محمدصادق ملک، بازیگر نقش کیاوش در مستوران ۲ درخصوص این فصل از مجموعه به قاب کوچک گفت: به عقیده من «مستوران» نقطه عطفی در سریالسازی بعد انقلاب است. در مسیری که ما به صورت آزمون و خطایی پیش میرویم تا به روشهایی برای ساخت سریال برسیم؛ مستوران یک نمونه موفق است. هماهنگی همراه با حسننیت تهیهکننده، کارگردان، دستیاران، تیم تولید و عوامل اجرایی، مسیر یک پروسه خلاقه را هموار کرد؛ هم تهیهکننده و کارگردان خلاقیت خود را به نمایش گذاشتند و هم عوامل اجرایی موفق شدند در این بستر امن کار کار خود را انجام دهند. این مجموعه در عین اینکه پروژه پرچالش و کار سختی بود، اما به دلیل همگنی و هماهنگی، نزدیکی سلیقهها به هم و تعامل خوب عوامل با یکدیگر، تبدیل به پروژهای شد که یکی از نقاط عطف سریالسازی ما به حساب میآید.
وی پیرامون نقش خود در این مجموعه یادآور شد: خوشبختانه نقش کیاوش، مثل سایر نقشهایی که در مستوران ۲ وجود دارد، خیلی درست و دقیق نوشته شده و ویژگیهای جذابی برای آن در نظر گرفته شده است. برای ایفای این نقش، من نیز، چون بقیه، سعی کردم با کارگردان خلاق، در عین حال پر انرژی و با گذشت مجموعه تعامل بیشتری داشته باشم تا بتوانم با هدایت و راهنماییهای ارائه شده، ابعاد دیگری از این کاراکتر را به نمایش بگذارم. خوشبختانه بازخوردهای مثبتی از مخاطبان و دوستان نزدیکی که در تئاتر دارم گرفتم. بهویژه مخاطبانی که به شکل ثابت، کارها را دنبال میکنند و اتفاقا مخاطبان سختگیری هم هستند. هرچند که بازیگر در تئاتر نسبت به سینما و تلویزیون آزادی عمل بیشتری دارد و در تلویزیون به خاطر گستردگی رسانه، همواره محدودیتهایی وجود دارد، اما این سریال، همان حس و حال و آزادی عمل صحنه تئاتر را برای من تداعی کرد و توانستم به همان اندازه خلاقیت خود را بروز دهم. این مسأله بسیار لذتبخش بود. اینکه در سینما و تلویزیون بستری فراهم شود تا بتوان سطوح دیگری از کیفیت را به مخاطب ارائه داد، موجب امیدواری و خرسندی است.
استقبال از پیشنهادهای چالشبرانگیز
این بازیگر که پیش از این نیزدر نقشهای منفی مجموعههایی، چون «بانوی عمارت» و «از سرنوشت» حضور داشته در اینباره، توضیح داد: معمولا نقشهای پیشنهادی به نوعی مرا به چالش میکشند و خدا را شکر تا به امروز اتفاقهای خوبی برای من رقم خورده است. اگر حمل بر ادعا نشود، باتوجه به اینکه در حال حاضر به لحاظ سن و تجربه در شرایطی هستم که تا حد امکان بتوانم از پس نقشهایی که بر عهدهام گذارده میشود، برآیم، در نتیجه برای پذیرش نقشهای پیشنهادی دستهبندی خاصی ندارم که صرفا نقش منفی یا مثبت را قبول کنم. هر پیشنهادی که مرا بیشتر به چالش بکشد برایم جالبتر است. از این رو نقشهایی را که دوست دارم، بیشتر خاکستری هستند یعنی صرفا منفی یا مثبت نیستند، چراکه معتقدم به استثنای برخی کارهای ویژه که به کلیشهها نزدیکترند، شخصیت تکبعدی نداریم. حتی همان نقش منفی در مواردی خوبیهایی دارد که شخصیت او را خاکستری، درعینحال قابلباور و در جاهایی دوستداشتنی میکند. بنابرین من به همه پیشنهادهایی که میشود احترام میگذارم، مثبت یا منفی بودن نقش برایم اولویت ندارد و تنها هدف من این است که نقش را آبرومند اجرا کنم.
