نگاه خاضع وخاشع برابرمرحمت بزرگ الهی، نگاه معرفتبخش توحیدگرا،ایمانی و فرهنگی به اقدام نظامی/امنیتی حمله به اسرائیل از خاک ایران و این پیروزی بزرگ ومضمون ارتقای بازدارندگی دراین اقدام و درک لطف خدا در نیرومندتر شدن انقلاب اسلامی بسیار مهمتر و حقیقیتر از نگاه ملی یامنطقهای،یا فخربه آن وشادمانی ازآن حتی مهمتر ازخود حیثیت جهانی حاصل ازاین موفقیت است.این را دریابیم که پهپادها و موشکها جز ابابیل و پرندههای مبین لطف خدا نبودهاند.
نقشه دشمن برای تلخکردن طعم پیروزی
اگر ما دچار پرستش نفس خود و غرور بت نفس خود شویم، همهچیز در یک لحظه از دست خواهد رفت. فرار از حق و خود را دیدن و خدا را ندیدن، میتواند ما را بیپناه برابر طرح و تیر توطئه شیاطین و نقشهشان برای تلخکردن طعم پیروزی کند. ما نباید از خوشی ناخویشتندارانه سر از پا نشناسیم، چنانکه در شکستها و دشواریها نباید بیشکیب شویم و دستوپای خود را گم کنیم. قلبا باید شرط عبودیت را به جا آوریم تا همچنان قدرت و لطف خدای رحیم ما را از شرارت شیطان و غدر و ذلت و ضلالت بازدارد و یار و مددکار جهاد مومنان و سپاه اسلام باشد. پس تأمل کنیم:
۱- فهم رابطه حقیقی خدا و مردم و سپاه جمهوری اسلامی مهم و اساسی است.
ملت باید غافل نشود که انسان رهروی صراط مستقیم،همان مومنی است که حقیقتا به غیب ایمان قلبی دارد، تقوی میورزد و در درک و عمل، عبد خداست وازپروردگار یکتا یاری میجوید.این حال، امروزهم باید حال روحی ماوعملی ماباشد. ترک ایمان به حق مطلق، هر فرد و نیرو و ملتی را در جایی گرفتار ظلمات و شیطان میکند. پس اول رابطه خود و حق متعال را اصلاح کنیم.
۲- قدرت سپاه، منبعث از ملتی بوده، دارای صبر بر ایمان و اسلام و انقلاب اسلامی. ۴۵سال ملت ایران، بیشترشان، پیر و جوان، مرد و زن، مادر و پدر و فرزندان جان در راه حق فداکردند و راه ظالمان و مستکبران و افراد بیایمان و گناهپیشه و راه حرامکاری و چاکری قدرتهای شیطانی درنده و فساد و بیایمانی را در پیش نگرفتند و امکان دادند فرزندان شجاع سپاه حق، پیشاپیش در سنگر اول همه نهادها، رشد نظامی وعلمی کنند و در راه ترقی استطاعت درکار نظامی و سلاحهای بازدارنده پیش بروند. مردم دست خدا و سپاه دست مردم بوده است.سپاه نباید عبودیت و تقوای خدا و خدمت به خدا به شکل دفاع از ملت آزاده و استقلالطلب ضدفرعونیان راکه اساس قدرت و آبروی اوست، فراموش کند و از زندگی مزکی دور شود.
۳- ملت باید یقین کند که حیات طیبه و عزتش به توحید و ایمان به غیب و جهاد وصبر ومقاومتش برابرظلم وکفر مستکبران و تقوا و دوری از حرام و فساد بستگی تام دارد.
استواری بر حق
همه قدرتهای ظلمانی جهان امروز و شیاطین میکوشند، طعم شیرین تنبیه ظلم ددمنش صهیونی را به کام ملت تلخ کنند و ماجرایی بیافرینند و مردم را دلسرد کنند.پس شناخت آن که حقیقت چیست و معنای این پیروزی کدام است وآگاهی درست،اولین وسیله فریب نخوردن است. باید ضمن انجام تکلیف و همه تلاشها، تسلیم خدا بودوریسمان کاررا به دست قدرت، علم و رحمت اوسپرد و به او توکل کرد وهیچ از دشمن نهراسید. اینها بدیهیات اولیه حال بندگی واستواری برحق است. پس به این نکات دقیق بیندیشیم.
۱- شناخت تراریختگی شیطانی.
تلاش شیاطین قدرت جهانی و ابلیس، آن است که ایرانیان را از رهروان حق ناب باز دارد و از نیروهایی پاکیزه با ارواح قدرتمند مومن و حقطلب به خودبردگی اربابان ابلیسمسلک و ظالمان متفرعن فاسد و درنده و چاکر استکبار درنده بکشاند.شیطان بزرگ با رشد خودتحقیری در ایرانیان سست ایمان و جوانان جاهل و گسسته از دین و ناباور به قدرت الهی خویش و فاسد کردن جان و فکر و اخلاقشان و تحریک نیستانگاری و کفر و پوچی و شهوترانی و دنیاپرستی سعی دارد آنان را به سربازان خود بدل سازد و به براندازی قدرت آزاده ملی خود و بندگی ابلیس و جهل و خود زنی وادارد.
