از سوی دیگر برخلاف مصوبات قانونی شورایعالی انقلاب فرهنگی و تعیین تکالیف ایجابی برای تمامی دستگاهها و نهادها، بار کمکاری و انفعال این دستگاهها روی دوش نیروی انتظامی افتاده و این نهاد ناگزیر است برای پرهیز از دوقطبیسازی جامعه و اجرای حکم شرعی و قانونی حجاب، به تنهایی پای کار بیاید. موضوعی که حالا با تشکیک در مواجهه با بدحجابی به عنوان چالشی اجتماعی، مطالبهای مردمی و امری که همواره مورد تاکید رهبر انقلاب بوده، خودش به سرنخی برای ایجاد دوقطبیهای کاذب در جامعه و حرکت بر خلاف مسیر مطالبات مردمی تبدیل شدهاست.بیحجابی و چالشهای ناشی از آن به یکی از جدیترین دغدغههای بخش مهمی از جامعه تبدیل شده است. خانوادههای ایرانی که حجاب و باورهای مذهبی در اعماق اندیشههایشان نفوذ کرده در فضای کنونی نگران سلامت و امنیت فرزندانشان هستند. این چالش تا جایی پیش رفته که بیم آن میرود با گسترش روزافزون آسیبهای اجتماعی مواجه شویم.
ایستادگی در برابر مطالبه مردمی
شاید بتوان نیروی انتظامی را تنها دستگاهی دانست که در تمام سالهای گذشته یک تنه برای احیای امر به معروف و اجرای قانون حجاب ایستاده است. هرچند ممکن است عملکرد این نیرو خالی از اشکال نباشد و گاهی اوقات نقدهایی هم به آن وارد شود اما این نقدی به نحوه عملکرد فراجاست، در مواقعی که نیروها درست توجیه نیستند، وگرنه اصل موضوع حجاب به عنوان قانون و دستوری الهی و شرعی امری است که نمیتوان به اجرای آن خدشهای وارد دانست. در چنین شرایطی و در حالی که مسأله حجاب در کنار واجب شرعی و قانونی بودن، مطالبه مردمی و مورد تاکید رهبر معظم انقلاب نیز هست، برخی اظهارنظرها و زیر سؤال بردن عملکرد نیروی انتظامی به عنوان تنها دستگاهی که در این حوزه وظایف خودش عمل میکند، نه فقط موجب دلسردی این نیروها و تشکیک جامعه در مواجهه با عملکرد آنان میشود، بلکه خودش میتواند سرمنشأیی برای ایجاد دوقطبیهای اجتماعی پیرامون مسأله حجاب باشد.
سرنخ اختلافات و ایجاد دوقطبی
مردم و اکثریت جامعه مخالف ولنگاری، بیعفتی و بیحجابی هستند. بر این اساس طرح مسأله دو قطبیسازی در مواجهه با اجرای قانون حجاب ادعای نادرستی است. درواقع در پاسخ به مدعیان دوقطبیسازی اجتماعی بهواسطه اجرای قانون حجاب و تذکر به بدحجابان و بیحجابان باید گفت چرا همیشه اگر قرار بر برخورد با موضوع بدحجابی باشد، دوقطبی رخ میدهد، چرا وقتی بیعفتی و بیحجابی جامعه را فرامیگیرد، دو قطبی رخ نمیدهد؟!همین کسانی که امروز خود را مقابل دو قطبیسازی نشان میدهند با تضعیف نیروی در میدان و ایجاد تشکیک در مواجهه با موضوع مهمی که مدنظر رهبری انقلاب نیز هست، سرنخ اختلافات و ایجاد دوقطبی هستند. این در حالی است که قانون به درخواست مردم اجرا میشود و باید کاملا از آن حمایت کرد. نکته قابل تامل دیگر اینکه بخش مهمی از بدحجابیها و بیحجابیها در جامعه ناشی از عملکرد آن دسته از افرادی است که از سوی دشمن استخدام شدهاند تا خطشکنی کنند و حرمت حجاب را بشکنند. بدینگونه میخواهند درباره حجاب عادیسازی کرده و از این رهگذر، با ترغیب زنان جامعه ایران به برداشتن حجاب، اهداف خود را پیش ببرند. همچنانکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب برداشتن حجاب از سر زنان هدف اصلی نیست بلکه پوششی است برای اهداف گستردهتری که برای کشور ما تدارک دیدهاند.
فصلالخطاب حرام شرعی و سیاسیبودن بدحجابی
بیانات رهبر معظم انقلاب همیشه وحدت بخش و هدایتگر بوده است. تعارضی میان محتوای تذکر اخیر با بیانات قبلی رهبری نیست. ایشان در خطبههای فطر به «اهمیت مواجهه» با هنجارشکنی دینی اشاره کردند، ولی در تذکرشان، به «نحوه مواجهه» که باید قاعدهمند باشد هم اشاره داشته لذا ادعای تعارض و پارادوکس بههیچ عنوان صحیح نبوده و اتفاقا بیانات کاملا مکمل یکدیگر است.تذکر رهبری در جهت ترمیم نه تعطیل طرح است پس نباید تذکر رهبری را به معنای مخالفت با کلیت طرح تفسیر کرد. با تمام اینها برخی اظهارنظرها میتواند در راستای مسیر بیگانگان باشد و فضا را برای ترکتازی آنها آمادهتر کند. کسانی که امروز فقط به نیروی در میدان از پشت حمله میکنند، هیچ راهکاری برای موضوع حجاب ندارند. درنهایت با نگاهی به سیر فرمایشات رهبر معظم انقلاب در موضوع حجاب، میتوان دریافت ایشان بارها مواضعشان را درخصوص این مسأله بیان کردهاند. همچنانکه تعبیر «حرام شرعی و حرام سیاسی» بودن بیحجابی، هر گونه توجیه و بهانهای را برای این مسأله مسدود میکند.