محمدصادق ملک به گویش خود و سایر بازیگران در مستوران پرداخته و ادامه داد: بهطورکلی وقتی نویسنده اثری، ادبیات خاصی را برای یک یا چند کاراکتر به کار میبرد، درواقع به تیم اجرایی، بازیگران و طراحان کمک میکند تا ویژگی تازه و خاصی را برای کاراکتر قائل شوند که همین امر میتواند دستاویز خوبی برای بازیگر باشد و از پیشنهاد نویسنده استقبال کند. هرچند که ادای برخی گویشها برای بازیگر با سختیهایی همراه است و شاید آن نوع گویش از زبان محاوره بازیگر بسیار دور باشد، اما این هنر بازیگر است که آن ادبیات را در کاراکتر خویش کشف کند و متوجه استفاده از آن برای نقشی که بازی میکند باشد. در مورد کیاوش یا همان مشاور اعظم نیز نویسنده روی ادیب بودن، اهل کتاب و باسواد بودن نقش در این مجموعه تاکید دارد؛ بنابراین تا حد امکان از کلمات و ترکیبهایی برای این کاراکتر استفاده کرده که بهظاهر کلمات سختی هستند؛ اما وقتی به قولی قلق آن به دست بیاید، تبدیل به یک ویژگی میشود که من بازیگر میتوانم از آن بهره برده و شخصیت جدیدی را خلق کنم و همین برای من خیلی جذاب بوده است. من حتی سعی کردم که تا حد ممکن از حروف اضافه، صامتها و مصوتهایی که نویسنده پیشنهاد داده، به نوعی استفاده کنم تا بدون تغییر یا حذف، ادای آنها راحتتر شود. در بیان جملات کیاوش، سعی بر این بوده که زبان نویسنده برای کاراکتر کشف شود، بهنحویکه تماشاگر قبول کند که یک شخصیت میتواند اینگونه سخن بگوید و برای او باورپذیر شود.
تلفیق بیان کتابی و روز
وی در پاسخ به این سؤال که آیا دوگانگی گویشها برای بازیگران مشکلی ایجاد نکرده است، گفت: در این مجموعه علاوه بر ادبیات کتابی، بیشتر کاراکترها بهروزتر و راحتتر صحبت میکنند. شاید این تنوع زبانی یکی از خصوصیات قابل توجه مستوران باشد و با توجه به نحوه برخورد عوامل اجرایی با این گویشها، خروجی مشخص میشود. البته برخی آن را نوعی چالش میدانند و، چون بر این باورند که این گویشها، دور از ذهن مخاطب است درنتیجه قدری سادهتر ادا میکنند که البته نتیجه متفاوتی حاصل میشود. ولی من بهشخصه، همان مسیر پیشنهادی کارگردان را پیگیر شدم و فکر میکنم روی کاراکتر هم نشسته و جواب داده است. البته معتقدم در مورد کاراکترهای دیگر، این اختلافات بیانی در آن حدی نیست که بیرون زده باشد، چراکه با توجه به بافت رئالیستی امروزی در همین دوران هم قشرهای مختلف افراد، ادبیات کلامی مختلفی به کار میبرند.
او توضیح داد: گفتار فردی که در بازار دستفروشی میکند با فردی که کارمند یک شرکت است، طبیعتا متفاوت است. کلام یک سیاس عاشق پیشه مستورانی، باید با افراد کوچه بازار یا حتی طبیب متفاوت باشد. نویسنده ضمن مد نظر قرار دادن این مسأله موجب شده تنوعی در گویشها ایجاد شود که همین، جزئی از اعتبار کار شده است. درخصوص سریالهای تاریخی طی سالهای گذشته، این اتفاق افتاده که همگی با یک الگوی زبانی، حرف میزنند. در صورتی که تنوع گویش در مستوران موجب میشود مخاطب در ادامه لذت بیشتری از آن ببرد. طبیعی است، قدری کار برای بازیگر سخت شود و او باید گویش خود را کنار نهد و سیستم جدید پیشنهادی در زبان را آغاز کند که در این صورت صدا و رفتار بازیگر هم تحت الشعاع قرار میگیرد. بازیگر باید روی تک تک کلمات تمرکز و بهنوعی آنها را ادا کند که برای تماشاگر باورپذیر باشد؛ این مسأله سختیهای خود را لااقل برای خود من در اجرا داشت، ولی با توجه به نحوه برخورد من با آن، این چالشها به جذابیت نقشم کمک کرد و درنهایت لذت بیشتری از آن بردم. خوشبختانه تجربه نقش کیاوش فرصتی بود تا علاوه بر سایر چالشهای حسی در چالشهای زبانی این پروسه خلاقه، شریک باشم.
بازیگر نقش وزیر اعظم از علاقهمندی خود به نقشهای دیگر مجموعه اشاره و عنوان کرد: تقریبا بیشتر کاراکترها را در این سریال دوست داشتم مثل نقش لطفعلی، حاکم، اهالی بازار یا دوستان لطفعلی، حتی نقش ملا حسین، کاراکتر حاجب یا مانند آن را. این نقشها به قدری کامل بودند که من بهعنوان بازیگر در همه آنها دستاویزی برای تجربه کردن، میدیدم، اما در مقایسه، باید اقرار کنم لذتی که در سر و کله زدن با کیاوش بردم، بیشتر از نقشهای دیگر بود. تصورم بر این است که اگر جز نقش خودم در نقش دیگری ظاهر میشدم نیز کار قابل قبول و آبرومندی ارائه میدادم، چراکه به واقع تیم خوب و همراهی ما را هدایت میکرد. کارگردان باهوش و خلاقی داشتیم و قطعا در بازدهی هر یک از نقشها تاثیر مثبتی روی من داشت و اتفاق خوبی رقم میخورد. ضمن اینکه کارگردانها برای نقشهایی مثل کیاوش کمتر ریسک میکنند و از بازیگرهای شناخته شدهتری استفاده میکنند، ولی علی هاشمی به من اعتماد کرد و مرا برای این نقش برگزید.