۲- روش خودبردگی آن است که اول هویت وخرد فرد را از اوبستاند.بامهندسی ذهن،برای فرد اسیر شیطان، حقیقت وعطش درک آن و شناخت درست و منصفانه را بیاهمیت کند وبرده شهوات ودنیایش کند تا حق را باطل و باطل را حق محسوب کند و بر اساس کینه و بغض بیندیشد. اصلا برایش ارزش نداشته باشد که حق چیست. منافع ایران، ملت، مظلومیت، آرمان پیشرفت و عدالت برای آنها بیارزش است. دربرابر اسرائیل هم عملا سربازصهیونیستهاهستند.ازضربه خوردن دشمن بشریت ناراحت میشوند. ۳۵هزار مرد و زن غزه و ۱۶هزار کودک تکه پاره شوند، حالیشان نیست اما ترسیدن اسرائیلیهای غاصب از حمله موشکی و تشویش غاصبان جنایتکار و دروغ کشته شدن یک دختر اسرائیلی تجاوزکار در بیابان از نظر این چاکران شیطان فاجعه است و آنان چهره بازیگران ناشی را به خود میگیرند، البته نمایش بغض هالیوودی هم نه، ادای بیمزه و باورنکردنی بالیوودی درمیآورند.آنان بردگی ملت و نابودی ایران و نوکری و وابستگی کشور را میپذیرند؛ چون برده شیطان و دچار فرهنگ تراریختگی و خودتحقیر و اسیر کوری و کری شده و سقوط کردهاند.آنان از قدرت سپاه که قدرت ملت است، منزجرند، زیرا اسیر شیطانکهایند و تاریخ اینان را بدترین خائنان به وطن خود و بهحق و ایمان و عقل و انسانیت و عدالت و ایران داوری میکند. بیخدایی و شیطانپرستی آنان، با بیوطنی و نیز ضدیتشان با سپاه که دستان قدرت و استقلال و آزادی و پیشرفت ایران است، با هم رابطه عمیق دارد. هر پیروزی و پیشرفت حق ملت ایران و مردم شریف مومن و سپاه و جمهوری اسلامی در استقلال و آزادی و قدرت بازدارندگی و عدالت و علم و فناوری و سالمسازی نظام و سروری ناراحتشان خواهد کرد. آنان به دستهای از مردم خدمتگزار بردهداران جهانی و ابلیس بدل شدهاندوسرنوشت شومی درانتظار آنان است که سقوط به آخرین درجه بیشرمی است.سرنوشت رجوی ومنافقان وداعش، سرنوشت فردای این شبهمدرنهاو شبهروشنفکران نوکر غرب و قدرتهای اسلامستیز و ایرانستیز است.در حقیقت دشمنی با سپاه، دشمنی با ملت ایران است. اسلامستیزی و ایرانستیزی درهمین دشمنی باسپاه تجلی مییابد. امروز با درک نقش الهی و معجزهآسای سپاه دلیل همه توطئه جهان کفر ودشمنان ایران علیه سپاه وملت ایران باهم فاش شده است وروسیاهتر ازهمه دراین میان،همان قشر غربزده، شیطانزده، مرفه، بیدین، بیوطن و شبهمدرن هویتباخته و شبهروشنفکری پوچ و خود تحقیرگر است که متاسفانه هنوز شناسنامه ایرانیشان را پاره نکردهاند تا ماموریت شیطانیشان را در درون ایران با ماسک گروه دینستیز یا رفرمیست یا سکولار و غربگرایان لائیک ونفوذیهای ابلیس ومروج کفر وفسادودروغهای گوبلری و بهانههای بنیاسرائیلی نتوانند ادامه دهند. آنان علیه انقلاب شمشیر از رو میبندند و از پیروزی جمهوری خشمگین میشوند. این نشان قلب بیمار گروهی است که به اوج بیعدالتی به سبب شستوشوی فکری و خود تحقیری گرفتار شدهاند.جمهوری اسلامی بر حق باشد یا نه، درهر حال باید ناحق جلوه داده شود. این اسلوبهای جهل و بلاهت ابزاری است که درهرحال فرد برده قدرت ظالم وجنایتکار و حتی مدافع جنایت او شود.شبکههای ابلیس این نگاه را ترویج میکنند.هرکاری نیروی حق بکند بد است.دشمن حمله میکند اگرکمی شکیبایی ورزد ترسوست؛ اگر حمله کند جنگطلب است.درهرحال این خودبردگان وخود تحقیرکنندگان،به نفع اربابان خودفکروعمل میکنند.