی طبخ میشد. متأسفانه الان به گونهای شده که نه میتوانیم به خانهشان برویم و نه دعوتشان کنیم. مثل اینکه واقعا پخت یک نوع غذا از سفره ایرانیان رفته است. بهعنوانمثال، قرمهسبزی به تنهایی میتواند یک مهمانی را نمایندگی کند و نیاز به غذای دیگری نیست. هر جایی میروم و این ضیافت تجملی را میبینم، در مورد چرایی آن سؤال میپرسم؛ چون اگر ساده نباشد، دیگر نمیتوانیم رفتوآمد کنیم. بالاخره این شب هم با غذای سادهای مثل پلو و آش میگذرد. وقتی بچه بودم، از دیدن میوههای مختلف و کنار هم بودن فامیل لذت میبردم و واقعا هم شب یلدا چیزی جز این نیست که بگویند و بخندند و آجیل بخورند. راهپیداکردن تجمل به سفرهها فقط مختص یلدا نیست بلکه به مراسم دیگری مثل سالگرد تولد هم راه پیدا کرده است.
نوید سختی و آسانی در فال حافظ
حافظ هم سر سفره هفتسین نوروز و هم یلداست و این از گذشته رسم بوده است. دلیل این حافظخوانی به نظرم این است که معمولا حافظ در غزلهایش وقتی صحبت از سختی و جدا شدن از یار میکند، در پایان مخاطب شعرش را با مژده آسانشدن کارها و وصال امیدوار مینماید. درواقع او در شعرهایش به گونهای ما را متوجه میکند که درون این زندگی همه چیز ــ سختی و آسانی ــ وجود دارد و نباید مشکلات را جدی بگیریم و خود ما هم میتوانیم با یاری خدا کارهایی انجام دهیم. همیشه خداوند تنها یاری محسوب میشود که ما را ترک نمیکند و باید از او کمک بگیریم. البته مولوی هم در اشعارش میگوید خداوند به قدری به ما کمک میکند که برای ما مطلوب است، چون گاهی از او چیزهایی میخواهیم که به صلاحمان نیست. درون حافظخوانی نوعی امید و شادی است و این گذران روزهای یکنواخت و شبیه به هم سال را برای ما آسان و زیبا میکند و باید قدرش را بدانیم. بالاخره باید یک روز متفاوت از دیگر روزهای سالی که پر از کار و تکاپو بوده، باشد و یلدا هم جزو روزهای شادی ماست. مهم آن است که از تمام این روزها سود اخلاقی و معنوی ببریم تا بتوانیم بهتر زندگی کنیم.
دلزندهداری در این روزهای سخت
ما داریم در آخرین روز فصل پاییز با هم حرف میزنیم. شبچله تمام علایق به جهان و زندگی را در خودش دارد. در این روزها اگر دلمرده هم که باشی در این شب دلزنده میشوی. من این شب را با غزلیات مولانا و حافظ سپری میکنم. چند سالی هم هست که من به همراه یک گروه ۶ ــ ۵ نفره، حافظ و فردوسی میخوانم. زمانی که خوانش اشعار فردوسی را آغاز کردیم، خیلیها راضی نبودند و میگفتند که سخت است، برایمان تعریف کنید؛ اما ما روی کارمان اصرار داشتیم چون میخواهیم که خانمها بتوانند فردوسی را بخوانند. کلاخودم هم خیلی کتاب میخوانم. درسالهای اخیرحس میکنم خداوند برمن فرشتگانی گذاشته که هرکجا گیر میکنم، یک فرشتهای میآید و نجاتم میدهد. البته این فرشته یک انرژی عالی وخوب است که به کمکم میآید.