او همچنین به تأثیر نوع گریم و لباس در خلق شخصیتهای سریال، پرداخته و گفت: از آنجا که گروه گریم به سرپرستی امید گلزاده و لباس که بهعهده ژاله زکی زاده بود، روی فیلمنامه تسلط کافی داشتند، پیشنهادهایی که برای نقشها دادند، فوقالعاده درخشان از آب در آمد. هم گریم و هم لباس من، هر دو سخت بودند و من نزدیک دو سال آن مدل ریش را تحمل کردم، طوری که مورد سؤال اطرافیان شده بودم، ولی باهمه این سختیها، درنهایت کاراکتر زیبایی خلق شد. به همین دلیل من پیشنهادهای دیگر را از دست دادم، چون نه امکان تغییر آرایش چهرهام را داشتم و هم اینکه قول داده بودم در مدت ضبط مستوران نقش دیگری نپذیرم. نوع گریم در مستوران، محدودیت قابل توجهی برای من ایجاد کرد، اما نتیجه آن به همه اینها میارزید و جای تشکر از تیم لباس و چهرهپردازی دارد که به نوعی کاراکترها را به جلو هول دادند. معمولا در آثار دیگر تاریخی، یک طراحی کلی با توجه به همان بافت تاریخی انجام میشود. ولی در مستوران علاوه بر لحاظ بافت تاریخی، تکتک کاراکترها ویژگیهای دارند که همگی در لباس و گریم قابل مشاهده است و امتیازی برای بروز خلاقیت بازیگر به حساب میآید.
باز شدن مسیر پیشنهادها
ملک با اشاره به اتفاقهایی که بعد از مستوران برای مسیر بازیگری او رقم خورده است، اضافه کرد: در حال حاضر مسیر پیشنهادها باز شده و هر قدر در پخش مجموعه، جلوتر میرویم، این پیشنهادها بیشتر میشود. در این مدت پیشنهادهایی از چند کارگردان، چون راما قویدل و کمال تبریزی داشتم. همچنین چند تئاتر و یک سریال دیگر نیز به من پیشنهاد شده است که هنوز با آنها به تفاهم نهایی نرسیدهام. اما به احتمال قوی با فیلم سینمایی ۹۱ که آقای پناهی تهیهکننده آن است، شروع به همکاری کنم.
وی با تأکید برسختیهای پروژه و تجارب بازیگری خود، گفت: باتوجه به اینکه در «بانوی عمارت» تجربه افتادن از اسب و شکسته شدن استخوان ترقوه را داشتم، همان تجربه موجب شد تمرینهای بدنی و سوارکاری را جدیتر انجام بدهم و خوشبختانه با وجود حجم قابل توجه سوارکاری در سریال، اتفاق ویژهای برای شخص من رخ نداد. یکی از چالشهای حضور در کار تاریخی، آمادگی جسمانی فوقالعاده است که میبایست در کنار آمادگی ذهنی و روانی، با بازیگر همراه باشد تا بتواند سختیهای موجود در لوکیشنها را تحمل کند. تورم سرسامآوری که در میانه کار گریبانگیر تیم تولید شد، یکی دیگر از چالشهای ساخت پروژه بود و با توجه به اینکه این تورم روزانه اتفاق میافتاد، تولید خلاقه چنین پروژهای را دچار مشکل میکرد که خوشبختانه با غیرتی که عوامل تولید و کارگردان کار به خرج دادند، مستوران دو به اتمام رسید.
وی در خاتمه با امیدوار بودن به ساخت فصلهای دیگر مستوران، عنوان کرد: اگر برای بازی در فصلهای جدید مستوران دعوت شوم، با کمال میل قبول میکنم. امیدوارم با توجه به اینکه تیم خلاقی کار را پیش میبرد و خروجی قابل قبولی دارد، این سریال ادامهدار باشد. به اعتقاد من اگر سریالی مثل مستوران، در ارتباط با مخاطب موفق باشد، میتوان برای ساخت فصلهای چندم آن، برنامهریزی کرد و با پخش آن در سایر کشورها علاوه بر اشاعه فرهنگی، به جنبه ارزآوری سریال امیدوار بود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد